دنیای آتش و یخ دنیایی پر از جزئیات و اتفاقات است. تا الان که این متن را میخوانید با اقتباس از این دنیا، یک سریال تکمیل شده (سری GOT)، یک سریال در حال پخش است(سری HOTD) و یک سریال در دست ساخت است (سری شوالیهی هفت پادشاهی). این روزها زمزمههایی مبنی بر ساخت سریالی با محوریتِ داستانی به نام دههزار کشتی است. اتفاقات داستان دههزار کشتی حدود هفتصد سال قبل از فتح وستروس توسط اگان یعنی هزار سال قبل از شورش رابرت اتفاق میافتد. این بخشی از تایملاین دنیای آتش و یخ است که صحبتهای کمتری از آن شده است. در این پست و در خلال پاسخ به سوالات احتمالی طرفداران دربارهی داستان دههزار کشتی، داستان این مهاجرت جذاب را روایت خواهیم کرد. داستانی که پر از حوادث و اتفاقاتی از جنس دنیای آتش و یخ است.
۱- روینارها چه کسانی بودند؟
روینارها یکی از قومیتهای حیاتی و اسرارآمیز در وستروس هستند که اصالتشان از سرزمینهای حاصلخیز و وسیع اطراف رودخانهی روین در اسوس است.روینارها که با پوست زیتونی و موهای مشکی شناخته میشوند و خدای رودخانه را میپرستند، فرهنگ غنیای دارند که آنها را از دو قوم مهم دیگر یعنی آندالها و مردمان اولیه متمایز میکند. برخلاف دو قوم معاصر دیگرشان که بسیار مبارزه طلب هستند، روینارها تاکید اساسی به هارمونی با طبیعت، هنر و موسیقی دارند. از طرف دیگر ارزشهای فرهنگی متفاوتی هم دارند. به عنوان مثال برای روینارها جنسیت در وراثت بیتاثیر است و همجنسگرایی بین آنها کاملا رواج دارد. این هویت فرهنگی متمایز، که عمیقاً در احترام آنها به خدایان آب و طبیعت، به ویژه مادر روین ریشه دارد، میراث آنهاست.میراثی که از پس ازمهاجرت نایمریای افسانهای، آشیانهای جدید در وستروس و دورن پیدا کرد.
۲- اصلا دلیل اهمیت داستان دههزار کشتی در چیست؟
دههزار کشتی فقط شمارش ناوگان دریایی نیست. دههزار کشتی مقیاسی برای نشان دادن عظمت مهاجرت و حجم ناامیدی روینارهاست. این کشتیها، به معنای واقعی کلمه، بازماندههای روینار را از جنگهای روینار و والریا که عمدتا زنان، کودکان و افراد مسن بودند، از مرگ حتمی نجات داد. روینارها در داستان دههزار کشتی، یکی از بزرگترین مهاجرتهای تاریخ دنیای آتش و یخ را رقم میزنند. تصمیم ناوگان روینار (و شخص نایمریا) برای فرار از اسوس در چنین مقیاس بزرگی، نشاندهندهی تعهد روینارها به تمدن و فرهنگ خود در سختترین لحظات تاریخ است. مهاجرتی که نه تنها روینار را از انقراض نجات داد بلکه لایهی جدیدی به فرهنگ وستروس در دورن اضافه کرد. جامعهی جدیدی که توسط روینارها در دورن ایجاد شد، تضاد واضحی با بقیهی وستروس دارد.
۳- چرا روینارها مجبور به ترک سرزمین مادریشان شدند؟
حکومت والریا دلیل اصلی مهاجرت روینارها بود. زمینها و شهرهای اطراف رودخانهی روین در طرح اصلی گسترش والریا بودند. تهاجم والریا به سرزمین مادری روینارها منجر به سلسله جنگهایی شد که به جنگهای روین معروف هستند. این جنگها بیش از یک و نیم قرن و چندین نسل ادامه داشتند. البته که والریا، اربابان اژدهای خود را داشت و در تهاجم به روین از استفاده از آنها دریغ نکرد، اما ایستادگی صد و پنجاه سالهی روینارها جالب توجه است. روینارها دست خالی هم نبودند، فرهنگ غنی روین که با صلح درهمتنیده بود و ارتباط عمیقشان با خدای رودخانهی روین به آنها قابلیتهایی جادویی داده بود تا از روین دفاع کنند. اما در نهایت آتش، پیروز شد.
