سمول تارلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴
 
خط ۵۰: خط ۵۰:
دست سرد به گیلی و سم اطلاع می دهد که کسی در [[نایت فورت]] منتظر آنهاست و آنها را روانه‌ی دیوار می کند. با ورود به نایت فورت از طریق دروازه‌ی سیاه قلعه، سمول با [[برن استارک]]، به همراه [[هودور]]، [[میرا رید|میرا]] و [[جوجن رید]] برخورد می کند و او را نزد دست سرد می فرستد.
دست سرد به گیلی و سم اطلاع می دهد که کسی در [[نایت فورت]] منتظر آنهاست و آنها را روانه‌ی دیوار می کند. با ورود به نایت فورت از طریق دروازه‌ی سیاه قلعه، سمول با [[برن استارک]]، به همراه [[هودور]]، [[میرا رید|میرا]] و [[جوجن رید]] برخورد می کند و او را نزد دست سرد می فرستد.


{{اسپویلر|سم پس از [[نبرد کسل بلک]] درحالی به کسل بلک بازمی گردد که حضور [[استنیس براتیون]] و فشارهایش برای انتخاب سریع لرد فرمانده جدید و همچنین تهدیدش مبنی بر انتخاب فرمانده از سوی خودش در صورت عدم دستیابی کسی به اکثریت دو-سوم، در جریان است. جانوس اسلینت در انتخابات در حال پیشی گرفتن از کاندید های پیشتاز [[کاتر پایک]] و [[دنیس ملیستر]] است. سم با باور به اینکه اسلینت لرد فرمانده‌ای فاجعه بار خواهد بود، به طور جداگانه نزد پایک و ملیستر رفته و به دروغ از قصد استنیس برای به منصب رساندن دیگری می گوید و در نتیجه آنها را برای حمایت از جان اسنو به عنوان کاندید مصالحه متقاعد می سازد که به انتخاب جان منتهی می گردد.{{رف|یش|75}}{{رف|یش|79}}}}
سم پس از [[نبرد کسل بلک]] درحالی به کسل بلک بازمی گردد که حضور [[استنیس براتیون]] و فشارهایش برای انتخاب سریع لرد فرمانده جدید و همچنین تهدیدش مبنی بر انتخاب فرمانده از سوی خودش در صورت عدم دستیابی کسی به اکثریت دو-سوم، در جریان است. جانوس اسلینت در انتخابات در حال پیشی گرفتن از کاندید های پیشتاز [[کاتر پایک]] و [[دنیس ملیستر]] است. سم با باور به اینکه اسلینت لرد فرمانده‌ای فاجعه بار خواهد بود، به طور جداگانه نزد پایک و ملیستر رفته و به دروغ از قصد استنیس برای به منصب رساندن دیگری می گوید و در نتیجه آنها را برای حمایت از جان اسنو به عنوان کاندید مصالحه متقاعد می سازد که به انتخاب جان منتهی می گردد.{{رف|یش|75}}{{رف|یش|79}}


=== ضیافتی برای کلاغ ها ===
=== ضیافتی برای کلاغ ها ===
{{اسپویلر|[[File:Only water by cabepfir.jpg|thumb|300px|سم و [[گیلی]]: «من تو رو بیشتر از هر پرنسسی می خوام... ولی نمی تونم». اثر cabepfir]]
[[File:Only water by cabepfir.jpg|thumb|300px|سم و [[گیلی]]: «من تو رو بیشتر از هر پرنسسی می خوام... ولی نمی تونم». اثر cabepfir]]
یکی از اولین اقدامات جان به عنوان لرد فرمانده، فرستادن سمول به [[اولد تاون]] در جنوب است تا او بتواند به عنوان [[استاد]] کسل بلک، درس بخواند. او [[دیرون]] را همراه وی راهی می سازد و او را مسئول به خدمت در آوردن نیروهای جدید برای نگهبانان شب می کند. همچنین استاد ایمون  و نوزاد پسر [[منس رایدر]] را به همراه سمول می فرستد تا [[ملیساندر]] را از فرصت قربانی کردن نوزاد برای خون پادشاهی شان محروم کند. وی [[گیلی]] را نیز از فرزندش جدا می سازد تا از پسر منس مراقبت کند.{{رف|ضبک|5}}{{رف|ضبک|15}} گرچه استاد ایمون حین سفر مریض می شود و آنها با توقف در [[براووس]] مجبور می گردند که سکه هاشان را خرج مهمانسرا و طبیب کنند. با این وجود شرایط ایمون وخیم تر می گردد ولی وی برای مدت کوتاهی بیدار می شود و خواهان شنیدن داستانهای اژدهایان [[دنریس]] می شود که به سرعت در حال پخش شدن در سرتاسر شهر است. او افشا می کند که دنریس می تواند تحقق پیشگویی [[پرنس وعده داده شده]] باشد.{{رف|ضبک|26}}
یکی از اولین اقدامات جان به عنوان لرد فرمانده، فرستادن سمول به [[اولد تاون]] در جنوب است تا او بتواند به عنوان [[استاد]] کسل بلک، درس بخواند. او [[دیرون]] را همراه وی راهی می سازد و او را مسئول به خدمت در آوردن نیروهای جدید برای نگهبانان شب می کند. همچنین استاد ایمون  و نوزاد پسر [[منس رایدر]] را به همراه سمول می فرستد تا [[ملیساندر]] را از فرصت قربانی کردن نوزاد برای خون پادشاهی شان محروم کند. وی [[گیلی]] را نیز از فرزندش جدا می سازد تا از پسر منس مراقبت کند.{{رف|ضبک|5}}{{رف|ضبک|15}} گرچه استاد ایمون حین سفر مریض می شود و آنها با توقف در [[براووس]] مجبور می گردند که سکه هاشان را خرج مهمانسرا و طبیب کنند. با این وجود شرایط ایمون وخیم تر می گردد ولی وی برای مدت کوتاهی بیدار می شود و خواهان شنیدن داستانهای اژدهایان [[دنریس]] می شود که به سرعت در حال پخش شدن در سرتاسر شهر است. او افشا می کند که دنریس می تواند تحقق پیشگویی [[پرنس وعده داده شده]] باشد.{{رف|ضبک|26}}


