ترجمه توسط: تالیسا |
عنکبوتهای غول پیکر یخی
از عنکبوت های غول پیکر یخی در بعضی حکایت های آدرها (Others) صحبت شده است. سمول تارلی (Samwell Tarly) که داستان های نگه داری شده در کسل بلک (Castle Black) را خوانده بود، آنها را برای جان اسنو (Jon Snow) نقل کرده، اضافه می کند که نمی داند آنها چیستند.[۱](اگرچه پس از نبرد (Battle) طی بازگشت به قلعه ی کرستر (Craster’s Keep)، سم به یاد آورد که وایت واکرهای جنگل سوار بر عنکبوت های یخی غول پیکر بودند.[۲] )
طبق حکایت ننه ی پیر (Old Nan) از آخرین قهرمان (last hero)، بوی خون گرم او به مشام آدرها رسید و آنها بی صدا ردش را تعقیب کردند و با چند گله از عنکبوت های سفید رنگ پریده شان به بزرگی سگ شکاری، آهسته به آخرین قهرمان نزدیک شدند. احتمالا آنها همان عنکبوت های یخی غول پیکری هستند که سم اشاره کرد.[۳]
آدرها از عنکبوت های یخی برای شکار طعمه هایشان استفاده می کنند و بر آنها سوار می شوند. ممکن است که بومی سرزمین های همیشه زمستان (Lands of Always Winter) باشند یا توسط آدرها خلق شده باشند. دانستنی درباره ی عنکبوت های یخی بسیار کم است.
حوادث اخیر
بازی تاج و تخت
ننه ی پیر حکایتی در باره ی آخرین قهرمان برای برن تعریف کرد که به آدرهایی اشاره می کرد که با عنکبوت هایی به بزرگی تازی به شکار آخرین قهرمان رفتند.[۳]
یورش شمشیرها
پس از نبرد مشت نخستین انسان ها و طی بازگشتی سخت به قلعه ی کرستر، سمول تارلی به یاد هیولاهای قصه ها افتاد که باعث شد همچون پسر بچه ای جیغ بکشد و بلرزد، وایت واکرهای جنگل، سایه های سرد، سوار بر عنکبوت های یخی غول پیکرشان و تشنه ی خون … .[۲]
ضیافتی برای کلاغ ها
سمول تارلی خوانده هایش درباره ی عنکبوت های غول پیکر یخی را به جان اسنو یادآوری کرد.[۱]
دایرولف
دایرولف خویشاوند نزدیک گرگ، اما بزرگتر و قویتر است. دایرولفی خاکستری در زمینه ی سفید پرچم خاندان استارک (House Stark) است. آنها در دنیای واقعی به نام دایرولف های عظیم الجثه یپلیستوسن (یکی از دوره های زمین شناسی) (direwovles, Pleistocene megafauna) شناخته می شوند که که از گرگ های امروزی بزرگترند (اما نه به آن بزرگی که در کتاب تصویر شده است). طبق گفته های جرج مارتین دایرولف ها حیوانات منقرض شده ی آن سوی دیوار (Beyond the Wall) اند، درندگانی بسیار بزرگ و خطرناک که احتمالا مردم (People) در جستجویشان هستند.[۴]
ظاهر
دایرولف ها می توانند به بزرگی اسب های کوچک رشد کنند. به نسبت بدنشان، دست و پاهای کشیده تر و سری بزرگتر از گرگ های عادی دارند. پوزه هایشان نیز بلندتر و مشخصتر است.[۵] رنگ آمیزی های معمولشان خاکستری با چشمان زرد و سیاه با چشمان سبز است. دایرولف های زال خز سفید و چشمان قرمز دارند.
رفتار
همچون سایر گرگ ها، دایرولف ها هم حیواناتی اجتماعی اند و گله ای حرکت می کنند. همچنین شکارچیان منفرد کارآمدی هستند و بسیار باهوش اند. یک دایرولف تنها، بسته به ترفندهای خودش، می تواند به گله ای از گرگ های معمولی ملحق شود و وقتی تسلط بر گله را بدست آورد، اندازه ی بزرگش می تواند مزایای چشمگیری برایش به ارمغان آورد.
بنابر گفته های تیان گریجوی (Theon Greyjoy)، دو هزار سال بود که دایرولف ها در جنوب دیوار (Wall) دیده نشده بودند تا آنکه راب استارک (Rob Stark) یک ماده دایرولف مرده را با شش توله اش در مسیر بین وینترفل (Winterfell) و قلعه ی کوچکی که گرد (Gared) در آنجا اعدام شد، یافت.[۶]
مانند سایر گرگ ها، دایرولف ها هم می توانند پیوندی جادویی با یک وارگ (Warg) برقرار کنند.
دایرولف های نامگذاری شده
- گری ویند (Grey Wind)
- لیدی (Lady)
- نایمریا (Nymeria)
- سامر (Summer)
- شگی داگ (Shaggydog)
- گوست (Ghost)
خرس برفی
خرس برفی خرس سفید عظیمی شبیه خرس قطبی است. خرس های برفی آن سوی دیوار (Beyond the Wall) یافت می شوند. مورس آمبر(Mors Umber) خود را در پوست یک خرس برفی غول آسا می پوشاند که سرش کلاه خود اوست.
حوادث اخیر
یورش شمشیرها
مرکب وارامیر (Varamyr) شش جلده ماده خرس برفی وحشی و سفیدی است که بر روی پاهای عقبی اش ۱۳ قدم ارتفاع دارد. وارامیر جلویجان اسنو (Jon Snow) بر روی آن سواری می کرد. خرس از وارامیر متنفر است و هر بار که به جلد او می رود یا برپشتش سوار می شود، خشمگین می شود. خرس عادت دارد با او بجنگد. او یک بار نیمه دیوانه شد و درختان و سنگ ها و هوای خالی را گاز می زد.
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]طی نبرد کسل بلک (Battle of Castle Black)، در تقلا از مرگ عقاب ارل (Orell) وارامیر کنترل جانورانش را از دست داد. خرس برفی چنگالش را بر روی آنهایی که اطرافش بودند کشید و پیش از آنکه با نیزه کشته شود، چهار مرد را از هم شکافت. اگر وارامیر در دسترسش بود، او را هم می کشت.[۷][/spoiler]
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]پس از شکست در نبرد کسل بلک (battle of Castle Black)، وارامیر شش جلده و در هم شکسته افسوس می خورد که این منس رایدر (Mance Rayder) بود که او را به اینجا آورد و اینکه او نباید به حرفهایش گوش می کرد. در عوض او که قبل از منس لرد همه بود، باید به جلد خرس برفی اش می رفت و منس را تکه پاره می کرد.[۷] برن (Bran) بیرون غار آخرین غیبگوی سبز (cave of the last greenseer) خرسی برفی دید که در میان بیشه می غرد، غول آسا و اسکلتی که نصف سرش فرو ریخته بود به طوری که جمجمه ی زیرش معلوم بود. سامر (Summer) و گله اش بر سرش ریخته و تکه پاره اش کردند. بعد از آن شکمی از عزا درآوردند، با وجود آنکه گوشت فاسد و نیمه منجمد بود و حتی هنگامی که می خوردندش تکان می خورد.[/spoiler]
گاو وحشی
گاو وحشی (آروکس) نوعی گاو بزرگ وحشی است که در دنیای واقعی تا قرن هفدهم وجود داشت. گفته شده که آنها در اغلب مناطقوستروس (Westeros) وجود داشتند اما به واسطه ی شکار و اهلی سازی، مناطقی که در حال حاضر آنها را می توان در وحش یافت، محدود شده است. یکی از مکان هایی که گزارش شده هنوز گاو وحشی دارد، نزدیک محل تلاقی جاده ی شاهی (Kingsroad) و گرین فورک رودترایدنت (Trident) در سرزمین های رودخانه (Riverlands) است.[۸] آنها بارها به عنوان نماد اندازه، قدرت و حماقت استفاده شده اند. گرن(Grenn)، یکی از اعضای نگهبانان شب (Night’s Watch)، لقب گاو وحشی را از سر آلیسر تورن (Alliser Thorne) گرفت. کلارنس کرب (Clarence Crabb) اسطوره ای به منظور نمایشی از مهارتش از یک گاو وحشی به عنوان مرکب استفاده می کرد.[۹]
تک شاخ
تک شاخ ها حیوانات بزرگ بز مانند با یک شاخ بلند روی سرشان هستند. باور بر این است که آنها در اسکاگوس (Skagos) زندگی می کنند.سمول تارلی (Samwell Tarly) خوانده که مردان اسکاگوس در جنگ ها بر تک شاخ های بزرگ پشمالو سوار می شوند.
حوادث اخیر
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]در غار کلاغ سه چشم (cave of the three-eyed crow) لیف (Leaf) برای برن (Bran) تعریف کرد که تک شاخ ها همگی رفته اند.[۱۰] در میان هدایایی که از وحشی هایی (Wildings) جمع شده بود که از میان دیوار (Wall) عبور کردند، کلاه خودی بود که از سر تک شاخ ساخته شده بود. جان اسنو (Jon Snow) در یکی از رویاهای گرگی به عنوان گوست (Ghost)، دید که شگی داگ (Shaggydog) با تک شاخی مبارزه کرده و آن را می کشد:
بارانی وحشی تازیانه وار بر روی برادر سیاه می بارید در حالی که او گوشت بزی عظیم را پاره می کرد. باران خون را از پهلوی او می شست جایی که شاخ بلند بز به سرعت او را می خراشید.[۱۱] [/spoiler]
زاغ
زاغ ها گونه ای از پرندگان بزرگ پر سیاه بومی وستروس هستند. شبیه زاغ های معمول (common ravens) زمین اند، فقط قویتر و با غریزه ی خانگی بهتری هستند. زاغ ها برای انتقال پیغام (carry messages) بین قلعه ها و شهرها استفاده می شوند. درحالی که قمری ها و کبوترها هم می توانند برای انتقال پیام تربیت شوند، زاغ ها پروازگرانی بهتر، بزرگتر، نترس تر و بسیار باهوش ترند و بهتر می توانند از خودشان در برابر بازها دفاع کنند.
