۵۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اطلاعات اشخاص | {{اطلاعات اشخاص | ||
| نام_شخصیت = [[پرونده:Stormcrows_small.png|50px|راست]] داریو | | نام_شخصیت = [[پرونده:Stormcrows_small.png|50px|راست]] داریو نهاریس [[پرونده:Stormcrows_small.png|50px|چپ]]| تصویر = [[پرونده:Daario_Naharis.jpg|250px]] | ||
| توضیح_عکس = اثر Amok © | | توضیح_عکس = اثر Amok © | ||
| القاب = | | القاب = | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
}} | }} | ||
'''داریو نهاریس''' ارشد و فرماندهی [[ | '''داریو نهاریس''' ارشد و فرماندهی [[تایروش]]ی گروهی از [[مزدوران]] به نام [[مرغان طوفان|کلاغهای طوفان]] است.{{رف|ربا|ضمیمه}} داریو بعد از به قتل رساندن دو فرماندهی قبلی کلاغهای طوفان به مقام فرماندهی این گروه رسید. | ||
==شخصیت و ظاهر== | ==شخصیت و ظاهر== | ||
:''همچنین ببینید:'' [[:رده:تصاویر داریو نهاریس|تصاویر داریو نهاریس]] | |||
ریش سهشاخهی داریو به همراه موهای مجعدش به رسم مردم تایراش آبی رنگ شده و رنگ چشمهای او نیز آبی است. سیبیل داریو به رنگ طلایی آرایش شده است و دارای دماغ نوک تیزی است. او لاغر اندام با پوست صاف است، یک دندان طلا دارد و لباسهایی با رنگهای جیغ و پر زرق و رق میپوشد. داریو به عنوان سلاح از یک [[ارخ]] [[دوتراکی]] و یک دشنهی [[میر]]ی استفاده میکند که دسته ی هردو از جنس طلا است و به صورت بدن زنهای برهنه تراش خوردهاند.{{رف|یش|42}} | |||
داریو جنگجوی قابلی میباشد و مانند اکثر مزدوران دمدمی مزاج، خشن و عاری از حس وفاداری است. خیلی سریع عصبی میشود و بی احتیاط است. با وجود تمام این کاستیها به نظر میرسد به [[دنریس تارگرین]] علاقه ی زیادی دارد. | داریو جنگجوی قابلی میباشد و مانند اکثر مزدوران دمدمی مزاج، خشن و عاری از حس وفاداری است. خیلی سریع عصبی میشود و بی احتیاط است. با وجود تمام این کاستیها به نظر میرسد به [[دنریس تارگرین]] علاقه ی زیادی دارد. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۶: | ||
=== رقصی با اژدهایان === | === رقصی با اژدهایان === | ||
[[پرونده:Sardag Daario Naharis.jpg|بندانگشتی|300px|چپ|داریو | [[پرونده:Sardag Daario Naharis.jpg|بندانگشتی|300px|چپ|داریو نهاریس فرماندهی [[مرغان طوفان|کلاغهای طوفان]] و معشوق [[دنریس تارگرین|دنریس]] - اثری از Sardag ©]] | ||
{{اسپویلر|داریو توسط دنریس به عنوان سفیر با هدف بازگشایی مسیرهای تجاری [[میرین]] به [[لازار]] فرستاده میشود.{{رف|ربا|2}} بلاخره بعد از مدتی دنریس و داریو معشوق یکدیگر میشوند.{{رف|ربا|36}} داریو چندین پیشنهاد برای برقرای صلح در میرین میدهد از جمله وصلت دادن دنریس با [[هیزدار زو لوراک]] و کشتن تمام اشراف زادههای میرین که وفاداری نسبت به دنریس ندارند در شب عروسی توسط مزدوران. این نقشه (که بسیار مشابه واقعهی [[عروسی سرخ]] است) دنریس را به وحشت میاندازد و از انجام دادن آن خودداری میکند.{{سخ}} | {{اسپویلر|داریو توسط دنریس به عنوان سفیر با هدف بازگشایی مسیرهای تجاری [[میرین]] به [[لازار]] فرستاده میشود.{{رف|ربا|2}} بلاخره بعد از مدتی دنریس و داریو معشوق یکدیگر میشوند.{{رف|ربا|36}} داریو چندین پیشنهاد برای برقرای صلح در میرین میدهد از جمله وصلت دادن دنریس با [[هیزدار زو لوراک]] و کشتن تمام اشراف زادههای میرین که وفاداری نسبت به دنریس ندارند در شب عروسی توسط مزدوران. این نقشه (که بسیار مشابه واقعهی [[عروسی سرخ]] است) دنریس را به وحشت میاندازد و از انجام دادن آن خودداری میکند.{{سخ}} | ||
داریو وقتی متوجه جدی بودن ازدواج دنریس و هیزدار میشود عصبانی شده و او را ترک میکند.{{رف|ربا|50}} اون در کنار [[جاگو]]، کپتان [[گرولئو]] و چندی دیگر به عنوان گروگان نزد اربابان یونکای میماند تا نیت خیر دنریس برای برقراری صلح ثابت شود.{{رف|ربا|50}} وقتی دنریس در [[گود مبارزهی دازنک]] همراه [[دروگون]] ناپدید میشود{{رف|ربا|52}} یونکای حاظر به آزاد کردن گروگانها نمیشود تا زمانی که دو [[اژدها]]ی دیگر کشته شوند، بدین ترتیب داریو همچنان زندانی میماند.{{سخ}} | داریو وقتی متوجه جدی بودن ازدواج دنریس و هیزدار میشود عصبانی شده و او را ترک میکند.{{رف|ربا|50}} اون در کنار [[جاگو]]، کپتان [[گرولئو]] و چندی دیگر به عنوان گروگان نزد اربابان یونکای میماند تا نیت خیر دنریس برای برقراری صلح ثابت شود.{{رف|ربا|50}} وقتی دنریس در [[گود مبارزهی دازنک]] همراه [[دروگون]] ناپدید میشود{{رف|ربا|52}} یونکای حاظر به آزاد کردن گروگانها نمیشود تا زمانی که دو [[اژدها]]ی دیگر کشته شوند، بدین ترتیب داریو همچنان زندانی میماند.{{سخ}} | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
}} | }} | ||
==نقل قولهای داریو | ==نقل قولهای داریو نهاریس== | ||
{{نقل قول| | {{نقل قول| | ||
خط ۵۹: | خط ۶۰: | ||
{{نقل قول|'''دنریس''': کجا میری؟'''داریو''': میرم تو شهر که یچیزی بخورم و یه دعوایی راه بندازم، اصلا شاید رفتم سراغ خواستگار شما.{{رف|ربا|43}}}} | {{نقل قول|'''دنریس''': کجا میری؟'''داریو''': میرم تو شهر که یچیزی بخورم و یه دعوایی راه بندازم، اصلا شاید رفتم سراغ خواستگار شما.{{رف|ربا|43}}}} | ||
==نقل قولها دربارهی داریو | ==نقل قولها دربارهی داریو نهاریس== | ||
{{نقل قول| | {{نقل قول| |
ویرایش