۱٬۰۶۹
ویرایش
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
وقتی خبر [[عروسی سرخ]] به بارانداز پادشاه رسید، جافری به همراه [[سرسی]]، [[کوان لنیستر]]، [[پایسل]]، [[تیریون]] و [[تایوین]] حضور داشت. جافری از شنیدن مرگ [[راب استارک]] خوشحال شد و سرش را خواست تا بتواند در عروسی خود با آن از سانسا پذیرایی کند، به علاوه خواهان آن شد که به شمالی ها و لردهای رودخانه ای که پس از مرگ راب استارک تسلیم شدند، هیچ رحمی نشود. این سخنان کوان را به وحشت انداخت و تیریون را عصبانی کرد طوری که خواهرزاده اش را تهدید کرد و گفت که سانسا مال او نیست که بخواهد شکنجه اش کند. تایوین اجازه انجام درخواست جافری را نداد و این باعث شد جافری پدربزرگش را تحقیر کند و او را ترسویی بخواند که زمانی پدر او، [[رابرت براتیون|رابرت]] جنگ را در [[ترایدنت]] می برد، پشت دیوارهای [[کسترلی راک]] پنهان شده بود. این تحقیر تایوین را عصبانی کرد زیرا در خفا اظهار کرد که جافری به یک درس حسابی نیاز دارد. تیریون، با وجود به خاطر آوردن «[[تایشا|درس حسابی]]» خودش، به طرز شگفت آوری با این حرف موافق بود، هرچند که فکر می کرد خواهرزاده اش رابرت دوم نیست، بلکه ایریس سوم است.{{رف|یش|53}} | وقتی خبر [[عروسی سرخ]] به بارانداز پادشاه رسید، جافری به همراه [[سرسی]]، [[کوان لنیستر]]، [[پایسل]]، [[تیریون]] و [[تایوین]] حضور داشت. جافری از شنیدن مرگ [[راب استارک]] خوشحال شد و سرش را خواست تا بتواند در عروسی خود با آن از سانسا پذیرایی کند، به علاوه خواهان آن شد که به شمالی ها و لردهای رودخانه ای که پس از مرگ راب استارک تسلیم شدند، هیچ رحمی نشود. این سخنان کوان را به وحشت انداخت و تیریون را عصبانی کرد طوری که خواهرزاده اش را تهدید کرد و گفت که سانسا مال او نیست که بخواهد شکنجه اش کند. تایوین اجازه انجام درخواست جافری را نداد و این باعث شد جافری پدربزرگش را تحقیر کند و او را ترسویی بخواند که زمانی پدر او، [[رابرت براتیون|رابرت]] جنگ را در [[ترایدنت]] می برد، پشت دیوارهای [[کسترلی راک]] پنهان شده بود. این تحقیر تایوین را عصبانی کرد زیرا در خفا اظهار کرد که جافری به یک درس حسابی نیاز دارد. تیریون، با وجود به خاطر آوردن «[[تایشا|درس حسابی]]» خودش، به طرز شگفت آوری با این حرف موافق بود، هرچند که فکر می کرد خواهرزاده اش رابرت دوم نیست، بلکه ایریس سوم است.{{رف|یش|53}} | ||
ازدواج جافری در اولین روز سده جدید بود.{{رف|یش|4}} صبحگاه لنیسترها و متحدینشان برای یک صبحانه خانوادگی ملاقات کردند. پدربزرگش، [[تایوین لنیستر]]، به او یک شمشیر از [[فولاد والریایی]] به عنوان هدیه ازدواج داد. جافری گفت که نام آن را [[ناله بیوه]] خواهد گذاشت. هدیه تیریون و سانسا کتاب کمیابی به نام [[زندگی چهار پادشاه]] بود که جاف آن را با شمشیر جدیدش تکه تکه کرد و هدیه بهتری از آن دو خواست. جافری تیغه را به طرف [[بیلون سوان]] چرخاند. وقتی [[آدام ماربند]] به جافری هشدار داد که مراقب باشد زیرا آن تیغه فولاد والریایی است، جافری لاف زد که با فلز بیگانه نیست. در همان لحظه، تیریون برای او طعمه گذاشت و حدس زد که جافری به خنجر والریایی که در [[وینترفل]] به قاتل داده شده بود، مرتبط است، هرچند نمی توانست درک کند چرا، و آن را به قساوت ذاتی جافری نسبت داد.{{رف|بتت|6}} جیمی بعدها نتیجه گرفت که جافری پس از آنکه از رابرت مست شنیده است که مهربانانه تر این است که [[برن استارک]] چلاق را از این نکبت خلاص کرد، او نیز در تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن پدرش این کار را انجام داده است. | ازدواج جافری در اولین روز سده جدید بود.