اعدام در پایتخت، خیانت در عروسی و مرگ توسط جاودی خونین. فرقی نمیکند بازهم به هرحال بزرگترین ویژگی این مجموعه به سازندگان اجازه میدهد تا هربار از یک شخصیت بزرگ دیگر برای پیشبرد داستان استفاده کنند. کرکتر هایی که هرکدام دارای پیشینه ای نسبتا طولانی و جالب هستند که مخاطب را به راحتی پای تلویزیون نگه میدارد. در این میان یکی از کرکتر هایی که در سریال به بهترین شکل نمایش داده شده و دچار تغییری بزرگ در شخصیت خود است مطمئنا جیمی لنیستر قلمداد میشود. کرکتری که به نوعی از یک ویلن به یک فرد قهرمانگرا درحال تبدیل شدن است. امروز باهم بررسی خواهیم کرد که چگونه جیمی را میتوان منحصر به فرد ترین شخصیت درکل مجموعه تلویزیونی ارزیابی کرد؟ باما همراه باشید.
در اولین نگاه زمانی که جیمی با زره درخشان خود وارد وینترفل شد و در میهمانی رفتاری ناپسندیده از خود مقابل ادارد به نمایش گذاشت تقریبا اکثر مخاطبین وی را کرکتری سیاه و منفی گرا تجسم کردند. کرکتری که در اواخر اپیزود درحال زنای محارم دیده شده و برای نگه داشتن راز خود تصمیم به قتل یک کودک ده ساله میگیرد. با گذشت زمان این روند ادامه میابد اما بالاخره در اواسط فصل سوم شاهد تغیر رفتاری کوچک از سوی این شخصیت خواهیم بود. وی در مقابل برین تصمیم میگیرد تا جزئیاتی مهم از نحوه کشتن پادشاه اریس تارگرین را افشا کند و درواقع در این زمان برای اولین بار شاهد ایجاد یک حس مشترک بین کرکتر-مخاطب خواهیم بود. شخصیتی که برای نجات جان هزاران نفر تصمیم میگیرد قسم خودرا بشکند و تا آخر عمر توسط دیگران تحقیر شود. درست همانند کاری که ادارد در آن زمان برای نجات جان خواهر زاده خود یعنی جان انجام میدهد و به نوعی هردو برای کاری مثبت شرافت خودشان را لکه دار میکنند. از این بابت میتوان درک کرد که جیمی نسبت به اکثر شخصیت های سریال رویکردی تک گرایانه ندارد و از دید شخصیت پردازی در درجه ای بسیار بالاتر از سایر کرکتر ها قرار میگیرد.
پس از گذشت پنج فصل حال جیمی تقریبا در سریال نیز رویکردی خاکستری گونه به خود گرفته. درحالی که برای سرسی حاضر میشود شورش ریورلندز را سرکوب کند که از سوی دیگر به برین در کمک رسانی به آخرین فرزندان کتلین کمک میکند. این موضوع میتواند ندا دهنده درجه ای هرچند کوچک اما موثر در شخصیت جیمی باشیم که نسبت به خواهر خود رویکردی بهتر ایفا کرده و تاحدودی میتواند جایگاه یک کرکتر مثبت را پر کند اما همچنان نیز در برخی موارد رویکردی متعادل دارد. در برخی موارد نیز میتوان تنها کرکتری در سریال که شاید به اندازه جیمی دچار تغییرات شده را آریا استارک دانست اما بازهم میبیینم که درمقابل جیمی از آن بار شخصیتی متفاوت بهره نمیبرد و همان رویکرد دو فصل گذشته را ایفا میکند اما اینبار با کرکتری خونسرد تر.یکی از خصوصیت های مهم جیمی که وی را از پدرش تایوین جدا میکند عدم علاقه وی به رهبری و جایگاه «لرد» بودن است، در عین حال وی تصمیم میگیرد تا همانند گذشته خود روند خدمت در جایگاه عضو گارد پادشاهی را در پیش بگیرد زیرا احساس میکند که باید عدم خدمت صحیح و خیانت به اریس را با اینکار جبران کند. البته این تنها یک نظریه است و نمیتوان با قاطعیت از افکار وی سخن گفت مگر اشارات کتاب. اما اوج تغییر شخصیتی جیمی در فصل هفتم آغاز میشود، زمانی که تصمیم گرفت برای مبارزه در راه بشریت عشق و ملکه خودرا رها کند و به شمال رود حتی اگر قرار باشد در این راه به یک رابطه ۴۰ ساله پایان دهد. چنین موضوعی درواقع بدین معناست که جیمی سعی میکند اینبار برخلاف ۲۰ سال پیش قسم خودرا نشکند و روندی شرافتمندانه را از سوی کرکتر خویش آغاز کند که باعث میشود در جایگاه کرکتری منحصر به فرد و غیر کلیشه ای قرارگیرد.