خانه > مقالات > نگاهی دقیق و علمی به اژدهایان در سریال خاندان اژدها.

نگاهی دقیق و علمی به اژدهایان در سریال خاندان اژدها.

 

ساپوچنیک و همکارانش دربارۀ اژدهایانِ وستروس توضیحات جالبی داده‌اند که در این مقاله مروری بر آن‌ها خواهیم داشت.

فضای حاکم بر وستروس در «خاندان اژدها» با آنچه که قبلاً در «بازی تاج و تخت» دیده بودیم خیلی تفاوت دارد. ۲۰۰ سال قبل‌تر است و امپراطوریِ تارگرین در اوج قدرت خودش است. نوبت رسیده به زمان صلح، شکوفایی و آبادانی. در عین حال زمانی است که بیشترین تعداد اژدها در آسمان‌های هفت اقلیم پرسه می‌زنند.

میگوئل ساپوچنیک و رایان کندال که شورانرهای سریال هستند، اطلاعات خوبی درمورد اژدهایان به‌دست آورده‌اند و می‌توان گفت که خودشان دائره‌المعارفِ زنده‌ای درمورد این هیولاهای آتشین هستند.

امیلی کری بازیگر نقش آلیسنت های‌تاور در نوجوانی، در صحبت‌هایش تأیید کرد که با کندال و بازیگرانِ دیگر جلسه‌ای آموزشی درمورد اژدها داشته‌اند. کری در مصاحبه با مجلۀ EW گفت:

«یادم هست در تمرین‌ها می‌نشستیم و درمورد اینکه چطور باید با اژدها ارتباط برقرار کرد حرف می‌زدیم. بحث مفصلی داشتیم درمورد اینکه زندگی در دنیایی که اژدهایان هم جزئی از اون هستند واقعاً چطوره؟ به نظرم واقعاً مهمه که بهش فکر کنیم. حتی به‌عنوان یک بازیگر هم قبلاً بهش فکر نکرده بودم. در بازی تاج و تخت هم دیده بودیم که هرکدام از شخصیت‌ها رفتار متفاوتی با اژدها داشتند. واقعاً بحث جالبی داشتیم. حداقل یک ساعت داشتیم درموردش حرف می‌زدیم و همه نظر می‌دادند.»

ساپوچنیک و کندال جزئیات این دورۀ زمانی را از کتاب «آتش و خون» مارتین بیرون کشیده‌اند. تاریخچه‌ای از خاندان تارگرین که مرجع اصلی ساخت سریال است. ولی بازهم یک سری جاهای خالی وجود دارد که سازندگان باید به‌نحوی آن‌ها را پر کنند. آتش‌و‌خون مثل نغمۀ یخ و آتش به سبک داستانی و با جزئیات دقیق نیست. درواقع یک سری اسناد تاریخی است که وقایع مهمِ آن روزگار را روایت کرده. این اتفاقات جزئیاتِ دقیقی ندارند. درواقع در این کتاب، راوی تنها اتفاقات مهم را ثبت کرده و اهمیتی به جزئیات دقیق حوادث نداده.

ساپوچنیک در جریان فیلمبرداریِ سریال خاندان اژدها در استودیوی Leavesden در ماه دسامبر توضیح داد که برای حل این مشکل چه فکری کرده‌اند.

گونه‌های زیستی اژدها

سریال خاندان اژدها اتفاقاتِ حینِ «رقص اژدهایان» را روایت می‌کند و همچنین اتفاقاتی که باعث شروع رقص شد. رقص اژدهایان اصطلاحی است که شاعران وستروس روی این جنگ داخلیِ هولناک گذاشتند. جنگی که خاندان تارگرین را دو پاره کرد.

ویسریس اول (با بازیِ پدی کانسیداین) دخترش رینیرا تارگرین را به‌عنوان تنها وارث تخت آهنین معرفی کرد. اما چند سال بعد پادشاه صاحب پسری به نام اگان (با بازیِ تام گلین-کارنی) شد. رفته‌رفته تنش‌ها درمورد جانشینیِ پادشاه بالا و بالاتر گرفت. علتی که باعث شد جنگ اینقدر ویرانگر و وحشتناک باشد این بود که اکثر تارگرین‌هایی که در رأس قدرت بودند، اژدها داشتند. رینیرا سوار بر سیراکس. عمویش دیمون تارگرین (با بازی مت اسمیت)، که یکی دیگر از مدعیان تاج‌وتخت بود سوار بر کراکسس می‌شد و ملکۀ سرخ، «ملیس»، مرکبِ شاهزاده رینیس تارگرین (با بازی ایو بست) است که همسر کورلیس ولاریون (با بازی استیو توسان) است.