جنگهای روین شامل تعداد زیادی جنگ با اسمهای عمدتا جالب توجه است. آخرین، حماسیترین آنها جنگ دوم ادویه بود که گَرین کبیر از کرویِین، با ارتشی ۲۵۰هزار نفره به جنگ والریا رفت. از این جنگ اطلاعات جزئیات جالبی دارد که در حوصلهی اینجا نیست، اما گرین علیرغم پیروزیهای چشمگیر، در نهایت در جنگ با سیصد اژدها شکست خورد! نایمریا شاهزادهی نایسار بعد از شکستِ گرین، میفهمد که مقاومت بیفایده است و چارهی بقا در مهاجرت است. نایمریا با اقدام به این مهاجرت عظیم، فرهنگ پربار روینارها را از انقراض نجات داد.
۴- پرینسس نایمریا کیست؟
رسیدیم به بازیگر نقش اول! نایمریا کسی بود که این مهاجرت تاریخی را رهبری کرد، کاراکتری تعیین کننده هم در تاریخ روینارها و هم در تاریخ دورن. نایمریا قبل از اینکه تصمیم به مهاجرت اجباری بگیرد، در جنگهای روین حضور داشت و قدرت رهبری خودش را نشان داده بود. این تصمیماتِ نایمریا به عنوان رهبر در طول این سفر پرخطر به خانهی جدید است، که روینارها را به دورن میرساند. نایمریایی که در کتاب تصویر شده، شخصیت جنگجویی ندارد و نایمریا را بیشتر به عنوان یک رهبر استراتژیک قدرتمند با روحیهای تسلیم نشدنی میشناسیم.
نایمریا بعد از ورود به دورن نشان میدهد که مهارتهایش محدود به نجات پیدا کردن نیست. با حضور نایمریا در دورن چشمانداز سیاسی دورن تغییر کرد. نایمریا با ازدواج با موریس مارتل، هم دورن را (برای اولین بار) زیر یک پرچم متحد میکند، و هم خاندان مارتل را تاسیس میکند که تا زمان اتفاقات GOT هم حکومت دورن را خواهند داشت. البته که مسیر به سادگی این دو جمله نیست و متحد کردن دورنیشها به سختی فرماندهی یک مهاجرت اجباری بود. نایمریا هم برای روینارها و هم برای دورن فرد قابل احترامی است، احترامی که به راحتی به دست نیاورد.
۵- در مسیر مهاجرت دههزار کشتی چه اتفاقاتی افتاد؟
رسیدیم به بخش زیادی از داستان سریال (احتمالی) آینده. نایمریا و روینارها اصلا سفر راحتی از سواحل روین به دورن نداشتند و در این سفر بارها مورد آزمایشهای چالشبرانگیزی قرار گرفتند. از برخورد با دزدان دریایی در جزایر باسیلیسک گرفته تا جغرافیای کشندهی سوتوریوس، روینارها خواب راحتی در این سفر نداشتند. از دریاهای ترسناکی عبور کردند و به سرزمینهای حاصلخیزی رسیدند، ولی از آنجا طرد شدند. اما در نهایت با رهبری قدرتمندانهی نایمریا، به دورن می رسند. روینارها نه تنها در دورن نجات مییابند بلکه شکوفا میشوند و در فرهنگ دورن، با تمدن پربارشان به نقطهی عطف تبدیل میشوند.
۶- تاثیر روینارها بر دورن چه بود؟
این سوال، سوالی حیاتی است. برای جواب به دنیای سریال (کتاب) GOT، یعنی هزار سال بعد سرمیزنیم. در دوران سرنگونی تارگرینها، دورنیشها مشخصا با بقیهی وستروس متفاوت هستند. بزرگترین تفاوت این است که ارجحیت جنسیت در وراثت را ندارند. مضافا روابط جنسی با هر جنسی برایشان متعارف است. امثال این فرهنگ روینارهاست که بعد از ورودشان به دورن، به فرهنگ دورنیش اضافه شد و سپس به فرهنگ غالب تبدیل شد.
از طرف دیگر، فرهنگ طبیعت دوست و رودخانه پرستِ روینار با ظرافت در فرهنگ محلی دورن درهمتنیده شد. با ازدواجهای سیاسی که اولینشان خود نایمریا و موریس مارتل بودند، خون و نسب دورنیشها و روینارها درهمآمیخته شد. پیوندی که باعث شد تا هارمونی زیبایی از ترکیب فرهنگ دورن و روین شکل بگیرد که حداقل (تا جایی که میدانیم) تا هزار سال بعد به بقا ادامه خواهد داد.