{{رف|یش|4}} صبحگاه لنیسترها و متحدینشان برای یک صبحانه خانوادگی ملاقات کردند. پدربزرگش، [[تایوین لنیستر]]، به او یک شمشیر از [[فولاد والریایی]] به عنوان هدیه ازدواج داد. جافری گفت که نام آن را [[ناله بیوه]] خواهد گذاشت. هدیه تیریون و سانسا کتاب کمیابی به نام [[زندگی چهار پادشاه]] بود که جاف آن را با شمشیر جدیدش تکه تکه کرد و هدیه بهتری از آن دو خواست.{{اسپویلر| جافری تیغه را به طرف [[بیلون سوان]] چرخاند. وقتی [[آدام ماربند]] به جافری هشدار داد که مراقب باشد زیرا آن تیغه فولاد والریایی است، جافری لاف زد که با فلز بیگانه نیست. در همان لحظه، تیریون برای او طعمه گذاشت و حدس زد که جافری به خنجر والریایی که در [[وینترفل]] به قاتل داده شده بود، مرتبط است، هرچند نمی توانست درک کند چرا، و آن را به قساوت ذاتی جافری نسبت داد.{{رف|بتت|6}} جیمی بعدها نتیجه گرفت که جافری پس از آنکه از رابرت مست شنیده است که مهربانانه تر این است که [[برن استارک]] چلاق را از این نکبت خلاص کرد، او نیز در تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن پدرش این کار را انجام داده است.}} | ||
در جریان ضیافت ازدواج جافری در تالار تخت آهنین، شراب جافری [[خفه کننده|مسموم]] شد و او در نخستین روز [[سال های پس از ورود اگان#سال 300 پس از ورود اگان|سومین سده پس از ورود اگان]] مرد درحالی که همه دربار نظاره گر بودند.{{رف|یش|60}} سرسی تیریون و سانسا را به خاطر این عمل سرزنش کرد، اما بعدها مشخص شد که نقشه از سوی [[اولنا ردواین]] و [[پتایر بیلیش]] برنامه ریزی شده بود. جافری در [[سپت اعظم بیلور]] دفن شد.{{رف|یش|67}} پس از آن به خاطر رنگ یاقوت هایی که برای مسموم کردن شراب جافری استفاده شدند و رنگ واقعی شراب، از این عروسی با نام [[عروسی کبود]] یاد شد. | در جریان ضیافت ازدواج جافری در تالار تخت آهنین، شراب جافری [[خفه کننده|مسموم]] شد و او در نخستین روز [[سال های پس از ورود اگان#سال 300 پس از ورود اگان|سومین سده پس از ورود اگان]] مرد درحالی که همه دربار نظاره گر بودند.{{رف|یش|60}} سرسی تیریون و سانسا را به خاطر این عمل سرزنش کرد،{{اسپویلر|اما بعدها مشخص شد که نقشه از سوی [[اولنا ردواین]] و [[پتایر بیلیش]] برنامه ریزی شده بود. جافری در [[سپت اعظم بیلور]] دفن شد.{{رف|یش|67}} پس از آن به خاطر رنگ یاقوت هایی که برای مسموم کردن شراب جافری استفاده شدند و رنگ واقعی شراب،}} | ||
از این عروسی با نام [[عروسی کبود]] یاد شد. | |||
هیچکس به جز [[سرسی لنیستر|مادرش]]، برای جافری عزاداری نکرد؛ حتی پدر بیولوژیکش، جیمی نیز معتقد بود که جافری مستحق چنین سرنوشتی بود. تیریون لنیستر اظهار داشت که او پادشاهی به مراتب بدتر از [[ایریس دوم|شاه دیوانه]] می شد. [[ایریس اوکهارت]] فکر می کند تنها چیز خوبی که درمورد جافری می توان گفت این است که او برای سن خود بلندقد و قوی هیکل بود. | هیچکس به جز [[سرسی لنیستر|مادرش]]، برای جافری عزاداری نکرد؛ حتی پدر بیولوژیکش، جیمی نیز معتقد بود که جافری مستحق چنین سرنوشتی بود. تیریون لنیستر اظهار داشت که او پادشاهی به مراتب بدتر از [[ایریس دوم|شاه دیوانه]] می شد. [[ایریس اوکهارت]] فکر می کند تنها چیز خوبی که درمورد جافری می توان گفت این است که او برای سن خود بلندقد و قوی هیکل بود. |
ویرایش