پرش به محتوا

یاران دلیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۵۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۵
خط ۲۲: خط ۲۲:
[[File:Sidharth Chaturvedi Brave CompanionsII.png|یاران دلیر سوار بر [[گور اسب]] از راه می‌رسند. © FFG|thumb|350px|left]]
[[File:Sidharth Chaturvedi Brave CompanionsII.png|یاران دلیر سوار بر [[گور اسب]] از راه می‌رسند. © FFG|thumb|350px|left]]
=== بازی تاج و تخت ===
=== بازی تاج و تخت ===
لرد [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) یاران دلیر را در زمان جنگ پنج پادشاه به وستروس آورد تا سرزمین‌های دشمنانش را غارت کند و رعایای آنان را بترساند. در مسیرشان به سوی [[هارن هال]] (Harrenhal) [[رورگ]] (Rorge)، [[بایتر]] (Biter)، و [[جیکن هگار]] (Jaqen H'ghar) نیز به گروه آنان پیوستند. مردان وارگو در آن جا با مردان سر [[آموری لورچ]] (Amory Lorch) درگیر شدند، که موجب شد لرد تایوین هر دو گروه را تنبیه کند. پس از این که تایوین هارن هال را ترک گفت، جیکن، رورگ و بایتر به [[آریا استارک]] (Arya Stark) کمک کردند تا زندانیان شمالی را آزاد کند. با یاری مردان شمالی آزاد شده، یاران دلیر سربازان لنیستر را سلاخی کردند و دروازه قلعه را برای [[روس بولتون]] (Roose Bolton) گشودند.{{رف|نش|47}}
لرد [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) یاران دلیر را به خدمت خود درآورده و در [[سرزمین های رودخانه]] رها کرد تا به غارت و سوزاندن بپردازند، به این امید که [[راب استارک]] بیرون آمده و دستگیر شود، تا بتوان او را با [[جیمی لنیستر]] معاوضه کند. وارگو هوت و دیگر غارتگران هر کدام ۳۰۰ سواره‌نظام را رهبری می‌کردند؛ او احتمالا علاوه بر یاران دلیر  [[مزدور|سوارهای آزاد]] دیگری نیز تحت فرمان خود داشته است.{{رف|بتت|69}}
{{سخ}}
 
وارگو هوت به خاطر خدمتش به شمال لرد هارن هال شد؛ اما پس از مدتی شک کرد که متحدان بولتون قصد دارند به لنیسترها بپیوندند. {{اسپویلر|وقتی یاران سر [[جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) را اسیر کردند، وارگو دست شمشیرزن او را قطع کرد تا میان روس بولتون و لرد تایوین جدایی افکند.{{رف|یش|21}} }}
=== نزاع شاهان ===
لرد [[تایوین لنیستر]] یاران دلیر را در زمان [[جنگ پنج پادشاه]] به وستروس آورد تا سرزمین‌های دشمنانش را غارت کند و رعایای آنان را بترساند. آن‌ها دستور داشتند [[هارن هال]] را در غیاب تایوین تقویت کنند و در مسیرشان به سوی [[هارن هال]]، [[روگ]] (Rorge)، [[گاز]] (Biter)، و [[جیکن هگار]] (Jaqen H'ghar) نیز به گروه آنان پیوستند. گفته می‌شود دسته‌های مختلف آن‌ها عبارت بودند از [[دوتراکی|مردان مسی با موهای بافته شده‌ی زنگ‌دار]]، نیزه‌دارن سوار بر [[گور اسب|اسب‌های سیاه و سفید]]، کمان‌دارانی با گونه‌های پودر زده، [[ایبن|مردان خپل پرمو با سپرهای پشمالو]]، [[جزایر تابستان|مردن پوست قهوه‌ای با رداهای پردار]]، [[تایروش|شمشیرزنانی با ریش‌های شاخ‌دار خارق‌العاده به رنگ‌های سبز و بنفش و نقره‌ای]]، نیزه‌دارانی با زخم‌های رنگی که سراسر گونه‌هایشان را پوشانده است، و بسیاری اعضای منحصر بفرد دیگر از جمله [[شگول|دلقک شگول]]، سپتون [[آت]]، [[کایبرون]] و [[ارسویک|ارسویک باایمان]].{{رف|نش|30}}
 
در طول اقامتشان در هارن‌هال، ملازمان وارگو هوت با مردان سر [[آموری لورچ]] (Amory Lorch) درگیر شدند که موجب شد لرد تایوین هر دو گروه را تنبیه کند. شبی که آن‌ها رسیدند، دعوایی بین گروه و [[خاندان لنیستر|لنیسترها]] درمی‌گیرد که منجر به مرگ ملازم [[هریس سویفت]]، دو تن از یاران دلیر زخمی که بعدا اعدام می‌شوند، و یکی از کمان‌داران لرد [[لویس لیدن]] که دعوا را آغاز کرده بود، می‌شود.{{رف|نش|30}}
 
پس از این که تایوین هارن هال را ترک می‌گوید، جیکن، روگ و گاز به [[آریا استارک]] (Arya Stark) کمک کردند تا زندانیان شمالی را آزاد کند. با یاری مردان شمالی آزاد شده، یاران دلیر سربازان لنیستر را سلاخی می‌کنند و دروازه قلعه را برای [[روس بولتون]] (Roose Bolton) می‌گشایند.{{رف|نش|47}} وارگو هوت به خاطر خدمتش به [[شمال]] لرد هارن هال می‌شود و لرد بولتون به یاران دلیر وظیفه‌ی دستگیری و نابودی نیروهای لنستری که در روستاهای اطراف پراکنده‌اند را می‌دهد.
 
اما پس از مدتی شک کرد که متحدان بولتون قصد دارند به لنیسترها بپیوندند. {{اسپویلر|وقتی یاران سر [[جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) را اسیر کردند، وارگو دست شمشیرزن او را قطع کرد تا میان روس بولتون و لرد تایوین جدایی افکند.{{رف|یش|21}} }}
{{سخ}}{{اسپویلر|هنگامی که جیمی و مشایعانش در حال ترک هارن هال بودند، یاران در محوطه هارن هال جمع شدند تا رفتن آنان را تماشا کنند. جیمی اسب خود را به سوی جایی که آنان ایستاده بودند راند و خطاب به آنان گفت:
{{سخ}}{{اسپویلر|هنگامی که جیمی و مشایعانش در حال ترک هارن هال بودند، یاران در محوطه هارن هال جمع شدند تا رفتن آنان را تماشا کنند. جیمی اسب خود را به سوی جایی که آنان ایستاده بودند راند و خطاب به آنان گفت:
{{سخ}}{{نقل قول|زولو. ممنون که برای خداحافظی از من اومدی. پایگ. تیمئون. آیا دلتون برای من تنگ می شه؟ لطیفه‌ای برای تعریف کردن نداری شگ‌ول؟ تا ذهن منو در طول سفر در جاده سبک کنی؟ و تو رورگ، اومدی تا من رو برای خداحافظی ببوسی؟}}
{{سخ}}{{نقل قول|زولو. ممنون که برای خداحافظی از من اومدی. پایگ. تیمئون. آیا دلتون برای من تنگ می شه؟ لطیفه‌ای برای تعریف کردن نداری شگ‌ول؟ تا ذهن منو در طول سفر در جاده سبک کنی؟ و تو رورگ، اومدی تا من رو برای خداحافظی ببوسی؟}}
۵٬۹۰۷

ویرایش