استاد هر قلعه معمولا از دسته زاغ های خودش مراقبت می کند. استادان (Maesters) گونه ای زاغ سفید (White Ravens) بزرگ در سیتادل(Citadel) پرورش می دهند که گفته می شود باهوش ترند و برای مشخص کردن تغییر فصل فرستاده می شوند. زاغ ها گاهی مانند طوطی حرف های انسان را تقلید می کنند. زاغ ها می توانند به زبان راستین (True Tongue) صحبت کنند، زبان فرزندان جنگل (Children of the Forest)، زبانی که هیچ انسانی نمی تواند به آن سخن گوید.
اینکه چطور زاغ پیغام را می رساند اینطور استدلال می شود که بیشتر زاغ ها برای پرواز به قلعه ی خاصی تربیت می شوند. تعداد کمی می توانند برای پرواز بین دو قلعه آموزش ببینند. چنین پرندگانی خیلی خوب پاداش می گیرند. در مواقع بسیار خاصی، یک زاغ می تواند نام سه یا چهار و یا حتی پنج قلعه را یاد بگیرد و با فرمان به هر کدام پرواز کند. پرنده ای چنان زیرک تنها یکبار در هزار سال می آید.[۱۲] در جنگل خدایان(godswood) در ریون تری هال (تالار درخت زاغ) (Raventhree Hall) در دره ی بلک وود (Blackwood Vale)، ویروود (Weirwood) باستانی و مرده ی غول پیکری وجود دارد. هزاران سال است که عصرهنگام، موقع غروب هزاران زاغ می آیند و تمام شب روی درخت می نشینند.[۱۳]
فرزندان جنگل به نخستین انسانها (First Men) یاد دادند که از زاغ ها برای برقراری ارتباط در مسافت های طولانی استفاده کنند. فرزندان غیبگوی سبز (Greenseers) می توانند جلدشان را عوض کنند و از طریق پرندگان حرف بزنند.[۱۴]
جور مورمونت (Joer Mormont)، فرمانده ی کل نگهبانان شب (Lord Commander of the Night’s Watch) یک زاغ دست آموز (Pet Raven) داشت که حرف می زد.
زاغ سفید
زاغ های سفید زاغ هایی سفید رنگ اند. آنها زاغ های زال نیستند بلکه گونه ای متفاوتند، زیرا چشمانشان سیاه است. آنها از خویشاوندان سیاهشان باهوش تر و بزرگترند.[۱۵]
کاربردها
سیتادل (Citadel) از زاغ های سفید تنها برای فرستادن مهمترین پیغام ها به سایر اساتید در سرتاسر وستروس (Westeros) استفاده می کند. آنها معمولا موقعی فرستاده می شوند که فصول تغییر کند.[۱۵]
نزاع شاهان
زاغ سفیدی از سیتادل به درگون استون (Dragonstone) رسید با پیامی که پایان این تابستان طولانی ۱۰ ساله را اعلام می کرد (۱۰ سال و دو چرخش و ۱۶ روز، طولانی ترین در حافظه ی زنده). [۱۵] زاغ سفیدی به وینترفل (Winterfell) رسید که خبر پاییز را آورد.[۱۶]
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]در پایان رقصی با اژدهایان، قاصدی به اطلاع رساند که استاد اعظم پایسل (Grand Maester Pycelle) خواستار حضور کوان لنیستر (Kevan Lannister) است. کوان به اتاق پایسل رسید و وارد شد و زاغ سفیدی را نشسته بر لبه ی پنجره، دید … نشانی از سیتادل که زمستان آمده است. او پایسل را مرده بر روی میزش دید که مورد اصابت تیر کمان زنبورکی قرار گرفته بود. او حالا واریس (Varis) را می دید که به کوان می گفت که باید بمیرد زیرا به عنوان دست پادشاه (hand of the King) در اتحاد قلمرو بسیار موفق بوده است.[۱۷][/spoiler]
کراکن
کراکن هیولایی دریایی به شکل ماهی مرکبی غول آساست که گفته می شود می تواند کشتی های صید نهنگ را پایین بکشد. کراکنی طلایی نشان خاندان گریجوی (House Grayjoy) می باشد. آنها بیشتر افسانه تلقی می شوند.
اسب
اسب ها پستاندارانی چها پا هستند که در وستروس بیشتر برای همان مقاصدی به کار گرفته می شوند که در دنیای واقعی – حمل و نقل، پیکار و منابع ارثی و نشانی از وضعیت اجتماعی.
در فرهنگ
اسب ها در بیشتر فرهنگ های وستروس (Westeros) و ایسوس (Essos) بسیار ارزشمندند.
وستروس
در هفت پادشاهی (Seven Kingdoms)، از یک شوالیه (Knight) انتظار می رود که حداقل یک اسب داشته باشد و آن را در تمام مواقع آماده ی نبرد نگه دارد. حتی در شمال که به ندرت صحبتی از شوالیه ها می شود، اسب ها ارزشمندند و به همان روش در بقیه ی وستروس به کار گرفته می شوند.
آن سوی دیوار
نگهبانان شب (Knight’s Watch) و مردمان آزاد (Free Folk) (به آنها وحشی ها هم می گویند) هر دو به طور مرتب از گرون ها استفاده می کنند. دیگر گونه های اسب مناسب اقلیم، ناهمواری و کمبود غذای سرزمین های آن سوی دیوار (Beyond the Wall) نیستند.
دورن
دورن به توسن های شنی دورنیش (Dornish Sand Steeds) ارزشمندش معروف است، اسب های زیبا و قیمتی.
ایسوس
دوتراکی
دوتراک ها (Dothraki) ثروت را تا حد زیادی با مالکیت اسب ها می سنجند و بیشتر زندگی شان را سوار بر آنها می گذرانند. اسب قلب زندگی دوتراک هایی است که گاهی «اسب سالاران» (Horslords) نیز نامیده می شوند؛ برای دوتراک ها اسب هم غذاست، هم مرکب و هم منبع قدرتی برای شیر مادیان ها و گوشتشان و البته الهامی برای همه ی مهارت ها.
زندگی چادرنشینی مانند بسیاری از تابوهای فرهنگی مستقیما به اسب مربوط است (ترس از آب شوری که اسب هایشان نمی توانند مصرف کنند، اهانت به شهرها و غیره …) در فرهنگ دوتراکی به افرادی که نمی توانند سواری کنند به دیده تحقیر نگریسته می شوند و قابلیت های سوارکاری با مقام اجتماعی ارتباط دارد.
در مرگ یک دوتراکی، اسبش ذبح می شود و بر روی توده هیزم مراسم تشییع صاحبش قربانی می شود. دوتراک ها تقریبا منحصرا گوشت اسب مصرف می کنند و آن را به گوشت گاو و خوک ترجیح می دهند[۱۸] و به آن خواص بسیاری را نسبت می دهند، خصوصا برای زنان حامله. آنها نوشیدنی کم الکلی می نوشند که از شیر مادیان بدست می آید.[۱۹]
انواع اسب
طبقه بندی به کار گرفته شده از سوی بازی تاج و تخت،صدر جدول RPG اسب ها را به نه نوع تقسیم می کند: کورسرها، دستریرها، گرون ها، پال فری ها، رونسی ها، استوت ها، پونی ها، قاطرها و توسن های شنی. شواهد در دسترس نشان می دهد که در بیشتر قسمت ها این گونه ها دقیقا مطابق همتایانشان در دنیای واقعی اند، به جز توسن های شنی دورنیش که در اصل ابداعی است.
طبقه بندی بر اساس گونه و کاربرد
- دستریر – دستریرها حیواناتی بلند قد، قوی و باشکوه اند و معمولا روحیه ی بالایی دارند. دستریرها به شوالیه ها ظاهری شاهانه در تورنومنت ها می دهند. آنها عموما ارزنده ترین نوع اسب اند، به خوبی پرورش یافته اند و تربیت بالایی دارند. بعضی حتی آنها را ارزشمندتر از آن می بینند که آنها را در جنگ به خطر بیاندازند بنابراین کورسرها مرکب های ترجیحی برای نبردند.
- کورسر – با وجود سبکتری و ارزانتری نسبت به دستریرها، کورسرها همچنان حیواناتی زیبا هستند. علاوه بر این کورسرها قوی و سریع و مناسب برای جنگ و شکارند. اسب های جنگی معمولا کورسر هستند، با این وجود در مواقع نادری می توانند دستریر باشند.[۲۰] آنها مرکب های پذیرفته شده ی شوالیه ها و نجیب زادگان هستند وقتی که در نبرد یا نیزه بازی سواره شرکت می کنند.
- چارجر – اسبی جنگی که توسط نجیب زاده ای زره پوش و سواره از خلیج برده داران (Slaver’s Bay) استفاده می شود.
