پادشاه اگان در بستر است اما از بازی خارج شده و ممکن است دوباره برخیزد، درحالیکه درسهای سختی گرفته است:
فکر میکنم آنچه از نظر فیزیکی از دست داده را از طریق احساس و ذهن به دست میآورد.
در قسمت چهارم فصل دوم خاندان اژدها، پادشاه اگان تارگرین با حالتی مست و در تلاشی نادرست برای قهرمان بودن، سوار بر اژدهایش سانفایر شده و به سمت میدان نبرد پرواز میکند. او با آتش اژدهای برادرش روبرو میشود و در پایان قسمت بیجان روی زمین میافتد.
در قسمت جدید ما متوجه میشویم که اگان به سختی زنده مانده است. او به شدت سوخته و بیشتر مواقع بیهوش است. از این به بعد تام گلین_کارنی برای هر صحنه باید زیر گریم پروتزی که بسیار با جزئیات ساخته شده است، برود:
این واقعاً پر جزئیات است، اما در عین حال باعث میشود حس کنم اتفاق وحشتناکی رخ داده. منحصربفرد است، ما زمان زیادی را صرف (آن) کردهایم که واقعاً من از این موضوع ممنونم.
قسمتی زیر گردن من است که بسیار تنگ است و باعث میشود سر و گردنم را با هم تکان دهم، بهجای آنکه سرم به طور جدا حرکت کند؛ که البته مشخصهای برای افرادی است که صورت و گردنشان سوخته است، جایی که پوست بسیار سفت است. این موضوع واقعاً کمک شایانی به طرز حرکات اگان کرد.
همانطور که احتمالاً متوجه شدهاید، این پایان اگان نیست؛ بلکه آغازی جدید است. بسیار سخت است که دوباره او را به عنوان همان پادشاه مغرور و تازهکار تصور کنیم. تام گلین_کارنی در مصاحبه با هالیوود ریپورتر میگوید:
اگان پس از این اتفاق تغییر میکند. ما قرار است تغییری در او احساس کنیم که ادامه مییابد و بر تصمیماتش (تأثیر) میگذارد و رویکرد جدیدی برای زندگی در پیش میگیرد.این مانند آن است که ما از ریچارد دوم به ریچارد سوم منتقل شدهایم، تقریباً مانند یک پیشرفت… البته به ظاهر بیشتر شبیه یک پسرفت است. من فکر میکنم آنچه او از نظر فیزیکی از دست میدهد، از طریق احساس و ذهن بازمییابد و سعی میکنم این طور به آن نگاه کنم.
گلین_کارنی پیش از این اشاره کرد که آسیبهای اگان باعث تأثیر بر روش حرکات بدنش میشود. همچنین این بازیگر بر تغییر صدای کاراکتر هم کار کرده است. او در گفت و گو با ورایتی گفت:
من تحقیقات زیادی بر سر این مسئله کردم که حرارت شدید و سوختن چه تأثیری بر تارهای صوتی میگذارد و باید گفت که آنها را نابود میکند. مشخصاً من نمیتوانستم چنین کاری با خود کنم، بنابراین باید به دنبال راهحل جایگزین میگشتم. این موضوعی بود که باید در مورد اگان و شرایط جدیدش مد نظر قرار میدادم. او باید احساس کند که تغییر کرده است و امیدوارم که در نهایت کار کند.
در کتاب آتش و خون ایموند برای مدتی نسبتاً طولانی که اگان در حال بهبود است، بر تخت آهنین مینشیند، اما گلین_کارنی میگوید که سریال بر سرعت اتفاقات میافزاید:
نه، ما نمیتوانستیم یک یا دو سال به ایموند زمان بدیم تا از موقعیتش لذت ببره… ما مجبور بودیم به اتفاقات کمی سرعت ببخشیم.
در حالیکه اگان در تختش آرمیده، ما تنها میتوانیم تصور کنیم که او با بیش از یک درد دست و پنجه نرم میکند. گلین_کارنی ادامه میدهد:
اگان پسری است در بدن یک مرد و تنها چیزی که تا به حال خواسته این بوده که به او عشق ورزیده شود و دیده شود، بدون آنکه قضاوتش کنند. من باور دارم تمام کارهایی که او در گذشته انجام داده و باعث حرفهای پشت سرش شده است، فقط بخاطر آن بوده که گمان میکرده هر نوع جلب توجهی خوب است. متأسفانه او برای خود بدنامی دست و پا کرده و باعث شده تا مردم بخواهند فاصلهی خود را با او حفظ کنند. زیرا او را همچون جامی زهرآگین تصور میکنند. در پایان، او خودش تاریخ خود را مینویسد. او هوش هیجانی ندارد که بتواند با استفاده از آن با این اتفاقات برخورد درست داشته باشد و از آنها عبور کند. در آن زمان تراپی وجود نداشته و او به حال خود واگذار شده است.
چه اتفاقی برای اژدهای اگان، سانفایر، افتاد؟
کاراکترها چندباری در طول قسمت پنجم اشاره کردند که سانفایر احتمالاً مرده است، اما در کتاب آتش و خون اژدها از این سقوط زنده بیرون میآید. گلین_کارنی در این باره شفافسازی نکرد، اما گفت:
اگان در مورد اتفاقی که برای بهترین دوست پرندهاش افتاد، احساس بدی دارد. این مانند آن است که شما سگتان را برای گردش بیرون ببرید و او توسط یک ماشین زیر گرفته شود… این تقصیر من است.
پس از این چه چیزی در انتظار اگان است؟
گلین_کارنی در مورد آنچه برای شخصیتش پیش میآید، امیدوار است که:
من میخواهم در دنیایی ایدهآل حضور داشته باشم، در دنیایی که او فرصتی داشته باشد تا برای اثبات خودش و گرفتن تصمیماتی که تنها خودش در آن دخیل است و نه دیگرانی که گمان میکنند بهتر میدانند، کاری کند؛ تا روش خودش را برای پادشاه بودن کشف کند و آن وقت ببینیم که آیا واقعاً همانطور که دیگران گمان میکنند، گند میزند و یا نه. من دوست دارم به او زمان و فضای کافی برای انجام این کار داده شود. این درخواست خطرناکی است، چون ممکن است همه چیز اشتباه پیش رود. فکر میکنم مردم او را دست کم گرفتهاند.