همانطور که میدانید مدتی پیش منفورترین کرکترهای سری یا به اصطلاح انتاگونیستهای مجموعه بازی تاج و تخت را معرفی کردیم که هرکدامشان به شکلی مختلف در خط داستانی سریال نقشی گسترده داشتند. اما امروز قصد داریم به سراغ قهرمان برویم، کسانی که در دنیای مارتین تعدادشان به یک یا دو نفر ختم نمیشود و همین موضوع این سریال را تبدیل به یکی از منحصر به فردترین مجموعههای تلویزیونی تبدیل کرده، باما همراه باشید.
۶٫ادارد استارک.
هیچوقت نمیتوان اولین فصل را از یاد برد، فصلی که تقریباً وقایع اصلی سریال شکل گرفت و البته یکی از برترین کرکترهای مجموعه ناجوانمردانه کشته شد. ادارد استارک را میتوانیم به جرأت مهمترین کرکتر کلیدی ارزیابی کنیم که خط داستانی به مراتب جذابتری نسبت به سایر شخصیتها در اختیار داشت. ادارد سالها پیش از وقایع سریال به کمک دوست صمیمیاش رابرت توانست انتقام خواهرش لیانا را بگیرد و حال یکبار دیگر باید برای کمک به رابرت دست پادشاه شود که البته در این بین حقایقی اشکار شده و در نهایت به مرگ ند ختم میشود. با اینکه حضور ادارد در مجموعه تلویزیونی به کمتر از ۱۰ قسمت میرسد اما همین حضور کوتاه کافی بود تا در دل طرفداران سری جای باز کند.
۵٫راب استارک.
میتوان وی را اصلیترین کرکتر در فصلهای دوم و سوم ارزیابی کرد، شخصیتی که پس از مرگ پدرش سپاهی تشکیل داد و توانست به مدت یکسال مخوفترین فرمانده نظامی وستروس یعنی تایوین را فلج کند. راب استارک از آنجایی نقشش در فصل دوم و سوم اوج میگیرد که تمام خط داستانی جان اسنو به آنسوی دیوار محدود شده و دنریس نیز به اوج پختگی کرکتر خود نرسیده. همین موضوع باعث میشود که در کنار تریون لنیستر نقش راب نیز به شدت اوج گیرد و وی را تبدیل به یکی از برترین کرکترهای سری کند. هرچند با اپیزود «باران کستیمر» به شکلی ناباورانه با این شخصیت محبوب خداحافظی کردیم اما هنوز هم از وی به عنوان یکی از محبوبترین شخصیتهای کل سری یاد میشود.
۴٫آریا استارک.
خوشبختانه در این میان خاندان استارک دارای یکی از بهترین شخصیت پردازیها در کل سریال محسوب میشوند که از همین بابت یک جای دیگر نیز در این لیست باید برایشان باز شود اما نه هر کرکتری. به سراغ کسی میرویم که از ابتدای سریال تاکنون دچار بیشترین تغییر شخصیتی شده و آن شخص کسی جز آریا استارک نیست. کرکتری که از همان ابتدای سری شخصیتی کاملاً متفاوت نسبت به خواهرش سانسا ارائه میدهد و حال پس از گذشت هفت فصل وی تبدیل به یکی از مخوفترین قاتلهای هفت پادشاهی شده. آریا از همان ابتدا با ماجراهای متفاوت خود رنگی دیگر به سریال تزریق میکرد که در مخاطب پسندتر شدن هرچه بیشتر بازی تاج و تخت نقشی موثر داشت.
۳٫تریون لنیستر.
اگر قرار باشد باهوشترین مغز در خاندان لنیستر را معرفی کنیم بدون شک تریون به عنوان اولین از گزینه قرار میگیرد. شخصیتی که از همان ابتدا به خوبی توانست با جوکهای دلنشین و فعالیتهای متفاوت در دل فنها جای باز کند و تصویری متفاوت از خاندان لنیستر ارائه دهد. برخلاف جافری یا سرسی وی رفتاری خوب درمقابل سانسا نشان میدهد و همین موضوع اعتماد وی را جلب میکند. از برخوردهای دلچسب وی با جافری نیز نمیتوان گذشت. هرچند وی پس از فصل چهارم شخصیتی به مراتب جدیتر از خود نشان میدهد اما در نهایت هنوز هم به عنوان کرکتری اصلی در سری قابل تقدیر و ستایش است.
۲٫دنریس تارگرین.
مهم نیست مادر اژدهایان باشد یا کالیسی صدایش کنیم، هیچگاه نمیتوان وی را بهخاطر شخصیت عظیمش که از همان فصل اول کاملاً آشکار بود نادیده گرفت. کرکتری که تمام سختیها را تحمل کرد تا بالآخره به جایگاه اصلی خود یعنی تخت آهنین برسد. پس از فصل چهارم شاهد رشد بینظیر شخصیت این کرکتر بودیم. شخصیتی که پس از هفت فصل مقابل لنیسترها قرار میگیرد و تصمیم میگیرد در نبرد پایانی به شمال و جان اسنو کمک کند. دنریس را میتوان نماد کرکترهایی ارزیابی کرد که عدالت را برای مردمان خود به ارمغان میآورد و این موضوع باعث میشود وی جزء دستهی پرطرفدارترین پروتاگونیستهای سری قرار گیرد.
۱٫جان اسنو.
حرامزادهای که شاه شد! هرچند در ظاهر داستانی کلیشهای بنظر میرسد اما هنگامی هویت واقعی جان اسنو آشکار شد همه چیز به کلی تغییر میکند. وی نسبت به سایر کرکترهای سری شخصیتی به مراتب کاملتر و متواضع دارد که از همان اپیزود ابتدایی سری کاملاً واضح آشکار است. برخلاف راب استارک جان تصمیم میگیر تا وظیفه اصلی خود یعنی خدمت به عنوان نگهبان شب را در پیش گیرد. جان شخصیتی مسؤلیتپذیر و صبور از خود به نمایش میگذارد که هر بینندهای را مجذوب خود کرده، حال پس از هفت فصل وی بالآخره تبدیل به اصلیترین کرکتر کل مجموعه شده.