- پال فری – خصوصیت برجسته ی یک پال فری مهارت قدم زنی آن است که آن را مرکبی راحت برای سفرهای سواره ی طولانی تبدیل می کند. یک پال فری خوب تربیت شده می تواند به اندازه ی یک دستریر گرانقیمت باشد. حتی خانواده ی سلطنتی و نجیب زادگان نیز اگر قصد نبرد یا نیزه بازی سواره نداشته باشند، معمولا سوار بر پال فری دیده می شوند.[۲۱][۲۲][۲۳] خوش قدم (Sweetfoot)، یکی از اسب های دانک، یک پال فری بود.[۲۴]
- گرون – در شمال دیوار (the Wall) گرون ها تنها انتخاب اسب معقول اند (با وجو آنکه دیگر حیوانات اسبی شکل نادرتر نیز ممکن است، وجود داشته باشد). نگهبانان شب و دشمنانشان هر دو، برای سواری و حمل بار از آنها در تعداد قابل ملاحظه ای استفاده می کنند. در میان اسب ها، گرون ها به خاطر توانایی مقابله با ناهمواری های ناهمگون و هوای سرد شاخص اند. تحت سرمای شدید، آنها بهتر از پال فری ها و بسیار بهتر از دستریرهایی هستند که نیازهای خوراکی به مراتب بالاتری دارند و توانایی ویژه ای در مقابله با برف ندارند.[۲۵][۲۶][۲۷]
- رونسی – مرکبی قوی و توانا که از گونه ی خاصی نمی باشد. با وجود آنکه رونسی ها اسب های جنگی کاملا توانمندی هستند، اما به شوالیه های آوراه (Hedge Knights)، اربابان محلی و مردان مسلح بدون شوالیه منتسب می شوند. رونسی ها اسب های معمول سواری اند و به عنوان حیوانات باربر نیز استفاده می شوند.[۲۰]
- توسن شنی (Sand Steed) – اسب معمول در دورن که از اسب های جنگی معمولی کوچکترند و تحمل وزن زره (زره اسب) را که یک اسب جنگی معمولا می پوشد، ندارد. آنها می توانند یک روز و نیم بدون خستگی بتازند.
- استات – اسبی کم ارزش و نامرغوب است.[۲۴] بلوطی (Chestnut) اسب دانک (Dunk) یک استات است. پادریک پین (Padrick Payne) در ضیافتی برای کلاغ ها (A Feast for Crows) و همینطور ریک(Reek) در رقصی با اژدهایان (A Dance With Dragons) سوار بر یک استات بودند.
- گوراسب (Zorse) – اسب راه راه سفید و سیاه و سرکشی از قاره ی شرقی (eastern continent) است.[۲۸]
- پونی – اسبی که به طور قابل ملاحظه ای کوچک است حتی وقتی که کاملا رشد یافته است. به عنوان مرکب کودکان، برای کشیدن گاری و حمل بار و حتی سواری (البته برای سواران سازگار از لحاظ اندازه) سودمند است. پونی ها ذاتا در تنومندی و توانایی کمتر از اسب های عادی نیستند.
- قاطر – کره ی حاصل از الاغ نر و اسب ماده است. معمولا عقیم اند، با این وجود امکان تولید مثل برای قاطرین ماده وجود دارد. به خاطر تحملشان و تطبیق پذیری با کارهای غیر رزمی ارزشمندند. قاطرها حیوانات کاری عالی هستند و حتی می توانند سواری دهند اما نه به منظور نبرد.[۲۰] دانک (Dunk) و اگ یک قاطر به نام استاد (Maester) دارند که عمدتا به عنوان حیوان بارکش از آن استفاده می کردند.
- دری – اسب های دری که اسب های گاوآهن نیز نامیده می شوند، اسب هایی قوی برای کارهای سنگین هستند. آنها لزوما برای سوارکاری نامناسب نیستند اما بهترین انتخاب برای موقعیت های مبارزه نیز نخواهند بود.[۲۹]
بر اساس توانایی تولید مثل
- عقیم – عقیم اسب اخته شده از هر نوع یا گونه ای است. اخته کردن برای کم هورمون تر کردن اسب مفید است و ظاهرا کار کردن با آن راحتتر است.
- مادیان – مادیان اسب ماده از هر نوع یا گونه ای است. یک مادیان جوان فیلی (Filly) نامیده می شود.
- نریان – نریان اسبی اخته نشده از هر نوع یا گونه ای است. وجود تستسترون باعث گیرایی فیزیکی بیشتر نریان ها نسبت به مادیان ها و عقیم های قابل مقایسه (از جهات دیگر) شده است اما رفتارشان را نیز ستیزه جویانه تر می کند.
توسن شنی دورنیش
توسن شنی دورنیش نوعی اسب است که در دورن (Dorne) پرورش می یابد.
آنها با گردن بلند، سر باریک و ظرافت و سرعتشان مشخص می شوند. آنها سر باریک و زیبایی دارند. بعضی رنگ های توسن شنی قرمز، طلایی، سیاه و کم رنگ مثل برف است. آنها کوپکتر از اسب های جنگی معمولی هستند و نمی توانند وزن زرهی را که معمولا یک اسب جنگی می پوشد، تحمل کنند. دورنی ها (Dornishmen) ادعا می کنند که این مرکب ها می توانند یک روز و شب و روز بعد از آن را بتازد و هرگز خسته نشود.[۳۰]
پرنس اُبرین مارتل (Oberyn Martell) سوار بر نریانی به سیاهی گناه با یال و دمی به رنگ آتش بود وقتی که تیریون (Tyrion) ورودش به بارانداز پادشاه را خوش آمد می گفت.
گوراسب
گوراسب حیوان اسب مانند راه راه سیاه و سفیدی احتمالا از قاره شرقی ایسوس (Essos) است.[۳۱] آنها تندخو توصیف شده اند.[۳۲]
پیرامون آن
گوراسب در دشت های جوگوس نهایی (Plains of the Jogos Nhai) رشد می کند. تا به اینجا هیچ اشاره ای از اینکه کسی در کالاسار (Khalasar) سوار بر یک گوراسب باشد، نشده است. در کارث (Qarth) زوجی از جوگوس نهایی هدیه ای به دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) دادند که او به شکل یکی از آن گوراسب های«شان»[۳۲] توصیف کرد که ممکن است به این معنی باشد که مردم جوگوس نهایی (Jogos Nhai) با گوراسب تداعی می شوند، همان طور که دوتراک ها (Dothraki) با اسب هایشان، اما این تنها یک حدس است.
اعضای اصحاب شجاع (Brave Companions) بر گوراسب سوار می شوند. آنها احتمالا به عنوان مرکب شخصی مزدورانی (Sellswords) که به دستور تایوین لنیستر (Tywin Lannister) آورده شده اند، بهوستروس (Westeros) منتقل شده اند.[۳۱] به این ترتیب تا به الان هیچ اشاره ای از این که گروه مزدور دیگری گوراسب دارد، نشده است.
آریا استارک (Arya Stark) به عنوان کودکی اشراف زاده تعلیمات خوبی دیده و به خوبی با اسب ها آشناست، ولی وقتی برای اولین بار چشمش به تعدادی گوراسب افتاد، نتوانست آن را به نامش تشخیص دهد[۳۱]، بنابراین احتمال می رود آنها حتی در بین وستروسی های (Westerosi) خوب تعلیم دیده نیز ناشناخته باشند و هنوز حیوانات بسیار نادری در وستروس (Westeros) باشند. تفاوت های سواری بر یک گوراسب بر خلاف یک اسب نامعلوم است. دنی (Dany) با دوتراک ها سواری کرده است بنابراین اگر او فکر می کند که گوراسب تندخوست، محتاطانه است که بگوییم آنها پرخاشگرتر از اسب ها هستند. نظر دوتراک ها درباره ی گوراسب نامعلوم است، به جز اینکه می توان گفت به نظر نمی آید آنها سواری با آنها را به یک اسب ترجیح دهند.
حوادث اخیر
بازی تاج و تخت
در بازار شرقی ویس دوتراک (Vaes Dothrak) دنی اسب های سیاه و سفید راه راه جوگوس نهایی را دید.[۳۳]
نزاع شاهان
در هارنهال (Harrenhal) آریا (Arya) شاهد رسیدن اصحاب شجاع (Brave Companions) بود و دید که بعضی از آنها از جمله کاپیتانشان، وارگو هوت (Vargo Hoat) بر اسب های سیاه و سفید عجیبی سوار بودند.[۳۱]
در کارث زوجی از جوگوس نهایی یکی از آن گوراسب هایشان را به عنوان یادگاری مادر اژدهایان، به دنریس تارگرین تقدیم کردند. او آن را سفید و سیاه و تندخو توصیف کرد.[۳۲] دنی گوراسب را به همراه دیگر هدایایی که در کارث دریافت کرد، فروخت تا ثروتی که برای درخواست از اصیل زادگان (Pureborn) لازم بود، بدست آورد. تنها هدیه ای که نگه داشت تاجی بود که انجمن اخوت ترومالین (Tourmaline Brotherhood) داده بود.
راکار
راکار گونه ای شیر سفید بومی دریای دوتراکی (Dothraki Sea) است.[۳۴] کال دروگو (Khal Drogo) و سواران همخونش (Bloodriders) یک راکار شکار کردند. راکار شلوار کال دروگو را دریده بود و پایش را زخمی کرده بود. او با اسب بارکشی که لاشه ی حیوان از آن آویزان بود به ویس دوتراک(Vaes Dothrak) بازگشت در حالی که در بالا ستارگان در می آمدند. به محض خوشامدگویی دنریس (Daenerys) حمله به جانش از سوی شراب فروش بازار شرقی را برای او تعریف کرد.
پوست راکاری که درگو گرفت، یکی از لباس های محبوب دنریس شد، زیرا او را به یاد دروگو می انداخت.
نقل قول ها
از پوستش برات یه ردا درست می کنم، ماه زندگی من
– قول کال دروگو به دنریس درباره ی راکاری که کشته بود.
شیر
شیر وستروسی (Westerosi) شبیه شیر دنیای واقعی است. شیرها در تپه های غربی قاره ساکن هستند. بنا بر گفته های لیف (Leaf) شیر بزرگ تپه های غربی کشته شده است.[۳۵]
شیرها تا زمانی نه چندان دور زنده بودند، زمانی که اولین شوالیه ی خاندان کلگان (House Clegane) لرد تایتوس لنیستر (Tytos Lannister) را از چنگال یک ماده شیر حفظ کرد و در این راه یک پا و سه سگ را از دست داد.[۳۶]
ارجاعات در کتاب
نغمه ای از آتش و یخ
- نشان خاندان لنیستر (House Lannister) از کسترلی راک (Casterly Rock) شیری طلایی در زمینه ی زرشکی است.[۳۷]
- شاهزاده ی پناتوس (Pentos) از بهترین نوع شیر در نمایشگاه جانورانش نگه داری می کند، حال آنکه آنها شیرهای وستروسی اند یا راکار(Hrakkar) معلوم نیست.[۳۸]
گربه سایه
گربه سایه ها گربه سانانی بزرگ اند که در آن سوی دیوار (Beyond the Wall) و نیز کوهستان ماه (Mountains of the Moon) یافت می شوند.
