❌ خطر اسپویل ❌
تراژدی هلینا تارگرین
دست دستگاه بافندگی را میچرخاند، قرقره سبز، قرقره سیاه؛ جسم اژدهایان در حال بافتن نخ اژدهایان.
در قسمت هفتم خاندان اژدها (دریفت مارک)، تماشاگران یک بار دیگر شاهد افکار فراموشنشدنی شاهدخت هلینا تارگرین بودند. تنها دختر آلیسنت و ویسریس در قسمت قبلی دربارهی کسی که مجبور است یک چشم از دست بدهد حرف زد و در این قسمت، همین اتفاق برای برادرش ایموند تارگرین افتاد.
سروصداهای او در این قسمت هم به سادگی قابل تفسیر است. او از پارچهی سبز و سیاه حرف میزند. در کتاب آتش و خون مارتین، سبزها و سیاهها اسامیای هستند که به دو فرقهی رقیب خاندان تارگرین که بر سر تخت آهنین رقابت میکنند داده شده است. سبزها حامیان آلیسنت هایتاور هستند (که نامشان را از لباس سبزی که او در قسمت پنجم پوشید گرفتهاند) و سیاهها پشتیبان رنیرا تارگرین هستند. رنیرا در پایان قسمت هفتم فرقهی آلیسنت را سبزها خطاب کرد. این اولین بار است که این کلمه را شنیدهایم اما آخرین بار نخواهد بود.
جسم اژدهایان در حال بافتن نخ اژدهایان. در این جا هلینا به استفادهی آلیسنت و رنیرا و حامیان آنها (جسم اژدهایان) از اژدهایان واقعی در جنگهای آینده اشاره میکند.
حرف اگان در مورد «پاها» هم پیشگویانه است. بعدها اگان در نبرد آسیب دیده و پاهایش خرد میشوند. سریال وقتی که هلینا مونولوگ عجیبش را با له کردن یک عنکبوت در دستانش تمام میکند، از پیش این واقعه را خبر میدهد.
خاندان اژدها چگونه به نسبت کتاب هلینا تارگرین را تغییر داده است؟
در کتاب آتش و خون، هلینا با جزئیات زیادی توصیف نمیشود، او شاد و دوستداشتنی تصویر شده است. هیچجا اشاره نشده که او با حشرات حرف میزند یا آینده را میبیند. این از ابتکارات سریال است. اما شخصیت او هرگونه که باشد، داستان او تراژدی تمام خواهد شد. ما جزئیات را تا یکی دو فصل آینده نخواهیم دید، اما با معرفی کاراکتر او بهعنوان شخصی گوشهگیر و بیگانه با سایر اعضای خانوادهاش و تمرکز روی چیزهایی که او را شکننده، معصوم و بالقوه پریشان نشان میدهد، سریال زمینه را برای دوران سخت پیش رو میچیند. گویا هلینا آگاه است که علیرغم معصوم بودنش از هر گناهی، در نتیجهی جنگی که خاندان اژدها را از هم میپاشد، رنج خواهد کشید.