۷- مهمترین کشمکشها و جنگهای نایمریا در دورن چه بود؟
بله، درست متوجه شدید، داستانِ مهاجرت دههزار کشتی و نایمریا ادامه دارد. تاثیرات نایمریا و روینارها بر دورن و دورنیش داستانی هیجانانگیز است که احتمالا بخش مهم دیگر سریال را تشکیل خواهد داد. اگر فرض کنیم روینارها با دههزار کشتی مهاجرت کرده باشند، احتمالا حداقل ۵۰هزار روینار به دورن رسیدند. با این تعداد جمعیت در دورن آن زمان که لردهای محلی نهایتا به هزار نفر حکومت میکردند، روینارها عملا غالب بودند. جنگ نایمریا مهمترین جنگی است که در آن نایمریا و مورس مارتل با کمک هم سعی دارند دورن را که عملا تکهتکه و تحت حکومت لردهای محلی است، متحد کنند. بخش مهمی از تاریخ با نبردهای استراتژیک، که آیندهی دورن را رقم زد.
از طرف دیگر دورن و نایمریا با سرزمینهای اطرافشان در وستروس هم باید مقابله میکردند. تهدیدهایی از استورمزاِند و ریچ که با تاکتیکهای جدیدی که روینارها آوردهبودند، مواجه شد. اتحاد برد-برد مورس و نایمریا که هم روینارها را از انقراض نجات داد و هم دورنیشها را زیر یک پرچم متحد کرد. اتحادی که اگر رخ نمیداد معلوم نبود چه بلایی سر تمدن دورن میآمد!
۸– آنتاگونیستهای اصلی داستان چه کسانی هستند؟
شاید جالب باشد آنتاگونیستهای سریال را هم مرور (پیشبینی) کنیم، شخصیتهایی مثل جافری یا رمزی در سریال اصلی GOT، ایموند یا دیمون! در HOTD. در سوالات قبل گفتیم که سریال دو بخش مهم خواهد داشت، مهاجرت دههزار کشتی و استقرار آنها در دورن. بخش مهاجرت که تلاشی برای بقاست، آنتاگونیست چشمگیری در کتاب ندارد. اما بعد از رسیدن به دورن و در زمان اتحاد دورن کاندیداهای مناسبی بین لردهای محلی دورن داریم. مهمترین آنها یوریک یرونوود قویترین پادشاه دورن در آن زمان است که علیه حکومت نایمریا-مارتل جنگید و باعث ایجاد جنگهای معروف به جنگهای نایمریا شد.
از طرف دیگر پادشاهان ریچ و استورمزاِند هم گزینههای مناسبی برای آنتاگونیست هستند. پاداشهان این قلمروها از قدرت گرفتن دورن به وحشت افتادند و شروع به تنیدن تاری از جنس دسیسه و کشمکش برای دورن کردند. تجربه نشان داده که دنیای آتش و یخ مستعد ساخت آنتاگونیستهایی با پیچیدگیها و انگیزههای هیجان انگیز است و بسترش در داستان دههزار کشتی فراهم است.
۹- نقش این داستان در تصویر بزرگ دنیای آتش و یخ چگونه است؟
حالا وقت آن است که ذرهبین خود را از داستان دههزار کشتی برداریم و تصویر بزرگ دنیای آتش و یخ نگاهی دوباره بیندازیم. مهاجرت دههزار کشتی از روین در اسوس به دورن در وستروس، پیوند عمیقی با وقایع وستروس در آینده خواهد داشت. آیندهای که آبستن اتفاقاتی چون فتح وستروس توسط اگان است. دورنیشها با تجربهای که روینارها از تقابل با اژدهایان داشتند، یکی از سه سر اژدها را قطع کردند. رینیس و اژدهایش مراکسس در دورن کشته خواهند شد و دورن به تنها بخش وستروس تبدیل شد که اگان و خواهرانش نتوانستند فتح کنند. تاثیر نایمریا بر فرهنگ دورن خلاصه نمیشود. نایمریا به الگویی شناخته شده در سراسر وستروس تبدیل میشود که افراد زیادی او را الگوی خود قرار میدهند تا جایی که میبینیم آریا (استارک)، اسم دایرولفش را نایمریا میگذارد.