۴۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
زمانی که در [[میرین]], [[دنریس تارگرین]] به اگان فکر میکرد, که میتوانست ششمین از این نام باشد که بر [[تخت آهنین]] مینشیند. او باور داشت, که اگر اگان زنده بود, ممکن بود که با او ازدواج کند, چرا که از نظر سنی نسبت به [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] به او نزدیک تر بود.{{رف|ربا|2}} | زمانی که در [[میرین]], [[دنریس تارگرین]] به اگان فکر میکرد, که میتوانست ششمین از این نام باشد که بر [[تخت آهنین]] مینشیند. او باور داشت, که اگر اگان زنده بود, ممکن بود که با او ازدواج کند, چرا که از نظر سنی نسبت به [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] به او نزدیک تر بود.{{رف|ربا|2}} | ||
در {{تاریخ|300}}, [[ایلیریو موپاتیس]] و [[تیریون لنیستر]] از [[پنتوس]] به سمت [[روینار]] حرکت کردند. تیریون و یک [[ | در {{تاریخ|300}}, [[ایلیریو موپاتیس]] و [[تیریون لنیستر]] از [[پنتوس]] به سمت [[روینار]] حرکت کردند. تیریون و یک [[شمشیرزن آزاد]] به نام , گریف, به سمت [[ولانتیس]] حرکت کردند تا در آنجا منتظر بمانند که, همراه با [[گولدن کمپانی]] و کشتی های بیشتر برای خدمت به سمت او بروند. بر اساس دانسته های ایلیریو, دنریس موفق شد [[سقوط آستاپور|آستاپور را فتح کند]] , و [[نبرد نزدیک یونکای|یونکای را به زانو در آورد]], [[غارت میرین|میرین را غارت کند]]. او پیشبینی میکند که دنریس به سمت غرب حرکت کند, اما نمیتواند بگوید که از راه زمینی به [[منتاریس]] میرود یا از طرق دریا به ولانتیس .{{رف|ربا|5}} | ||
زمانی که آن ها سوار [[دختر خجالتی]] شدند, تیریون با پسر گریف, گریف جوان آشنا شد, او پسری جوان بود که به یاد مادر [[تایروش|تایروشی]] اش موها خود را آبی کرده بود, .{{رف|ربا|8}} او جوانی باریک اندام و خوش هیکل بود, و با وجود هیکل ظریفش به بلندی گریف بود.{{رف|ربا|8}} تیریون متوجه شد که رنگ چشم های پسر آبی تیره است, اما در زیر نور چراغ به سیاهی میزند, و در هوای گرگ و میش [[چشم های بنفش|بنفش]] دیده میشود. او مژه های بلندی داشت.{{رف|ربا|14}} | زمانی که آن ها سوار کشتی [[دختر خجالتی]] شدند, تیریون با پسر گریف, گریف جوان آشنا شد, او پسری جوان بود که به یاد مادر [[تایروش|تایروشی]] اش موها خود را آبی کرده بود, .{{رف|ربا|8}} او جوانی باریک اندام و خوش هیکل بود, و با وجود هیکل ظریفش به بلندی گریف بود.{{رف|ربا|8}} تیریون متوجه شد که رنگ چشم های پسر آبی تیره است, اما در زیر نور چراغ به سیاهی میزند, و در هوای گرگ و میش [[چشم های بنفش|بنفش]] دیده میشود. او مژه های بلندی داشت.{{رف|ربا|14}} | ||