سمول دیرون را به خواندن در میخانه های محلی وا می دارد تا بتوانند هزینه سفر به اولد تاون را بدست آورند. ولی دیرون اکثر آنچه که بدست می آورد را خرج شراب و سودای فاحشه های شهر می کند. سمول در فاحشه خانه با دیرون روبرو می گردد و وی را به شکستن عهدهایش متهم می کند، دیرون در پاسخ از قصدش برای ترک نگهبانان شب می گوید و منجر به دعوایی می شود که طی آن سمول را از دیرون جدا می کنند و در کانالی می اندازند. [[زوندو]] که صحبتهایش در مورد اژدهایان را شنیده بود و در کارث آنها را دیده بود، سمول را بیرون می آورد. زوندو در ازای کار بر روی کشتی و برخی از آخرین دارایی هایشان سفر با کشتی اش، ''سیناموند ویند'' (Cinnamon Wind) را به آنان پیشنهاد می کند.{{رف|ضبک|26}}
سمول دیرون را به خواندن در میخانه های محلی وا می دارد تا بتوانند هزینه سفر به اولد تاون را بدست آورند. ولی دیرون اکثر آنچه که بدست می آورد را خرج شراب و سودای فاحشه های شهر می کند. سمول در فاحشه خانه با دیرون روبرو می گردد و وی را به شکستن عهدهایش متهم می کند، دیرون در پاسخ از قصدش برای ترک نگهبانان شب می گوید و منجر به دعوایی می شود که طی آن سمول را از دیرون جدا می کنند و در کانالی می اندازند. [[زوندو]] که صحبتهایش در مورد اژدهایان را شنیده بود و در کارث آنها را دیده بود، سمول را بیرون می آورد. زوندو در ازای کار بر روی کشتی و برخی از آخرین دارایی هایشان سفر با کشتی اش، ''سیناموند ویند'' (Cinnamon Wind) را به آنان پیشنهاد می کند.{{رف|ضبک|26}}


استاد ایمون در ابتدای سفر می میرد و در سپیده مرگش گیلی مدت کوتاهی معشوقه سمول می گردد. او نوزاد را ایمون می نامد{{رف|ضبک|35}} و قرار بر این است که با رسیدن به اولدتاون وی به خانه کودکی سم، هورن هیل، فرستاده شود، با این توضیح که فرزندش حرامزاده سم است. سمول به [[سیتادل]] می رود و با [[آلراس]] برخورد می کند که وی را مستقیماً نزد استاد اعظم [[ماروین]] می برد. ماروین از او می خواهد تا آخرین کلمات ایمون را برایش بازگو کند. به محض شنیدن داستان، ماروین شهر را ترک می کند تا نزد دنریس رفته و به عنوان استاد به خدمت او درآید.{{رف|ضبک|45}}}}
استاد ایمون در ابتدای سفر می میرد و در سپیده مرگش گیلی مدت کوتاهی معشوقه سمول می گردد. او نوزاد را ایمون می نامد{{رف|ضبک|35}} و قرار بر این است که با رسیدن به اولدتاون وی به خانه کودکی سم، هورن هیل، فرستاده شود، با این توضیح که فرزندش حرامزاده سم است. سمول به [[سیتادل]] می رود و با [[آلراس]] برخورد می کند که وی را مستقیماً نزد استاد اعظم [[ماروین]] می برد. ماروین از او می خواهد تا آخرین کلمات ایمون را برایش بازگو کند. به محض شنیدن داستان، ماروین شهر را ترک می کند تا نزد دنریس رفته و به عنوان استاد به خدمت او درآید.{{رف|ضبک|45}}


== نقل قول های سم ==
== نقل قول های سم ==