چندین ماه از پایان سریال بازی تاج و تخت میگذرد اما این پایان بحث برانگیز هنوز هم نقل مجالس است. نارضایتی از پایان سریال منحصر طرفداران چندین و چندسالهی آن نیست و افرادی که تنها چند وقت است که این سریال را تماشا کردهاند هم از پایان آن دل خوشی ندارند.
آیا فکر میکردید که بحث در مورد پایانبندی سریال تا این حد داغ باشد که با گذشت چند ماه از پایان آن، همچنان هم موضوع به روزی محسوب شود؟ کیسی بلویس، مدیر اجرایی و از رؤسای شبکه HBO، چنین انتظاری را داشت. او در مصاحبهای با TV Line این چنین گفت: «فکر کنم کل سریال و به ویژه فصل پایانی تا چندین سال موضوع بحثها باشه.»
بله، نمیتوان مخالفتی کرد. اگر ارباب حلقهها هنوز هم بعد از بیست سال محبوبیت خود را از دست نداده، اگر جنگ ستارگان چیزی بیش از چهل سال محبوب مانده، عجیب نیست که بازی تاج و تخت هم تا سالیان سال موضوع بحثها باشد. هرچه که باشد، این سریال تلویزیون را تغییر داده و بخشی از فرهنگ روزمره شده است (کافی است به نام کودکان تازه متولد شده و یا اسم مکانهایی که از وستروس تأثیر گرفتند، اشاره کوچکی کنیم).
هرچند بلویس واکنشها را اجتناب ناپذیر و طبیعی میداند، او در این مورد گفت:
«فکر نکنم رسانهها توی این مورد مقصر باشن.» که البته خیلیها این صحبت بلویس را در جواب کنلث هیل (بازیگر واریس) در نظر گرفتند که در کامیک کان بازی تاج و تخت در سن دیگو گفته بود: «فکر میکنم واکنشها توی فن سایتهایی چون reddit کاملا مساعد و خوب بود، البته که رسانهها باعث گسترشش شدن.»
بلویس گفت:
«این هم خبر خوب و هم خبر بدیه که یک سریال با چنین محبوبیتی به پایان میرسه و مردم ایدههای زیادی رو در مورد نحوه تموم شدنش دارن، واقعا تنها چیزی که مهمه اینه که تهیه کنندگان سریال اون داستانی که میخواستن بگن رو گفتن.»
اکنون درست است که بحثها و واکنشهای پس از سریال بازی تاج و تخت مثبت نبوده و مردم در مورد ویژگیهای خوب آن گفتگو نمیکنند، اما باید این را هم در نظر بگیریم که صحبتهای بلویس کمی هم درست است. اینکه بنیوف و ویس توانستند داستان را همانگونه که میخواستند به بقیه بگویند و کارشان را تمام کنند، هرچند مخالفان زیادی را همراه داشت، بسیار مهم است. این مورد کار سادهای نیست و نباید سختی راه را فراموش کنیم.
وقتی حرف از بنیوف و ویس شد، بلویس از عدم حضور آن دو در کامیک کان اظهار ناآگاهی کرد و گفت:
«میخوام اینو بهتون بگم که به شخصه گاهی اوقات میگم که قصد انجام کاری رو دارم و وقتی وقتش میرسه، میفهمم که نمیخوام انجامش بدم.»
هرچند این توجیه مناسبی برای غیبت آن دو نیست و با این توجیه نمیتوان برنامهای که از پیش تعیین شده را تغییر داد.
واقعا تنها چیزی که مهمه اینه که تهیه کنندگان سریال اون داستانی که میخواستن بگن رو گفتن… اینکه بنیوف و ویس توانستند داستان را همانگونه که میخواستند به بقیه بگویند و کارشان را تمام کنند، هرچند مخالفان زیادی را همراه داشت، بسیار مهم است.
راستش من متوجه منظور این قسمت از حرفاش نمیشم. یعنی صرف این که کسی همون داستانی را که دلش بخواد به مخاطبش بگه، به خودی خود مهمه ؟؟ واکنش مخاطب چی؟ هیچ اهمیتی نداره؟ مهم اینه که طرف داستانش را بگه؟ همین؟ این چه جور منطق و استدلالیه؟