پیرامون آنها
گربه سایه ها درندگانی هولناک اند، اما لاشه خوار نیز هستند. آنها خز ضخیم سیاه با خطوط سفید دارند و در اندازه بین ببرهای دنیای واقعی و شیرهای کوهستان اند.[۳۹]
گفته می شود گربه سایه ها می توانند خون را از شش مایل آنطرفتر بو بکشند. آنها می توانند هر تکه گوشتی از قربانی شان را بخورند و حتی استخوان ها را می شکنند تا مغز استخوان را دربیاورند.[۴۰]گربه سایه ها تمایلی به حمله به انسان های زنده ندارند مگر آنکه خیلی گرسنگی کشیده باشند.[۴۱]
وارامیر شش جلده (Varamyr Sixskins)، وحشی (Wilding) ریزنقش و یک اسکین چنجر (Skinchanger)، سه گرگ، یک خرس برفی (Snow Bear) و یک گربه سایه را کنترل می کند.[۴۲] او وقتی زنی از دهکده می خواست، گربه سایه اش را برای به چنگ آوردنش می فرستاد. وقتی به جلد گربه سایه اش می رفت، حیوان عادت داشت با خشونت با او مبارزه کند.[۴۳]
حوادث اخیر
بازی تاج و تخت
تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) ردای پوست گربه ای باشکوهی از مریلیون (Marillion) سر تاس برد، خز ضخیم سیاه که با نوارهای سفید چاک داده شده بود. در سلول های آسمانی، مرد (Mord) آن را از او گرفت.
نزاع شاهان
هنگامی که جان اسنو (Jon Snow) راهش را از میان گذرگاه اسکرلینگ (Skirling Pass) باز می کرد، گربه سایه ای را دید که آهسته به قوچی نزدیک می شد، مثل دودی مایع از دامنه ی کوه پایین آمد تا آنکه آماده ی جهیدن شد. جان آرزو کرد که کاش می توانست به قاطعیت و بیصدایی آن گربه سایه حرکت کند و به همان سرعت او بکشد.
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]در تقلا از مرگ عقاب اُرل (Orell) وارامیر (Varamyr) شش جلده کنترل گربه سایه اش را از دست داد و او نیز به جنگل دوید.[۴۴][/spoiler]
نقل قول ها
صدای غرش زیری از صخره ها انعکاس یافت. گربه سایه؛ جان بلافاصله متوجه شد. وقتی یکی دیگر را از نزدیک تر شنید، برخاست. شمشیرش را کشید و برگشت، گوش داد.[۴۰]
مگس خون
مگس های خون حشره هایی به بزرگی زنبورند که در شرق پیدا می شود. آنها به رنگ بنفش براق اند و در مرداب ها و آبگیرهای راکد زندگی می کنند. آنها مکنده ی خون اند و تخم هایشان را در مرده ها و در حال مردن ها می گذارند.[۴۴]
شراب شجاعت (Wine of Courage) از لارو آن تهیه می شود.
مانتیکور
مانتیکور موجودی افسانه ای با سر انسان، بدن شیر و دم عقرب است.[۴۵] این موجود افسانه ای در مجسمه سازی والریایی (Valyrian) نسبتا معمول بوده است و به عنوان یکی از گارگویل هایی که دژ درگون استون (Dragonstone) را تزیین کرده است. مانتیکور نشان خانوادگی بر روی پرچم خاندان لورچ (House Lorch) است.
پیرامون آن
مانتیکورها به داشتن صورت مشوشگر انسانی معروف اند و می توانند به شکل تکه ای جواهر جمع شوند.[۴۶] شایعه است که آنها در جزایر دریای یشم (Jade Sea) زندگی می کنند.[۴۷] آنها نیشی سمی دارند که برای انسان کشنده است و وقتی به قلب برسد در جا می کشد، مگر آنکه یک مامور لخته کردن آن را تغلیظ کرده و اثرات کشنده ی آن را به تاخیر بیاندازد. زهر مانتیکور (Manticore Venom) از سوی کیمیاگران و اساتید(Maesters) خواهان بسیار دارد.
به نظر می آید که نمونه های زنده ی مانتیکورها در سراسر ایسوس (Essos) تجارت می شوند و در غرفه های بازار ویس دوتراک[۴۸] (Vaes Dothrak) همانند نمایشگاه جانوران قصر دریاسالار براووس (Palace of the Sealord of Braavos) یافت می شوند.[۴۹]
حوادث اخیر
بازی تاج و تخت
در بازار شرقی ویس دوتراک ، دنی (Dany) مانتیکورهایی در قفس های نقره ای دید.[۴۸]
نزاع شاهان
یکی از افسوس خورها (Sorrowful Men) تلاش کرد تا دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) را در ساحل کارث (Qarth) با استفاده از یک مانتیکور بکشد. آرستان(Arstan) مانع از آن شد.[۴۶]
ضیافت کلاغ ها
فیل کوتوله
فیل کوتوله نوع کوچکی از فیل است. خیابان های ولانتیس (Volantis) قدیم با فیل های کوتوله ی سفیدی[۵۰] که به عنوان سبکی از حمل و نقل استفاده می شوند، اشغال می شود. یک فیل کوتوله به تنهایی گاری پر آذینی به نام ”هاتی” (Hathay) را می کشد که بسیار شبیه گاری گاوی وستروسی (Westerosi) اما بسیار زینتی است. در ولانتیس افراد متشخص با پالانکین (Palanquin) یا بر پشت هاتی رفت و آمد می کنند. تا به حال به فیل های کوتوله تنها در ولانتیس اشاره شده است.
پیرامون آن
پوست فیل کوتوله سفید رنگ است. فیلی که هاتی کویینتین مارتل (Quentyn Martell) را می کشید به رنگ برف کثیف بود.[۵۱] تیریون لنیستر (Tyrion Lannister) فیل کوتوله ای دید که پوستش به سفیدی استخوان بود. یک فیل کوتوله می تواند صدایی شبیه غاز درآورد. کفل فیل هنگامی که راه می رود حرکتی هموار دارد.
حوادث اخیر
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]پرنس کویینتین مارتل و همراهانش یک هاتی از لنگرگاه ولانتیین به خانه ی بازرگان (Marchant’s House) گرفتند. هنگامی که تیریون (Tyrion) توسط سر جورا مورمونت (Jorah Mormont) در اتاقی معمولی در خانه ی بازرگان در بند نگه داشته شده بود، برای کسری از ثانیه فکر کرد لمحه ای از ایلیریو ماپتیس (Illyrio Mopatis) را دیده است اما معلوم شد فیل کوتوله ی سفیدی بود که از جلوی در رد شد.[۵۰][/spoiler]
فیل
فیل ها از ایسوس (Essos) می آیند. آنها بومی وستروس (Westeros) نیستند و شبیه فیل های (Elephants) دنیای واقعی اند. گونه ی دیگری از فیل ها در قاره ی شرقی وجود دارد، فیل کوتوله (Dwarf Elephant).
ارجاعات در کتاب
نغمه ای از آتش و یخ
- فیل ها در شهر آستاپور (Astapor) منظره ای عادی هستند و با کجاوه ی مشبکی بر پشتشان سلانه سلانه حرکت می کنند.[۵۲]
- فیل ها (Elephants) نام حزبی از بازرگانان و وام دهندگان در ولانتیس (Volantis) است.[۵۳]
- [spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) سه فیل به همراه هرمش (Her Pyramid) بدست آورد. آنها او را به یاد ماموت های (Mammoths) خاکستری بی مو می انداختند، اگرچه عاج هایشان بالا و پایین می رفتند و طلاکاری شده بودند. (به نظر او) چشمهایشان غمگین بود. آنها به دیوار شرقی هرم بزرگ (Great Pyramid) بسته می شوند. یک نعره ی فیل در گروه کوچک دنی در حالی که راهشان را به سمت هرم به طرف اژدهایانش ویسیریون (Viserion) و ریگال (Rhaegal) باز می کرد، با غرش یکی از اژدهایان پاسخ داده شد.[۵۴][/spoiler]
- خیابان های ولانتیس قدیم با فیل های کوتوله (Dwarf Elephants) اشغال می شود.[۵۵] حتی فیل های بزرگ خاکستری نیزغیر معمول اند.
- یک فیل کوتوله به تنهایی یک گاری پرآذین به نام هاتی (Hathay) را می کشد.[۵۶]
- گروه طلایی (Golden Company) تعدادی فیل را شامل می شود. وقتی جان کانینگتون (Jon Connington) به اردوگاه گروه طلایی رسید، دو دوجین فیل خاکستری دید که در کنار آب می چرند و با خرطوم هایشان نی بیرون می کشند.[۵۷]
- [spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]چرخ دنده های بزرگی فیل های گروه طلایی (Golden Company) را به سواحل وستروس حمل می کند. بعضی از آنها آخرین بار پیش از آنکه طوفان نصف ناوگان را پراکنده کند، در لایس (Lys) دیده شده بودند. هنگامی شاهزاده اگان تارگرین (Aegon Targaryen) رسید تا در گریفینز روست به جان کانینگتون بپیوندد، در راس ستونی از سه هزار اسب می راند و سه فیل در عقب سلانه سلانه را می آمدند.[۵۸][/spoiler]
- چهار لژیون از گیس جدید (New Ghis) یک هزار فیل زره پوش و بلند دارند.[۵۹]
- دنریس تارگرین تماشا کرد که فیلی در گودال دازنک (Daznak’s Pit) گله ای از شش گرگ سرخ را برای مدت کوتاهی مشغول نگه داشت.