تیریون متوجه شد که گریف جوان بهتر از نیمی از لرد های وستروس آموزش میبیند. او بسیار باهوش و باسواد بود, مهارت او در تاریخ حیرتآور بود, و سپتا [[لمور]] به او [[مذهب هفت]] را آموزش داده بود. گریف جوان [[زبان مشترک]] را مانند یک شخص از وستروس بلد بود . او [[زبان اصیل والریایی]] را به شکل روانی صحبت میکرد, و میتوانست به خوبی آن را با گویش دختران حرامزاده والریا [[پنتوس]], [[تایروش]], [[میر]], و [[لیس]], و همین طور [[زبان تجاری]] صحبت کند, اما در صحبت کردن با گویش مردم [[ولانتیس]] تازه کار بود, و تنها با چند کلمه از آن آشنایی داشت. گویش مردم میرین, که از ترکیب زبان والریایی و [[ | تیریون متوجه شد که گریف جوان بهتر از نیمی از لرد های وستروس آموزش میبیند. او بسیار باهوش و باسواد بود, مهارت او در تاریخ حیرتآور بود, و سپتا [[لمور]] به او [[مذهب هفت]] را آموزش داده بود. گریف جوان [[زبان مشترک]] را مانند یک شخص از وستروس بلد بود . او [[زبان اصیل والریایی]] را به شکل روانی صحبت میکرد, و میتوانست به خوبی آن را با گویش دختران حرامزاده والریا [[پنتوس]], [[تایروش]], [[میر]], و [[لیس]], و همین طور [[زبان تجاری]] صحبت کند, اما در صحبت کردن با گویش مردم [[ولانتیس]] تازه کار بود, و تنها با چند کلمه از آن آشنایی داشت. گویش مردم میرین, که از ترکیب زبان والریایی و [[گیسکاری]] بود, مشکل داشت. گریف جوان کمی ریاضی یاد گرفته بود, همین طور دانش خوبی در حساب داری داشت و تا حدی هم جغرافیا بلد بود. او همین طور موسیقی هم فراگرفته بود.{{رف|ربا|14}} | ||
بعد از نجات پیدا کردن از [[ساروز]], تیریون اعتراف کرد که شک کرده بود جوان ناشناس همان اگان است. مرد جوان داستان زنده ماندنش را برای تیریون تعریف کرد و با هم ''[[ | بعد از نجات پیدا کردن از [[ساروز]], تیریون اعتراف کرد که شک کرده بود جوان ناشناس همان اگان است. مرد جوان داستان زنده ماندنش را برای تیریون تعریف کرد و با هم ''[[کیواس]]'' بازی کردند. براساس گفته او، جوانی که در [[غارت بارانداز پادشاه]] کشته شد، پسر یک دباغ بود که در پیسواتر، , یکی از خیابان های [[بارانداز پادشاه]]، به دنیا آمده بود. مادر کودک هنگام زایمان مرده بود. دباغ پسرش را در ازای یک بشکه شراب به [[واریس]] فروخته بود , چرا که او پسر هایی داشت, اما هیچ گاه طعم شراب طلایی آربر را نچشیده بود. واریس ترتیب جابجایی دو کودک را داد. الیا پسر دباغ را، که تیریون آن را [[شاهزاده پیسواتر]] خطاب میکرد، گرفت, در حالی که واریس شاهزاده اگان واقعی را گرفت.{{رف|ربا|22}} | ||
[[پرونده:Young griff by Winona Nelson.jpg|گریف جوان با مو های آبی روی عرشه ''[[دختر خجالتی]]'' - توسط © FFG|بندانگشتی|350px|چپ]] | [[پرونده:Young griff by Winona Nelson.jpg|گریف جوان با مو های آبی روی عرشه ''[[دختر خجالتی]]'' - توسط © FFG|بندانگشتی|350px|چپ]] | ||