جمله‌ای از مارتین را از متن کتاب آتش و خون در اینجا نقل می‌کنیم:

«کشتن اژدها برای انسان‌ها اصلاً کار ساده‌ای  نیست. ولی اژدهایان می‌توانند همدیگر را از بین ببرند و البته این کار را هم می‌کنند.»

پنج نفر طراح بیش از یک سالِ تمام سه روز در هفته زمان می‌گذاشتند تا اژدهایانِ حاضر در سریال را طراحی کنند. حتی اژدهایانی که در فصل بعدی قرار است ظاهر شوند. چند طراح همزمان روی طرح یک اژدها کار می‌کردند.

طبق گفته‌های ساپوچنیک یکی از طراحانْ ظاهر سیراکس را طراحی می‌کرده و طراحی دیگری روی ظاهر کراکسس کار می‌کرده. بعد جای این دو نفر عوض می‌شده و هر کدام کار دیگری را ادامه می‌دادند. مجموعۀ طرح‌های اجرا شده، فقط برای قسمت اژدهایانِ سریال، اگر ۱۰۰۰ صفحه نباشد قطعاً ۹۰۰ صفحه هست.

سختیِ کار طراحیِ اژدها دو وجه دارد. اول اینکه اژدهایی طراحی کنید که از نظر بیولوژیکی هم‌خانوادۀ اژدهایان دنریس (یعنی دروگون، ریگال و ویسریون) باشد. و دوم اینکه آنقدر شبیه آن‌ها نباشد که انگار دوقلوی اجدادیِ اژدهایان دنریس هستند.

ساپوچنیک:

«این یکی از قسمت‌های دلچسب کارمون بود چون هیچ محدودیت خاصی جلوی راهمون نبود و هرکاری که دلمون می‌خواست می‌تونستیم انجام بدیم»

ساپوچنیک که سابقۀ خوبی از او در بازی تاج و تخت به یاد داریم راهی پیدا کرد تا این هیولاهای افسانه‌ای طوری طراحی شوند که هرکدام از دیگری متمایز باشد.

«من به این ایده رسیدم که اژدهایان سه گونۀ جانوری دارند:

گونه‌ای که شبیه دایناسورها هستند. اون‌ها پوزۀ‌ برجسته و پهنی دارند.

گونۀ سگ‌سان. کلۀ گردتر و پوزۀ برآمده‌تری دارند و حواس‌شان شبیه گرگ‌هاست.

و بعد اژدهایانی که شبیه اسب‌ها هستند. یک چیزی بین دوتای قبلی هستند.

پس من اومدم و اسکلت جمجمۀ گرگ، اسب و تی‌رکس رو الگو قرار دادم و براساس اون‌ها مراحل طراحی را شروع کردیم. تا درنهایت به اژدهای کامل رسیدیم.»

رشد اژدها هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود.

ویسریس تارگرین اول (پدی کانسیداین) با دخترش، شاهزاده رینیرا (مایلی الکوک)، در کنار جمجمۀ بالریون، رعب سیاه، صحبت می‌کند.

ساپوچنیک تأیید کرد که ویگار بزرگترین اژدهایی است که در سریال خاندان اژدها خواهیم دید. ویگار اژدهای ماده‌ای است که در گذشته مرکبِ ویسنیا تارگرین، خواهر اگان فاتح، در جریان فتح وستروس بوده. نام ویگار از روی نام خدایان والریای کهن برداشته شده. ویگار در دورۀ زمانیِ سریال خاندان اژدها مرکبِ لینا ولاریون (با بازیِ Savannah Steyn)، دختر بزرگ کورلیس ولاریون است.

ساپوچنیک در توصیف این اژدهای غول‌پیکر گفت:

«ویگار مثل یک پیرزنِ بدخلقه. مهار کردنش خیلی سخته. اگه وسط آسمون ببینیدش قالب تهی می‌کنید. توی جنگ‌ها مثل بوئینگ B52 کار می‌کنه، واقعاً حیرت‌انگیزه و قدرتی داره که کاملاً می‌شه در جنگ‌ها بهش اتکا کرد. روی زمین نشوندنش هم کابوسه.»

ویگار مثال خوبی است که ببینیم شورانرها دربارۀ طول عمر اژدها چطور فکر می‌کنند.