- در طول انتخابات ولانتین (Volantene) بر پهلوهای فیل ها نام تریارچ های (Triarch) محتمل نقاشی شده بود.[۵۵]
- تریارچ هورونو (Horonno)، قهرمانی ولانتین از سده ی خون (Century of Blood) است که با بسته شدن بین دو فیل و به نیمی پاره شدن، اعدام شد.
- [spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]اولین بار که تیریون (Tyrion) در ولانتیس قدیم از جلوی فیلی عبور کرد، نتوانست کاری جز خیره شدن انجام دهد.[/spoiler]
- وقتی تیریون یک پسر بچه بود، فیلی در نمایشگاه حیوانات لنیسپورت (Lannisport) بود اما وقتی هفت ساله شد، آن فیل مرد.
- در ولانتیس قدیم گاری های پهن شامگاه بیرون می آیند و برده های نیمه برهنه به آنها رسیدگی می کنند. برده هایی که وظیفه شان برداشتن توده های بخاردار پهن فیل هاست، هم بزرگ و هم کوچک. خیل مگس ها گاری ها را دنبال می کند، به همین دلیل برده های پهن خالکوبی مگس بر روی گونه هایشان دارند تا آنها را برای چه چیزی هستند، مشخص کند.
- [spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]طی مدتی که تریون توسط سر جورا مورمونت (Jorah Mormont) اسیر نگه داشته شده بود، فیلی را دید که سلانه سلانه عبور می کرد با یک دو جین دختران برده ی برهنه که در کجاوه ی پشتش تکان می خوردند و رهگذران را با نمایی از سینه هایشان دست می انداختند و فریاد می زدند: «مالاکو، مالاکو» (Malaquo, Malaquo). آنها چنان منظره ی مجذوب کننده ای ساختند که تیریون درست به سمت توده ی بخاردار پهن فیل رفت.[/spoiler]
- سر باریستان سلمی (Barristan Selmy) در راه ملاقات مخفی اش با اسکاز مو کانداک (Skahaz mo Kandaq) در هرم بزرگ (Great Pyramid)، راهش را با عبور از فیل ها و مادیان نقره ای ملکه (queen’s silver mare) باز کرد.
- فیل ها تکه ای از بازی در کیواس (Cyvasse) هستند. در طول یک بازی کیواس تیریون باید به پنی (Penny) توضیح می داد که سنجاقک ها، نه فیل ها.[۶۰]
نقل قول ها
در تمام وستروس یک اسب جنگی هم نیست که بتونه در مقابل او مقاومت کنه.– جان کانینگتون درباره ی سواره نطام فیل ها[۵۷]
ماموت
ظاهرا ماموت ها تنها جانوران پوست کلفت در وستروس (Westeros) هستند. آنها شبیه ماموت های عظیم الجثه ی پلیستوسن(Pleistocene megafauna mammoths) دنیای واقعی اند و در نقاط دوردست شمالی آن سوی دیوار (Beyond the Wall) و ایبن (Ibben) ساکن هستند. به عنوان مرکب غول ها (Giants) استفاده می شوند[۶۱] و موی بلند و عاج های بلند خمیده دارند.
ماموت ها در نبرد کسل بلک (Battle of Castle Black) برای مقاصد گوناگونی چون حمل دژکوب ها استفاده شدند.
باسیلیسک
باسیلیسک ها در جنگل های یی تی (Yi Ti) فراوانند.[۶۲] در بعضی جاها از آنها برای مبارزه با دیگر حیوانات (مثل سگ ها) استفاده می شوند تا بر روی نتیجه شرط بندی شود. باسیلیسک می تواند یک سگ بزرگ را تکه پاره کند.
باسیلیسک ها زهردارند و منشا «زهر باسیلیسک» هستند،[۶۳] خمیری پرادویه از خون باسیلیسک که به گوشت عطری مطبوع می دهد اما هر موجود خون گرمی اعم از انسان و حیوان را به دیوانگی شدید سوق می دهد.[۶۴]
حوادث اخیر
نزاع شاهان
وقتی دنریس (Daenerys) از اسکله های بندرگاه کارث (port of Qarth) بازدید می کرد، در کنار یک گودال بازی از نقره ایش (her silver) پیاده شد درحالی که باسیلیسکی در میان حلقه ای از دریانوردان خروشان یک سگ بزرگ قرمزرنگ را تکه پاره می کرد.[۶۵]
اژدها
اژدهایان موجوداتی (Creatures) جادویی اند که در قاره های وستروس (Westeros) و ایسوس (Essos) وجود دارند و تا همین اواخر برای بیش از صد و پنجاه سال منقرض شده، به حساب می آمدند. تنها نشانه ی باقیمانده از اژدهایان، بقایای اسکلتی است و تخم های اژدهایی که تصور می شد به سنگ تبدیل شده اند، تا آنکه دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) توانست سه اژدها از این تخم ها بیرون آورد.
ظاهر
اژدهایان موجوداتی خزنده و فلس دار با دو پا و دو بال هستند[۶۶] (مثل خفاش ها (Bats)، از بالهایشان به عنوان پاهای جلویی استفاده می کنند، اگرچه بعضی آثار هنری نغمه ای ازآتش و یخ آنها را با چهار پا و یک جفت بال مجزا نشان می دهد). آنها دندان ها و پنجه های تیز، بال های چرم مانند و گردن و دمی بلند دارند با کاکلی خاردار که تا پشتشان امتداد دارد. آنها هنگام از تخم درآمدن، تقریبا به اندازه ی گربه اند ولی می توانند به اندازه ای بزرگ شوند که یک ماموت را یکجا ببلعند. جمجمه های صیقلی اژدهایان تارگرین ها (Targaryen) شبیه اونیکسی درخشنده و دندان هایشان مثل خنجری انحنادار از الماس سیاه است. استخوانهایشان به دلیل میزان بالای آهن ، سیاه اند. استخوان اژدها (Dragonbones) از مواد صنعتگری پرطرفدار است.[۶۷]
مشخصات
گرمای زیادی از بدن اژدها ساطع می شود، به همین جهت در طول شب های سرد بخار می دهند. آنها با شعله ی بسیار داغی نفس می کشند که از آن برای پختن گوشت قبل از خوردن استفاده می کنند.[۶۸] اژدهایان ذاتا در برابر آتش ایمن اند.[۶۹] آنها می توانند دلبستگی شدیدی به انسانی که آنها را بزرگ کرده، داشته باشند. آنها هوش حیوانی نسبتا بالایی دارند و می توانند برای خدمت به عنوان مرکب های نبرد آموزش ببینند و فرمان های صوتی دریافت کنند. گفته شده اژدهایان در طبیعت دمدمی مزاج اند[۷۰] و حتی اژدهایاندنی (Dany) نیز گاهی با هم دعوا می کنند.
اژدهایان در سراسر زندگی شان رشد می کنند، اما مشخص نیست که چقدر می توانند عمر کنند یا چقدر می توانند بزرگ شوند. بزرگترین و قدیمی ترین اژدهای تارگرین ها، بالریون (Balerion)، نزدیک به ۲۰۰ سال عمر کرد و می توانست یک ماموت (Mammoth) را یکجا ببلعد، اما تصور می شود اژدهایانی که در اسارت بزرگ می شوند کوچکتر از برادران وحشی شان هستند.[۷۱]
اژدهایان تمایز جنسیتی معینی ندارند – بنا به گفته های استاد ایمون (Maester Aemon) اژدهایان « یه لحظه یکی اند و لحظه ی بعد یکی دیگه، مثه شعله تغییر می کنند» احتمالا به این معنی است که آنها می توانند از یک جنسیت به دیگری تغییر کنند (change from one sex to the other) و به هر دلیلی دوباره بازگردند.
تیریون لنیستر (Tyrin Lannister) از اژدها سیراکس (Syrax) با عنوان ماده اژدها (she-dragon) یاد می کند[۷۲] و آخرین اژدهای تارگرین(last Targaryen dragon) نیز که در دوران سلطنت شاه اگان سوم (Aegon III) مرد، به صورت مونث یاد شده است، بنابراین احتمالا بعضی اژدهایان می توانند در یک جنسیت معین یا ثابت بمانند. مشخص نیست آیا دودیسی جنسیتی (Sexual Dimorphism) در اژدهایان وجود دارد یا نه.
بارث (Barth)، مانکون (Munkun) و توماکس (Thomax) عادت های جفتگیری اژدهایان را به شکل کاملا متفاوتی برداشت کرده اند.[۷۳]اژدهایان تخم های (Eggs) بزرگ فلس داری برای تولید مثل می گذارند.[۷۴] تخم های باز نشده طی سالیان فسیل می شوند.
باور بر این است که اژدهایان ذاتا با جادو و فصول جهان پیوند دارند. از زمانی که اژدهایان از وستروس (Westeros) منقرض شده اند، قدرت جادو کاهش یافته و زمستان ها سردتر شده اند.
ننه ی پیر (Old Nan) در وینترفل (Winterfell) قصه هایی از اژدهایان یخی با دم سرد تعریف می کرد. مشخص نیست که آیا این اژدهایان تماما خیالی هستند یا نه.[۷۵]
تاریخچه
اژدهایان بومی قاره ی ایسوس (Essos) هستند. دنریس (Daenerys) به خاطر می آورد که شنیده است که اولین اژدهایان از شرق آمده اند، از سرزمین های سایه ی (Shadow Lands) آنسوی آشایی (Asshai) و جزایر دریای یشم (Jade Sea).[76]
اژدهایان حدود پنج هزار سال پیش توسط والریایی ها (Valyrians) در چهارده آتش (Fourteen Fires)، حلقه ای آتشفشانی در شبه جزیره ی والریا کشف شدند. والریایی ها در هنر پرورش اژدها ماهر شدند و از آنها به عنوان ابزار جنگی برای دست یافتن به یک امپراطوری عظیم (Massive Empire) استفاده کردند. پس از سرنوشت شوم والریا (Doom of Valyria)، تنها اژدهایان زنده مانده، سه اژدهای متعلق به تارگرین ها (Targaryens) در درگون استون (Dragonstone) بودند.