تیریون دریافت زمانی که پسر دروغین به دست [[گرگور کلگان]] کشته شد, واریس اگان اصلی را از طریق [[دریای باریک]] از وستروس خارج کرد. واریس ابتدا مسئولیت کودک را به [[ایلیریو موپاتیس]] سپرد و در آخر مسئولیت او را به گریف داد, که همان لرد خلع شده، [[جان کانینگتون]], یکی از دوستان پدر اگان, ریگار بود.{{رف|ربا|22}} تیریون به این نتیجه رسید که آبی کردن مو های اگان باعث میشود [[چشم بنفش]] او، آبی به نظر برسد.{{ | تیریون دریافت زمانی که پسر دروغین به دست [[گرگور کلگان]] کشته شد, واریس اگان اصلی را از طریق [[دریای باریک]] از وستروس خارج کرد. واریس ابتدا مسئولیت کودک را به [[ایلیریو موپاتیس]] سپرد و در آخر مسئولیت او را به گریف داد, که همان لرد خلع شده، [[جان کانینگتون]], یکی از دوستان پدر اگان, ریگار بود.{{رف|ربا|22}} تیریون به این نتیجه رسید که آبی کردن مو های اگان باعث میشود [[چشم بنفش]] او، آبی به نظر برسد.{{رف|ربا|18}} تیریون دریافت که اگان میخواهد با عمه خود, ملکه میرین, ازدواج کند و به وستروس حمله کند. تیریون قانع نشد, چرا که اگان ادعای قوی تری دارد در حالی که دنریس ارتش بزرگ تری دارد. تیریون پیشنهاد داد به جای رفتن به شرق به [[وستروس]] بروند, و از اتفاقاتی که در [[جنگ پنج پادشاه]] افتاد، استفاده کنند، و از طرفی پادشاه [[تامن براتیون|تامن براتیون نخست]] دارای [[شورای کوچک]] ضعیفی است. در آخر مکالمه تیریون، اگان را در بازی کیواس شکست داد.{{رف|ربا|22}} | ||
اگان به [[ولون تریس]] رسید, جایی که او و جان کانینگتون قرار بود با گولدن کمپانی ملاقات کنند. او لباسی قرمز و بالاپوش سیاه پوشید, که نشان دهنده رنگ [[خاندان تارگرین]] است, جان او را به عنوان اگان ششمین با نام او, [[پادشاه آندال ها، روینار ها و نخستین انسان ها]] معرفی کرد. این ملاقاتی محرمانه با افسران جنگی بود, و جان متوجه شد که شمشیر زنان آزاد از هویت اگان با خبر هستند. آن ها از طولانی شدن اقامت دنریس در میرین, و این که باید به [[اردوگاه تارگرین ها در خلیج برده دار ها]] بپیوندند، صحبت میکردند. اگان فرصت را غنیمت شمارد تا نقشه اش مبنی بر ورود به وستروس و گرفتن تخت آهنین بدون کمک دنریس را بیان کرد. [[هری | اگان به [[ولون تریس]] رسید, جایی که او و جان کانینگتون قرار بود با گولدن کمپانی ملاقات کنند. او لباسی قرمز و بالاپوش سیاه پوشید, که نشان دهنده رنگ [[خاندان تارگرین]] است, جان او را به عنوان اگان ششمین با نام او, [[پادشاه آندال ها، روینار ها و نخستین انسان ها]] معرفی کرد. این ملاقاتی محرمانه با افسران جنگی بود, و جان متوجه شد که شمشیر زنان آزاد از هویت اگان با خبر هستند. آن ها از طولانی شدن اقامت دنریس در میرین, و این که باید به [[اردوگاه تارگرین ها در خلیج برده دار ها]] بپیوندند، صحبت میکردند. اگان فرصت را غنیمت شمارد تا نقشه اش مبنی بر ورود به وستروس و گرفتن تخت آهنین بدون کمک دنریس را بیان کرد. [[هری استرایکلند]] تلاش کرد تا خطر این کار را گوشزد کند, اما بیشتر افسران علاقه به اجرا شدن آن نقشه داشتند. اگان در ادامه توضیح داد که عمهاش میتواند در میرین بماند. نقشه ی او این است که قبل از آنکه [[خاندان لنیستر]] بتواند واکنش نشان دهد، آن ها حرکت کرده و حمله کنند. گولدن کمپانی برای اگان سوگند وفاداری خورد, اما افسران توافق داشتند که تا ورود به وستروس، هویت اگان از سرباز ها مخفی بماند.{{رف|ربا|24}} | ||
