۵٬۹۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=== هارنهال === | === هارنهال === | ||
لیانا در [[تورنمنت هارن هال]] حضور داشت. آنجا بود که او دید [[هاولند رید]] (howland reed) توسط سه پادوی جوان،که هیچکدام بیشتر از 15 سال نداشتند، مورد اذیت و آزار قرار گرفته است. او غرید «این مردی که بهش لگد می زنید از مردان پدر منه» و به آنها با شمشیر تورنمنت حملهور شد. گردن کلفت ها متفرق شدند و لیانا «گرگ خاکستری» مرد مجروح را به استراحتگاه خود، که احتمالا چادر بود، برد. او زخم های مرد را تمیز کرد و با پارچهی کتان بست. بعد او مهمان را به برادرانش برندون استارک «گرگ وحشی»، ادارد استارک «گرگ آرام» و بنجن استارک «توله گرگ» معرفی کرد. | |||
عصر همان روز لیانا رید را تشویق کرد که در جشنی که قبل از تورنمنت برپا میشود شرکت کند. لیانا اصرار داشت که او اشراف زاده است و به اندازه دیگران حق شرکت در مراسم را دارد. رد کردن درخواست «گرگ دوشیزه» کار آسانی نبود. بنجن لباس مناسبی برای رید پیدا کرد. | |||
در [[هارن هال]]، رید با استارکها خورد و نوشید . در زمان جشن، شاهزاده [[ریگار تارگرین]]، موسیقیدان برجسته، آهنگ زیبا و غمگینی نواخت که باعث شد لیانا اشک بریزد؛ زمانی که بنجن به خاطر گریه کردنش سر به سر او گذاشت، لیانا شراب روی سر او ریخت. | |||
لیانا در طول جشن، سه پادوی قلدر را شناسایی کرد. یکی به شوالیه سهشاخه ([[خاندان های]](house haigh))، یکی به جوجهتیغی ([[خاندان بلانت]](house blount)) و آخرین پسر به شوالیه دو برج ([[خاندان فری]](house frey)) خدمت میکرند. او پادوها را به برادرانش نشان داد. بنجن داوطلب شد تا در صورتی که مرد مرداب خواست که با آنها مسابقه بدهد، که برای او زره بیابد. رید آن شب در چادر ادارد خوابید. در دو روز اول تورنمنت شوالیه سهشاخه، شوالیه جوجهتیغی و شوالیه دو برج هر کدام موفق به کسب جایگاه قهرمانی شوند. اما بعد [[شوالیه درخت خندان]] (knight of the laughing tree) با هر سه آنها مسابقه داد و شکست شان داد، و اسب ها و زرههایشان را به دست آورد. | |||
وقتی سه شکست خورده تلاش کردند تا اموالشان را پس بگیرند ، شوالیه شروطش را اعلام کرد: «اینکه آنها باید به پادوهاشون شرافتمندی یاد بدهند.» آن سه تن اقدام به تنبیه شدید پادوهای خود کردند.{{رف|یش|24}} ممشحص نیست که رید، لیانا یا یکی دیگر از استارک ها پشت ماسک شوالیه پنهان شده بود.<ref>[http://books.google.gr/books?id=tYUsrknjhbEC&pg=PT52&lpg=PT52&dq=Knight+of+the+laughing+tree+uncertain&source=bl&ots=3Oel8P1-Mf&sig=MaELA01H_FROetLJ7v4jNnc_tHk&hl=el&sa=X&ei=8WYJUOKpCOip4gSiv_XZCg&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false آنسوی دیوار، فصل:تاریخ شخصی]:دربارهی نایقینیهای موجود در متن رمانها سخن میگوید: حتی مواردی که به نظر عناصری مستقیم از پیشینهی داستان هستند، پیچیدهتر از آنچه در نگاه نخست به نظر میآیند، هستند. ما از طریق درخت قلب دیدیم که لینا شمشیرزن ماهری بوده است و میتوانسته در یک مبارزهی نمایشی از برادر جوانترش پیشی بگیرد- کسی که در آینده نخستین گشتی نگهبانان شب و سربازی بسیار توانمند است. این موضوع ایدهی آن که لیانا همان شوالیه درخت خندان است، تقویت میکند... و دلیل دیگری را بهوجود میآورد که چرا او و ریگار ملاقات کرده و رابطهای را شکل دادهاند.</ref> | |||
شوالیه ناخواسته باعث جلب توجه شد. رابرت براتیون و [[ریچاد لونموث]] (Richard lonmouth)مصمم شده بودند تا هویت او را مشخص کنند ، درحالیکه [[ایریس تارگرین دوم]] (aerys II targaryen) مطمئن بود که آن مرد دشمن اوست. | |||
صیح روز بعد شوالیه ناپدید شده بود. ایریس عصبانی، ریگار را به جستجوی شوالیه ناپدید شده فرستاد. اما فقط زره شوالیه پیدا شد.{{رف|یش|24}} | |||
ریگار در ادامه به پیروزی در تورنومنت دست یافت و با گذشتن از [[الیا مارتل|همسرش]]، تاج [[ملکه عشق و زیبایی]] (as queen of love and beauty) را بر سر لیانا و نامزد رابرت براتیون گذاشت و اینگونه حضار را شوکه کرد. | |||
بنا خاطرات ادارد استارک، آن روز ریگار توانست [[برندون استارک]] (Brandon stark)، [[یان رویس]] (yohn Royce)، [[آرتور دین]] (Arthur dayne)و [[باریستان سلمی]] (barristan selmy)را شکست دهد. | |||
رابرت در میان تماشاگران، مشغول شوخی و خنده با [[جان ارن]] (jon arryn) و [[ایان هانتر]] (eon hunter)بود. سپس ریگار پیروز با اسبش از [[الیا مارتل]] (elia martell) گذشت و [[رز آبی زمستان]] ملکه عشق و زیبایی را در دامن لیانا گذاشت. | |||
در آن لحظه «تمام لبخندها از بین رفت».{{رف|بتت|58}} سلمی خودش را به خاطر عدم موفقیت در شکست ریگار سرزنش می کند، آن وقت او شانس این را داشت که تاج را بر سر بانویی که عاشقش بود، [[آشارا دین]] (ashara dayne)، بگذارد. | |||
=== ناپدید شدن و عواقب آن === | === ناپدید شدن و عواقب آن === |
ویرایش