تارگرین ها از آنها برای فتح (Conquer) و ایجاد هفت پادشاهی (Seven Kingdoms) استفاده کردند. طی دوره ای یکصد و پنجاه ساله تارگرین ها به عنوان سمبل قدرت سوار بر اژدهایانشان می شدند. شاه جهیریس اول (Jaehaerys I) شش اژدهایش را با خود برداشت تا به ملاقات محافظ شمال (Warden of the North) برود.[۷۶] آنها در بارانداز پادشاه (King’s Landing) چاله ی اژدها را برای پرورش و منزل دادن به اژدهایانشان ساختند و زمانی حداقل نوزده اژدها داشتند (تعدادی جمجمه اژدها توسط تارگرین ها در سردابه های قلعه ی سرخ انبار شده است).[۶۷]
در طول قرن ها، اژدهایان تارگرین ها مردند، بیشترشان در جنگ حقوقی تارگرین ها معروف به رقص اژدهایان (Dance of the Dragons) کشته شدند و در نسل های بعدی نیز به اندازه ی والدینشان رشد نکردند. اساتید (Maesters) بر این عقیده اند که اژدهایان به بودن زیر آسمان بیشتر از محبوس بودن در قفس یا سلول های چاله ی اژدها، هرچند عظیم تمایل دارند. هرچند استاد بزرگ ماروین (Marwyn)، دستور اساتید و هدف سریشان برای متوقف کردن جادو را، مسئول انقراض اژدهایان می داند.
آخرین اژدها (last dragon) موجودی از رشد ایستاده، مریض و بدشکل بود و در طول دوره ی سلطنت شاه اگان سوم (Aegon III) اژدها افکن، مرد.[۷۸] او اژدهایی مونث، سبز رنگ و از رشد ایستاده با بال های پلاسیده بود. او یک دسته پنج تایی تخم گذاشت[۷۹] که هرگز باز نشدند.[۸۰]
پس از انقراض آنها، تنها پس مانده ی اژدهایان که باقی مانده بود، جمجمه ها و تعداد کمی تخم سنگ شده بود. تخم ها بسیار باارزش بودند، هم برای زیبایی و طبیعت غیرمعمولشان و هم استعدادشان برای از تخم درآوردن اژدها. تلاش های بی ثمر بسیاری برای درآوردن اژدها از تخم های سنگ شده صورت گرفت. تراژدی سامرهال (Tragedy of Summerhall) از تلاش اگان پنجم (Aegon V) به بار آمد. اگان سوم (Aegon III) معروف به اژدها افکن، نه مغ را از دریای باریک گذراند تا از جادویشان در تلاش برای سر باز کردن تخم ها استفاده کند.بیلور اول (Baelor I) مقدس روش متفاوتی برگزید، او در تلاش برای سر باز کردن تخم ها بر آنها دعا می خواند. هنر اهلی سازی و فرمان دادن به اژدهایان برای سواری به جز چند کتاب بسیار نادر، گمشده به حساب می آید.
سرانجام دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) با قربانی کردن میری ماز دور (Mirri Maz Duur) در هیزم مراسم تدفین شوهرش(husband) و قدم گذاشتن به شعله ها توانست سه اژدها از تخم درآورد. با معامله ی زندگی دربرابر زندگی دنریس، نخستین اژدهایان صد سال اخیر به دنیا آمدند.
بنا بر افسانه ها، یک اژدها می تواند با به صدا در آمدن شیپور اژدها (Dragon Horn) رام شود.[۸۱]
اژدهایان دنریس تارگرین
- دروگون (Drogon)
- ریگال (Rhaegal)
- ویسیریون (Viserion)
اژدهایان تاریخی
بر اساس گاه شناسی شناخته شده
در زمان پهلوگیری اگان
- بالریون (Balerion)، اژدهای اگان تارگرین اول (Aegon I Targaryen) (قبل از سال ۱۰۳ AL مرد)
- مراکسس (Meraxes)، اژدهای راینیس تارگرین (Rhaenys Targaryen)
- ویگار (Vhagar)، اژدهای ویسنیا تارگرین (Visenya Targaryen) (پس از سال ۱۲۹ AL مرد)
در طول سلطنت جهیریس اول
- بال نقره ای (Silverwing)، اژدهای آلیسان تارگرین (Alysanne Targaryen) و یکی از شش اژدهایی که یکبار توسط جهیریس تارگرین اول (Jaehaerys I Targaryen) به کار گرفته شدند.
- حداقل دو اژدهای دیگر، که تا به حال نامشان ذکر نشده (تا گروه شش نفره ای که از شمال بازدید کردند را کامل کند)؛ احتمالا سیراکس یکی از آنها بوده است.
در طول رقص اژدهایان
- سیراکس (Syrax)، ماده اژدهای[۸۲] رینیرا تارگرین (Rhaenyra Targaryen)
- ویگار، که حالا توسط ایموند تارگرین (Aemind Targaryen) سواری می شد
- اژدهای اگان تارگرین دوم (Aegon II Targaryen)، که نامش تاکنون نامعلوم است و احتمال می رود مراکسس یا بال نقره ای باشد
- احتمالا چند اژدهای دیگر نیز وجود داشته اند و در آن زمان کشته شدند.
در طول دوره ی سلطنت اگان تارگرین سوم و بعد از آن
- آخرین اژدهای زنده در حدود سال ۱۵۰ AL زنده بود و یکبار توسط سر آرلان از پنی تری (Arlan of Pennytree) دیده شد؛ او به شکل یک اژدهای نه چندان مناسب برای پیکار توصیف شد و بنابراین یکی از آن اژدهایان قبلا نامگذاری شده نبوده است.
بر اساس گاه شماری نامعلوم یا نامشخص
- یوراکس (Urrax) (توسط سروین (Serwyn) کشته شد و بنابراین گاه شماریش نامشخص است اما احتمالا در زمانی بین دوره ی سلطنت اگان اول و جهیریس اول می زیسته است.)
تخم های اژدهای شناخته شده
- تخم اگان پنجم (Aegon V) – چرخش های سفید و سبز[۷۹]
- تخم ایمون تارگرین (Aemon Targaryen) – می گویند هنوز وجود دارد،[۷۹] اما تاکنون توصیف نشده است
- تخم اریون تارگرین (Aerion Targaryen) – طلایی و نقره ای با رگه هایی از رنگ های آتشین[۷۹]
- تخم امبورز باترول (Ambrose Butterwell) – قرمز با فلس های طلایی و حلقه های سیاه[۸۲]
- تخم ارون گریجوی (Euron Greyjoy) – ارون ادعا می کند که آن را به دریا انداخته است.[۸۳]
- تخم دروگون (Drogon) {از تخم درآمده} – به سیاهی دریای نیمه شب که با موج ها و چرخش های قرمز روشن زنده شده
- تخم ریگال (Rhaegal) {از تخم درآمده} – سبز سیر با فلس های برنزی صیقلی
- تخم ویسیریون (Viserion) {از تخم درآمده} – به رنگ کرمی روشن با رگه های طلایی
کتاب ها و طومارهای مربوط به اژدهایان
- خون و آتش (Blood and Fire) – نوشته ی نویسنده ای ناشناس
- اژدهایان، ویرم ها و وایورن ها: تاریخ غیرطبیعی آنها (Dragons, Wyrms and Wyverns: Their Unnatural History) – نوشته ی سپتون بارث (Barth)
- مرگ اژدهایان (The Death of Dragons)
- رقص اژدهایان، هشداری واقعی (The Dance of the Dragons, A True Telling) – نوشته ی استاد اعظم مانکون (Munkun)
- خویشاوند اژدها، تاریخی از خاندان تارگرین از تبعید تا عروج، با توجهی به زندگی و مرگ اژدهایان (Dragonkin, Being a History of House Targaryen from Exile to Apotheosis, with a Consideration of the Life and Death of Dragons) – نوشته ی استاد توماکس (Thomax).
- [spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]افسانه ی اژدهای شای مید (The Shy Maid’s Dragonlore) – نوشته ی تیریون لنیستر (Tyrion Lannister)[/spoiler]
نقل قول ها
یکبار مردی اژدهایی در حال پرواز دید، بگذار در خانه بماند و با رضایت به باغچه اش رسیدگی کند، زیرا این جهان وسیع اعجاب بزرگتری ندیده است.[۷۳]
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]- تیریون (Tyrion) در شای مید (Shy Maid)، به خاطر می آورد که کسی یکبار چه چیزی نوشته بود.[/spoiler]
مرگ از دهان یک اژدها بیرون می آید، اما از آن راه نمی رود.[۸۴]– سپتون بارث
اژدهای یخی
اژدهای یخی گونه ای اژدهاست (Dragon) که در داستان های تخیلی وستروسی (Westerosi) وجود دارد. ننه ی پیر (Old Nan) عادت داشت قصه های اژدهای یخی را تعریف کند. اگرچه اینکه اژدهای یخی واقعا در دنیای نغمه ای از آتش و یخ (A Song of Ice and Fire) وجود دارد، نامعلوم است.
هیچ اشاره ای از اهلی سازی اژدهایان یخی توسط والریایی ها (Valyrians) نشده است اگرچه آنها اژدهایان (Dragons) دم آتشین را رام کردند.