ده هزار شمشیرزن آزاد از ولانتیس حرکت کردند, اما کمتر از نیمی از [[نیرو های گولدن کمپانی در سرزمین های طوفان| نیرو های پیاده شده]] در [[سرزمین های طوفان]] به موقع رسیدند. جان یک چهارم نیرو ها موجود | ده هزار شمشیرزن آزاد از ولانتیس حرکت کردند, اما کمتر از نیمی از [[نیرو های گولدن کمپانی در سرزمین های طوفان| نیرو های پیاده شده]] در [[سرزمین های طوفان]] به موقع رسیدند. جان یک چهارم نیرو ها موجود را در فتح [[آشیانه شیردال]] رهبری کرد. در همان زمان [[تریستان ریورز]]، [[آشیانه کلاغ]] را محاصره کرد, و [[لاسول پیک]] به محاصره [[رین هاوس]] پرداخت. اگان در اردوگاه ماند, و توسط یک چهارم نیرو های باقی مانده به رهبری [[گوریس ادورین]] محافظت شد. هالدون به جمعآوری اطلاعات نظامی و سیاسی وستروس پرداخت, و متحدان احتمالی اگان و [[دست پادشاه|دستش]], جان را بررسی کرد. لرد کانینگتون تصمیم گرفت که برای افزایش امنیت اگان او را به آشیانه شیردال بیاورد, همچنین او تصمیم دارد تا [[استورمزاند]], آخرین پایگاه [[استنیس براتیون]] در سرزمین های طوفان را فتح کند.{{رف|ربا|61}} | ||
چهار روز بعد, در راس یک گردان، که شامل صد سوار و سه فیل بود، به آشیانه شیردال رسید. همراه او [[لمور]] و سر [[رولی داکفیلد]], نخستین شخص از [[گارد شاه]]ی اگان، بودند.{{رف|ربا|61}} جان اشاره کرد که نیرو های گارد شاهی از شوالیه های پر آوازه و | چهار روز بعد, اگان در راس یک گردان، که شامل صد سوار و سه فیل بود، به آشیانه شیردال رسید. همراه او [[لمور]] و سر [[رولی داکفیلد]], نخستین شخص از [[گارد شاه]]ی اگان، بودند.{{رف|ربا|61}} جان اشاره کرد که نیرو های گارد شاهی از شوالیه های پر آوازه و پسران خاندان های بزرگ انتخاب شود, اما جان میخواست که افراد وفاداری که حاضرند جان خود را برای او بدهند را انتخاب کند. جان متوجه شد که رنگ چشم های اگان روشن تر از رنگ چشم های ریگار است.{{رف|ربا|61}} اگان موافق نقشه جان مبنی بر فتح استورمزاند است, اما میخواهد خودش این نبرد را رهبری کند که نارضایتی جان را به همراه دارد.{{رف|ربا|61}} | ||
زمانی که اخبار زنده بودن اگان به [[بارانداز پادشاه]] میرسد, شورای کوچک پادشاه تامن اعلام میکند که او یک مدعی دروغین است.با این وجود سر [[کوان لنیستر]], جان را در زمان [[ایریس تارگرین دوم]] به یاد میآورد, و از امکان زنده بودن اگان شگفت زده میشود, و به یاد میآورد که کودک کشته شده به دست گرگور کلگان غیر قابل شناسایی بود.{{رف|ربا|موخره}} | زمانی که اخبار زنده بودن اگان به [[بارانداز پادشاه]] میرسد, شورای کوچک پادشاه تامن اعلام میکند که او یک مدعی دروغین است.با این وجود سر [[کوان لنیستر]], جان را در زمان [[ایریس تارگرین دوم]] به یاد میآورد, و از امکان زنده بودن اگان شگفت زده میشود, و به یاد میآورد که کودک کشته شده به دست گرگور کلگان غیر قابل شناسایی بود.{{رف|ربا|موخره}} |
ویرایش