ساپوچنیک:

«یکی از جالب‌ترین مباحث برای خودِ من این بود که بفهمیم سیرِ تکاملی ِ اژدهایان چطور بوده و جثۀ اون‌ها در چه حد و اندازه‌ای باید باشه؟ چیزی که در نهایت بهش رسیدیم این بود که رشدِ اژدها هیچ‌وقت متوقف نمی‌شود. در دوران جوانی هیولاهای متناسب و خوش‌اندامی هستند ولی از یک جایی به بعد درواقع شاید بشه گفت که انگار سرطان می‌گیرند. قسمت‌هایی از بدنشون پوسته‌پوسته می‌شه و جدا می‌شه. اونقدر بزرگ و سنگین می‌شن که موقع فرود اومدن ممکنه پاشون بشکنه و این چیزیه که باعث مرگشون می‌شه. اژدهایان تا آخر عمر در حال رشدند و چیزی که باعث مرگشون می‌شه وزنِ زیادشون در سنِ بالاست»

ساپوچنیک بازهم اژدهایان را با دایناسورها مقایسه کرد. آن‌ها آنقدر بزرگ و سنگین می‌شوند که نمی‌توانند زنده بمانند.

شیوۀ تربیت اژدها

شاهزاده رینیرا تارگرین (مایلی الکوک) سوار بر سیراکس برفراز مقر پادشاهی

ساپوچنیک علاوه بر سه گونۀ جانوریِ مختلفِ اژدهایان وجهِ تمایز دیگری هم مطرح کرد: اژدهایان رام‌شده و اژدهایان وحشی که آزادانه در وستروس پرسه می‌زنند.

دراگون‌استون که مقر آبا اجدادیِ تارگرین‌هاست روی یک آتشفشان فعال بنا شده. دراگون‌استون محلی است که اژدهایان را رام می‌کنند. در سریال خاندان اژدها سه اژدهای رام‌نشده هم هست. که البته قرار نیست در فصل اول سریال آن‌ها را ببینیم. ولی از همین الآن توجه شورانرها را به خودشان جلب کرده‌اند.

ساپوچنیک:

«باید ببینیم واقعاً چطور باید یک اژدها را تعلیم داد. می‌تونید فیلم «چطور اژدهای خود را تربیت کنیم» را ببینید. قطعاً منبع خوبیه. ولی تربیت اژدها خیلی چیزها رو دربرمی‌گیره. مثلاً اینکه وقتی کوچک هستند قطعه‌ای رو در گردنشون کار می‌گذارند تا وقتی که خیلی بزرگ شدند بتونند از اون به‌عنوان قلاب استفاده کنند و افسار اژدها رو به اون ببندند. بهشون با میخ سیخونک می‌زنند تا بفهمند آمادۀ پرواز هستند یا نه. سوارکارها هم احتیاج به آموزش دارند. چون اکثراً بچه‌هایی هستند که نمی‌دانند چطور باید با یک اژدها رفتار کرد.

یا اینکه هرچه که اژدها بزرگتر می‌شه دیگه افسار کاربردی براش نداره و تبدیل به یک چیز اضافی می‌شه و غیره و غیره. به هرحال هر کاری اصول خودش رو داره.»

در کتاب آتش و خونِ مارتین آمده که آن زمان در وستروس رایج بوده در گهوارۀ نوزادهای تارگرین‌ تخم اژدها می‌گذاشتن تا اژدها و صاحبش در کنار هم بزرگ شوند و پیوند قوی‌‌ای بینشان ایجاد شود.

در استودیوی فیلمبرداریِ Leavesden از یکی از انباری‌ها بازدید کردیم. پر بود از تخم‌های اژدها در رنگ‌های مختلف. چندتا سیاه، چندتا بنفش، بعضی از تخم‌ها تمیز و بی‌خط و خش بودند. دور چندتا از تخم‌ها هم خزه جمع شده بود.

چندتا از بازیگرهای کم‌سن‌وسال حدود پنج روز در لوکیشنِ دراگون‌پیت مشغول بودند تا صحنه‌هایی را فیلمبرداری کنند که مربیان اژدها به بچه‌های تارگرین زبان والریایی یاد می‌دادند تا بتوانند اژدها را کنترل کنند. مثل دنریس که با کلمۀ «دراکاریس» به اژدهایش فرمان سوزاندن می‌داد. زبان والریاییِ برین زبانی است که تارگرین‌ها برای ارتباط با اژدها از آن استفاده می‌کنند.

مایلی الکوک بازیگر نقش رینیرا در نوجوانی گفت:

«توی یک گودال بزرگ بودیم و صحنه‌ای را می‌گرفتیم که من درحال نوازش اژدهام بودم. ولی اونجا فقط یک سکوی بزرگ آبی رنگ بود که پشتش صفحه‌ آبی بزرگی قرار داشت. انگار که وسط صحنۀ یک جشنوارۀ موسیقی بودم. چون یک سکوی بلند بود که از لحظه ممکن بود از روش بیفتم پایین. باید اژدهام رو نوازش می‌کردم. بعد میگوئل بهم گفت: بوش رو حس می‌کنی؟ ولی اون لحظه من فقط بوی فوم روی اون سکو رو حس می‌کردم. ولی بالاخره تونستم حس‌وحال سکانس رو بفهمم. انگار که سگ یا گربۀ خودتون اونجاست. یک احساس لطیف انسانی که رابطۀ شما و حیوان خونگی‌تون رو شکل می‌ده»