اژدهای یخی احتمالا جز در قصه های تخیلی وجود ندارد. یک صورت فلکی از ستاره ها (Constellation of Stars) به نام اژدهای یخی در سمت شمال وجود دارد که چشم آبی آن شمال را مشخص می کند.[۸۵]
جرج آر. آر. مارتین (George R. R. Martin) کتاب داستانی درباره ی اژدهای یخی به نام اژدهای یخی (داستان) (The Ice Dragon (Novel)) برای کودکان نوشته است. این نخستین حضور او در عرصه ی کتاب کودکان است. این کتاب با نقاشی های با مداد هنرمند یوان گیلبرت مصور شده است. کتاب قصه ای از شجاعت، عشق و فداکاری است.
حوادث اخیر
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]روی دیوار (Wall) لرد فرمانده جان اسنو (Jon Snow) به یاد آورد که در قصه های ننه ی پیر (Old Nan) دم اژدهای یخی بسیار سرد بود. او در رقصی با اژدهایان (A Dance with Dragons) سه مرتبه به اژدهای یخی فکر کرد. [۸۶][۸۷][۸۸][/spoiler]
نقل قول ها
باد به شدت می وزید، به سردی نفس اژدهای یخی در قصه هایی که ننه ی پیر وقتی یک پسربچه بود، تعریف می کرد.[۸۶]
جاده ی زیر دیوار به تاریکی و سردی شکم یک اژدهای یخی و به پرپیچ و تابی یک خزنده بود.[۸۷]
بادی که از شرق در امتداد دیوار می وزید، به سردی نفس اژدهای یخی در قصه هایی بود که ننه ی پیر عادت داشت تعریف کند.[۸۸]
فایرویرم
فایرویرم ها احتمالا مشابه اژدهایان اند (Dragons) و موجوداتی هستند که نفسی آتشین دارند اما بال ندارند و از میان صخره، خاک و سنگ به دنیا می آیند. فایرویرم های جوان بزرگتر از دست بچه ای نیستند، در حالی که بزرگترینشان می تواند به اندازه ای عظیم بزرگ شود. بردگان ممالک مطلقه ی والریا (Valyrian Freehold) آنها را اتفاقی در معادن چهارده آتش (Fourteen Fires) یافتند. بنا بر قصه های قدیمی، فایرویرم ها بسیار پیشتر از آنکه اژدهایان (Dragons) بیایند، در چهارده آتش بودند. آنها علاقه ای به انسان ها ندارند.[۸۹]
مارمولک-شیر
مارمولک–شیر خزنده ای (Reptile) بومی باتلاق های نک (the Neck) است. آنها تا حدی به کنده های غوطه ور که هنوز روی آب شناورند، شباهت دارند.[۹۰] آنها در آب، در جریان های کند و مرداب های عمیق زندگی می کنند[۹۱] و دندان هایی شبیه خنجر دارند.[۹۲]
ابوالهول
ابوالهول موجودی اسطوره ای است که از کمی از این و کمی از آن تشکیل شده: صورتی انسانی، بدن شیر، بال های باز.[۹۳]
در دنیای ما، و به احتمال زیاد دنیای مارتین (GRRM)، برخی سنت ها باور دارند که وقتی زائران به معبدی وارد می شوند، ابوالهول ها گناهانشان را دور کرده و درکل از شرارت حفظشان می کنند. بنابراین ابوالهول یا ابوالهول ها معمولا موقعیتی استراتژدیک اتخاذ می کنند، مثلا نزدیک ورودی ها یا دروازه ی معبد. معمولا به صورت جفت مونث – مذکر یافت می شوند. اینجا نیز ابوالهول ها کارکردی محافظتی دارند.
والریایی ها (Valyrians) ابوالهول های خودشان را دارند که با نام ابوالهول های والریایی (Valyrians Sphinxes) شناخته می شوند.
در قصه ها ابوالهول ها همیشه به صورت معما سخن می گویند.[۹۳] تیریون (Tyrion) به بن پلام قهوه ای (Brown Ben Plumm) یادآور شد که بیشتر داستان هایی که در باره ی اژدهایان (Dragons) شنیده، خوراکی برای احمق هاست – یکی از آنهایی که بدان اشاره کرد اژدهایان سوراخ سوراخ شده با ابوالهول هاست.
حوادث اخیر
بازی تاج و تخت
در طرفین درب سالن شورا در قلعه سرخ (Red Keep) ابوالهول های والریایی (Valyrian Sphinxes) قرار داشت، که چشمانی از لعل صیقلی داشتند و در صورت های مرمرین سیاه به آرامی می سوختند.[۹۴]
ضیافتی برای کلاغ ها
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]یورون گریجوی (Euron Greyjoy) از اموال غارت شده از پنجاه سرزمین دوردست برای متعهد کردن مردان آهن (Ironmen) با خودش، استفاده کرد. ابولهول های والریایی باستانی در میان آن غنیمت ها بود.[۹۵] سمول تارلی (Samwell Tarly) در طول سفر دریایی از براووس (Braavos) به یاد بعضی حرف های استاد ایمون (Maester Aemon) می افتد، به یاد می آورد که به سم گفت: ابوالهول یک معما بود، نه معماگو.[۹۶] یکبار سمول تارلی (Samwell Tarly) در اولد تاون (Oldtown) وارد دروازه های سیتادل شد که یک جفت ابوالهول سبز رنگ بلند بالا در دو طرف آن قرار گرفته بود. آنها بدن شیر (Lions)، بال های عقاب و دم مار داشتند. یکی صورت مرد و دیگری صورت زن داشت.[۹۷] آلراس (Alleras)، معروف به ابوالهول،[۹۳] تازه کاری در حال تحصیل در سیتادل (Citadel) است. او سمول تارلی را به محض ورودش به سیتادل دنبال کرد و او را به رفتن پیش ماروین (Marwyn) راهنمایی کرد.[۹۷][/spoiler]
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]در طی مسافرت تیریون (Tyrion) و ایلیریو موپاتیس (Illyrio Mopatis) به طور اتفاقی ابوالهول عظیمی چمباتمه زده کنار جاده یافتند. او بدن اژدها (Dragon) و صورت یک زن را داشت. اگرچه شاهش نبود زیرا توسط دوتراک ها (Dothraki) بر روی چرخ های چوبی به ویس دوتراک (Vaes Dothrak) کشیده شد بود. بر پایه ی سنگی صیقلی که زمانی بر آن ایستاده بود، خزه و گیاهان رونده ی گلدار روییده بود. تیریون ابوالهول ملکه را خوش یمن تلقی کرد و همینطور شاه گمشده اش را اما نه به آن دلگرم کنندگی ملکه. پل بلندی که دو نیمه ی ولانتیس (Volantis) را در دهانه ی رود روین (Rhoyne) به هم متصل می کند، دروازه ای طاقی از سنگ سیاه دارد که با ابوالهول، مانتیکور، اژدها و دیگر حیوانات عجیب حکاکی شده است. تیریون به بن پلام قهوه ای (Brown Ben Plumm) یادآور شد که بیشتر داستان هایی که در باره ی اژدهایان شنیده، خوراکی برای احمق هاست – یکی از آنها اژدهایان سوراخ سوراخ شده با ابوالهول هاست.[/spoiler]
ابوالهول والریایی
ابوالهول والریایی موجودی اسطوره ای با بدن حیوانات (بیشتر اژدها) و سر انسان است. والریایی ها (Valyrians) مجسمه های ابوالهول های والریایی را بسیار بزرگ می ساختند. ابوالهول های والریایی در حال حاضر از گذشته، از والریای (Valyria) قدیم پیش از سرنوشت شوم (the Doom) باقی مانده است. آنها هنوز هم در ایسوس(Essos) و وستروس (Westeros) دیده می شوند و هنوز هم به عنوان وسیله ی تزیینی و شاید هم نشانی از ثروت و نفوذ استفاده می شوند.
مشخص نیست آنها با استفاده از تکنیک های پیشرفته ی والریایی مثل ورد و جادو ساخته شده اند یا با تکنیک های معمول.
حوادث اخیر
بازی تاج و تخت
در طرفین درب سالن شورا در قلعه ی سرخ (Red Keep) ابوالهول های والریایی (Valyrian) قرار داشت، که چشمانی از لعل صیقلی داشتند و در صورت های مرمرین سیاه به آرامی می سوختند.[۹۸]
ضیافتی برای کلاغ ها
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]استاد ایمون (Maester Aemon) به سمول تارلی (Samwell Tarly) گفت که «ابوالهول معما بود، نه معماگو». او نگفت که آیا ابوالهول والریایی بوده یا نه.[۹۹][/spoiler]
رقصی با اژدهایان
[spoiler title=”اسپویلر” open=”0″ style=”2″]در طی مسافرت تیریون (Tyrion) و ایلیریو مپاتیس (Illyrio Mopatis) به طور اتفاقی ابوالهول عظیمی چمباتمه زده کنار جاده یافتند. او بدن اژدها (Dragon) و صورت یک زن را داشت. اگرچه شاهش نبود زیرا توسط دوتراک ها (Dothraki) بر روی چرخ های چوبی به ویس دوتراک (Vaes Dothrak) کشیده شد بود. بر پایه ی سنگی صیقلی که زمانی بر آن ایستاده بود، خزه و گیاهان رونده ی گلدار روییده بود. تیریون ابوالهول ملکه را خوش یمن تلقی کرد و همینطور شاه گمشده اش را اما نه به آن دلگرم کنندگی ملکه.[/spoiler]
منابع و یادداشت ها
۲ ↑ ۲٫۰۲٫۱یورش شمشیرها، فصل ۱۸، سمول.
۳ ↑ ۳٫۰۳٫۱بازی تاج و تخت، فصل ۲۴، برن.
۴ ↑ «مصاحبه با اژدها»، ۲۰۰۳، رابرت شاو
۵ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۳۷، برن.
۶ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۱، برن.
۷ ↑ ۱٫۰۱٫۱رقصی با اژدهایان، مقدمه.
۸ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۱۵، سانسا.
۹ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۱۹، جان.
چند خاندان تک شاخ ها را بر روی نشان خانوادگی شان نمایش می دهند، از جمله خاندان های برکس (Brax)، داجت (Doggett) و راجرز(Rogers)
۱۰ ↑رقصی با اژدهایان، فصل ۳۴، برن.
۱۱ ↑رقصی با اژدهایان، فصل ۳، جان.
۱۲ ↑بادهای زمستان، فصل نمونه ای از تیان، در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۱ در وبسایت جرج مارتین در دسترس قرار گرفت.
۱۳ ↑رقصی با اژدهایان، فصل ۴۸، جیمی.
۱۴ ↑رقصی با اژدهایان، فصل ۳۴، برن.
۱۵ ↑ ۱٫۰۱٫۱۱٫۲نزاع شاهان، مقدمه.
۱۶ ↑نزاع شاهان، فصل ۴، برن.
۱۷ ↑رقصی با اژدهایان، موخره.
مقاله ی ویکی پدیا: اسب ها در قرون وسطی
۱۸ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۳۱، تیریون.
۱۹ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۴۶، دنریس.
۲۰ ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ یورش شمشیرها، فصل ۳۹، آریا، لرد بریک دانداریون (Beric Dondarrion) اشاره می کند که گروهش به طلا نیاز دارد زیرا بسیاری از آنان سوار بر «رونسی ها، دری ها و قاطران» در مقابل دشمنان سوار بر «کورسرها و دستریرها» هستند..
۲۱ ↑ نزاع شاهان، فصل ۱۷، تیریون.
۲۲ ↑ نزاع شاهان، فصل ۳۱، کتلین.
۲۳ ↑ نزاع شاهان، فصل ۴۱، تیریون.
۲۴ ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Bad reference param1.
۲۵ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۴۱، خائن (ریک V).
۲۶ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۴۲، غنیمت شاه (آشا II).
۲۷ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۶۲، قربانی (آشا III).
۲۸ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۳۰، ادارد.
۲۹ ↑ یورش شمشیرها، فصل ۱۱، جیمی.
۳۰ ↑یورش شمشیرها، فصل ۳۸، تیریون.
۳۱ ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ نزاع شاهان، فصل ۳۰، آریا.
۳۲ ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ نزاع شاهان، فصل ۴۰، دنریس.
۳۳ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۳۶، دنریس.
۳۴ ↑بازی تاج و تخت، فصل ۵۴، دنریس.
۳۵ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۳۴، برن.
۳۶ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۶۲، تیریون.
۳۷ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۵، جان.
۳۸ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۱، برن.
۳۹ ↑ و چنین گفت مارتین: گربه سایه ها و زمین های کلگان، ۰۷ مارس ۲۰۰۷
۴۰ ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ نزاع شاهان، فصل ۵۱، جان.
۴۱ ↑ نزاع شاهان، فصل ۵۲، سانسا.
۴۲ ↑ یورش شمشیرها، فصل ۱۵، جان.
۴۳ ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ رقصی با اژدهایان، مقدمه.
۴۴ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۶۴، دنریس.
۴۵ ↑مانتیکور در ویکی پدیا
۴۶ ↑ ۲٫۰۲٫۱نزاع شاهان، فصل ۶۳، دنریس.
۴۷ ↑بازی تاج و تخت، فصل ۲۳، دنریس.
۴۸ ↑ ۴٫۰۴٫۱بازی تاج و تخت، فصل ۵۴، دنریس.
۴۹ ↑بازی تاج و تخت، فصل ۵۱، سانسا.
۵۰ ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل ۲۷، تیریون.
۵۱ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۶، مرد بازرگان (کوئنتین I).
۵۲ ↑ یورش شمشیرها، فصل ۲۳، دنریس.
۵۳ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۱۴، تیریون.
۵۴ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۴۳، دنریس.
۵۵ ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل ۲۷، تیریون.
۵۶ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۶، مرد بازرگان (کوئنتین I).
۵۷ ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل ۲۴، لرد گم شده (گریف I).
۵۸ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۶۱، گریفین دوباره متولد شده (گریف II).
۵۹ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۳۶، دنریس.
۶۰ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۴۷، تیریون.
۶۱ ↑نزاع شاهان، فصل ۵۳، جان.
۶۲ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۲۳، دنریس.
۶۳ ↑ نزاع شاهان، فصل ۱۷، تیریون.
۶۴ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۴۰، تیریون.
۶۵ ↑ نزاع شاهان، فصل ۶۳، دنریس.
۶۶ ↑ الیو،گارسیا(۲۵ فوریه ۲۰۰۷)کامیک کان، نیویورک سیتی
۶۷ ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ بازی تاج و تخت، فصل ۱۳، تیریون.
۶۸ ↑ نزاع شاهان، فصل ۱۲، دنریس.
۶۹ ↑ «مصاحبه ای با اژدها» کپی رایت ۲۰۰۳ رابرت شاو
۷۰ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۵، تیریون.
۷۱ ↑ یورش شمشیرها، فصل ۸، دنریس.
۷۲ ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل ۸، تیریون.
۷۳ ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ رقصی با اژدهایان، فصل ۱۴، تیریون.
۷۴ ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۳۵، سمول.
۷۵ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۳۵، جان.
۷۶ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۲۳، دنریس.
۷۷ ↑ یورش شمشیرها، فصل ۴۱، جان.
۷۸ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۲۲، آریا.
۷۹ ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ Bad reference param1.
۸۰ ↑ Bad reference param1.
۸۱ ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۱۹، مرد مغروق.
۸۲ ↑ Bad reference param1.
۸۳ ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۲۹، غارتگر.
۸۴ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۶۶، تیریون.
۸۵ ↑ Bad reference param1.
۸۶ ↑ ۲٫۰۲٫۱رقصی با اژدهایان، فصل ۳۵، جان.
۸۷ ↑ ۳٫۰۳٫۱رقصی با اژدهایان، فصل ۳۹، جان.
۸۸ ↑ ۴٫۰۴٫۱رقصی با اژدهایان، فصل ۴۹، جان.
۸۹ ↑ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۲۲، آریا.
۹۰ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۱۵، سانسا.
۹۱ ↑ نزاع شاهان، فصل ۲۸، برن.
۹۲ ↑ رقصی با اژدهایان، فصل ۲۰، ریک.
۹۳ ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ضیافتی برای کلاغ ها، مقدمه.
۹۴ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۲۰، ادارد.
۹۵ ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۲۹، غارتگر.
۹۶ ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۳۵، سمول.
۹۷ ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۴۵، سمول.
۹۸ ↑ بازی تاج و تخت، فصل ۲۰، ادارد.
۹۹ ↑ ضیافتی برای کلاغ ها، فصل ۳۵، سمول.
معرکست
Daste shoma dard nakone. Kheili mofid bud.
عالی بود :)مرسی خیلی کامل و خوب بود فقط یه موردی:
شما نوشتین که کراکن موجود افسانه ایه اما تو کتاب سه از یه گزارش صحبت شده که می گفت طرفای دریای غرب، شمال جزایر اهن گزارش شده که کراکن دیده شده.
البته به نظر من این یعنی در دنیای واقعی ما تقریباً افسانه هستند. اما حتی از آن لحاظ هم حساب کنیم، آن کس که گزارش را برای واریس آورده ممکن است اشتباه کرده باشه. به هر حال خبر حضور یک کراکن آنقدر مهم بوده که او این مسئله را در شورای کوچک در میان بگزارد.
از همه ی دوستان ممنون. خوشحالم که خوشتون اومده.
راجع به کرکن باید بگم اونم موجودیه که یه زمانی وجود داشته و بعدشم یا منقرض شده یا کسی ندیده، به هر حال در معرض دید نبوه. همین اژدها اگه تخماش یا اسکلتش نبود کسی باور نمیکرد یه زمانی وجود داشتن. کرکن یه نرم تنه خب مشخصا اسکلت یا اثر قانع کننده ی دیگه ای ازش نمونده. نکته ی دوم هم اینکه تلقی اینه که اونا افسانه اند ولی به مرور که تو داستان ظاهر بشن متوجه میشیم که وجود داشتن مثه اژدها یا دایرولف.
همون موردیم که شما گفتید تو شورا چندان جدی گرفته نشد و کسی اهمیت نداد.
واقعا ممنون تالیسا جان. خسته نباشی عزیز
اینقدر زیاده که من نمی دونم کی خوندنم تموم بشه… 🙂
ممنون از شما. خوشحالم که خوشتون اومده 🙂
ممنونم تالیسا عزیز.
خیلی خیلی زحمت کشیدی. مطلب طولانی و کاملیه و قابل پیش بینیه که چقدر وقت برده.
اگه با همین فرمون بری تا دوسه ماه دیگه ویکی نغمه رو کلا” ترجمه میکنی. 🙂
خسته نباشید، خیلی خوب بود 🙂
واقعاً خسته نباشن، خوندنش حوصله می خواست چه برسه به ترجمه و زحمات پیرامونش.
خسته نباشید خیلی کامل و عالی بود . البته بیشترش رو از قبل تو ویکی خونده بودم ولی واسه بار دوم هم خوب بود .
ممنون از همه. دوستان همگی لطف دارن 🙂
مطلب بی نظیری بود .
دست مریزاد . 🙂
ممنون از زحمتی که کشیدی بسی لذت بردیم.
جالب بود ولی به شتر های کارث اشاره نکردی
دوست داریم
🙂
باسیلیسک مال هری پاتر نبود؟؟؟؟؟؟بودا؟!؟
همین خانم رولینگ هم موجوداتی که که به نام خودش درآورده رو از اساطیر و افسانه ها کش رفته .
عالی بود
اژدهای یخی فک کنم همین اژدهایی که نایت کینگ با کشتن اژدها دنریس بدست آورد باشه…..درضمن اینجا گفتین ۵ تا تخم داشته ولی دنریس ۳ تا تخم داشت….. اگه اون ۲ تا رو یا حتی یکیش رو جان بدست بیاره چی میشه فصل ۸…..???