طبق صحبت‌های اما دآرسی اژدهایان باعث رونق صنعت چرم در وستروس شدند. برعکس سریال بازی تاج و تخت که در آن اژدهایان تقریباً منقرض شده بودند، در سریال خاندان اژدها تعداد آن‌ها بسیار زیاد است. هر سوارکاری برای خودش زین مخصوص اژدها دارد. انباریِ دیگری در استودیو پر بود از زین‌های مختلف که برای شخصیت‌های اژدهاسوارِ سریال ساخته شده بود. زینِ دیمون که آن را روی کراکسس می‌گذارد، شبیه به زین «کونان بربر» بود و رویش با پوست خز پوشیده شده بود. ولی زین رینیرا خیلی شاهانه‌تر بود.

قدرت اژدهایان:

کراکسس، اژدهای دیمون تارگرین

ارتباط بین اژدها و صاحبش برای هریک از بازیگران ارتباط خاص و منحصربفردی است. ازنظر اِما دآرسی اژدهاسواری برای رینیرا وسیله‌ای است برای او تا از آزادی و رهایی‌ای برخوردار باشد که در این دوران قرون‌وسطایی کمتر زنی به آن دست پیدا می‌کند.

آما دآرسی می‌گوید:

«یک جور نماد شخصیت و نشانۀ هویت اوست. رینیرا با آتش تارگرین نجوا می‌کند. این چه معنایی دارد که آتش یار و یاور و هم‌پیمان شما باشد؟ آتشْ ناپایدار و بسیار فرار است و کنترل کردنش بسیار مشکل است. افسون‌کننده و بسیار زیباست. هم عامل رعب‌ووحشت است و هم عامل دگردیسی. کارش نابودی و فناست و آنگاه از خاکسترهای فنا چیز جدیدی به‌وجود می‌آید.

این دقیقاً نشانه‌ای از شخصیت منه. وقتی همۀ این‌ها در درون شماست چطور می‌خواهید با شرایط کنار بیایید؟ چطور دوام می‌آورید؟ چطور زندگی می‌کنید؟ چطور این احساسات شدید فروکش خواهد کرد؟ و کی یاد می‌گیرید که چطور باید به این احساسات اتکا کرد؟

ولی به آتش کشیدنِ تالار شورای کوچک کار سختیه، خیلی سخت!»

رینیس تارگرین هم صحبت‌های جالبی دربارۀ اژدهاسواری کرد. به او لقب «ملکه‌ای که هیچ‌گاه ملکه نشد» داده‌اند. چون تخت آهنین را فقط و فقط به دلیل جنسیتش به ویسریس واگذار کرد.

«رابطه با اژدها درست مثل ارتباط با هرچیزی درمورد خودتان است و دربارۀ زندگی. دربارۀ دنیایی که رام شدنی نیست. یک حسِ درونی است و ربطی به سیاست و اهداف انسانی ندارد. بلکه کاملاً غریزی و حسی است.»

پادشاه ویسریس از معدود تارگرین‌هایی است که اژدهاسوار نیست. او در گذشته بر روی بالریون، رعب سیاه، که اژدهای اگان فاتح بوده سوار می‌شده. ولی الآن اسکلتِ جمجمۀ بالریون روی محرابی در مقرپادشاهی قرار گرفته و دورتادور آن با شمع‌های روشن احاطه شده. بعضی از اوقات که ویسریس خیلی درافکارش فرو می‌رود به این دوست قدیمی‌اش سر می‌زند.

پدی کانسیداین:

«معتقدم ویسریس به درکی خاص از اژدهایان رسیده بود. درواقع آن‌ها را بسیار بسیار خطرناک می‌دانست و احساس مسئولیت بسیار بزرگی در موردشان داشت. کاملاً به این نتیجه رسیده بود که عامل قدرت تارگرین‌ها همین اژدهایان هستند و در عین حال فهمیده بود که آن‌ها تواناییِ نابود کردن دنیا را دارند. یک جورهایی آن‌ها را مثل سلاح هسته‌ای می‌دید. به نظرم دیمون این‌طور بود که با اشتیاق سوار اژدها می‌شد و همه چیز رو آتش می‌زد ولی ویسریس بیشتر معتقد بود که باید با احساس مسئولیت از این هیولاهایی که داریم استفاده کنیم. در واقع از این سلاح‌ها»

قسمت اول سریال خاندان اژدها ۳۱ مرداد پخش می‌شود

 

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*