۲٬۱۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(پیوندهای میان ویکی) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|'''عصر قهرمانان''': دورهای از تاریخ وستروس است که در آن مردان و زنان بزرگی در سالهای پس از صلح بین فرزندان جنگل و نخستین انسانها زندگی میکردند. صلحی که قریب به چهار هزار سال پابرجا بود و در طول این زمان فرزندان جنگل و نخستین انسان ها به یکدیگر نزدیکتر شدند، به طوری که مردم نخستین بسیاری از مسائل فرهنگی خود را از فرزندان جنگل الهام گرفتند. | |'''عصر قهرمانان''': دورهای از تاریخ وستروس است که در آن مردان و زنان بزرگی در سالهای پس از صلح بین فرزندان جنگل و نخستین انسانها زندگی میکردند. صلحی که قریب به چهار هزار سال پابرجا بود و در طول این زمان فرزندان جنگل و نخستین انسان ها به یکدیگر نزدیکتر شدند، به طوری که مردم نخستین بسیاری از مسائل فرهنگی خود را از فرزندان جنگل الهام گرفتند. | ||
بسیاری از خاندانهای اصیل کنونی، پیدایش خاندانهای خود را مربوط به این دوره و افراد بزرگی که در آن زمان میزیستهاند میدانند. مثلا گفته میشود برندون معمار بنیانگذار خاندان استارک در این زمان میزیسته و یا گفته میشود که لن خردمند در این دوران کسترلی راک و خاندان لنیستر را بنیان نهاده. همچنین گفته میشود که گارت | بسیاری از خاندانهای اصیل کنونی، پیدایش خاندانهای خود را مربوط به این دوره و افراد بزرگی که در آن زمان میزیستهاند میدانند. مثلا گفته میشود [[برندون معمار]] بنیانگذار [[خاندان استارک]] در این زمان میزیسته و یا گفته میشود که [[لن خردمند]] در این دوران [[کسترلی راک]] و [[خاندان لنیستر]] را بنیان نهاده. همچنین گفته میشود که [[گارت سبز دست]] بنیانگذار خاندانهای [[ریچ]] و پادشاهان [[سرزمین های طوفان]] در این عصر میزیستهاند. | ||
|- | |- | ||
|8000- | |8000- | ||
|'''[[شب طولانی]]''': شبی که گفته میشود به اندازه یک نسل به طول انجامیده و در طول آن سردترین، طولانیترین و تاریکترین زمستان تاریخ بر سر وستروس نازل شده است. سرما و یخ از شمال در پناه تاریکی میخزیده و در میان این تاریکی آدر ها از مرزهای شمالی به وستروس هجوم آوردند، | |'''[[شب طولانی]]''': شبی که گفته میشود به اندازه یک نسل به طول انجامیده و در طول آن سردترین، طولانیترین و تاریکترین زمستان تاریخ بر سر وستروس نازل شده است. سرما و یخ از شمال در پناه تاریکی میخزیده و در میان این تاریکی [[آدر]]ها از مرزهای شمالی به وستروس هجوم آوردند، آدرها در راه خود به سوی جنوب همه را میکشتند و به فرمان آنها، مردگان به حرکت در میآمدند. در نهایت شب و زمستان بی انتها پس از نبرد سپیده دم به پایان میرسد که در آن فرزندان جنگل و نخستین انسان ها با یکدیگر متحد شدند و با سلاحها و شمشیرهایی از جنس [[شیشه اژدها]]، آدرها را به سرزمینهای یخ زده شمال عقب راندند. گفته میشود سپاه متحدین توسط قهرمانی بزرگ به نام [[آزور آهای]]، صاحب شمشیر شعله ور [[لایت برینگر]] رهبری میشده. | ||
<hr> | <hr> | ||
'''ساخت دیوار''': پس از شکست خوردن | '''ساخت دیوار''': پس از شکست خوردن آدرها از سپاهیان متحد فرزندان جنگل و نخستین انسان ها، برن معمار با کمک [[غول]]ها و نخستین انسان ها [[دیوار]]ی عظیم از یخ و جادوی کهن را در شمال قلمرو خود بنا میکند، احتمال این وجود دارد که فرزندان جنگل نیز در ساخت دیوار به ایشان یاری رسانده باشند. در همین زمان [[نگهبانان شب]] برای نگهبانی از دیوار پا به عرصه گذاشتند تا از وستروس در مقابل خطرهای شمال محافظت کنند. آورده شده که برن معمار در این دوره قلعه [[وینترفل]] را ساخته و به عنوان اولین [[پادشاه شمال]]، به تخت مینشیند. | ||
<hr> | <hr> | ||
'''پادشاهی شب''': هنوز از زمانی که دیوار کامل شده بود زمان زیادی نگذشته بود که سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب سوگند خود را شکست (برادران شب سوگند خوردهاند که هرگز زنی اختیار نکنند و صاحب فرزندی نشوند) و عاشق زنی از | '''پادشاهی شب''': هنوز از زمانی که دیوار کامل شده بود زمان زیادی نگذشته بود که سیزدهمین [[فرمانده نگهبانان شب]] سوگند خود را شکست (برادران شب سوگند خوردهاند که هرگز زنی اختیار نکنند و صاحب فرزندی نشوند) و عاشق زنی از [[آنسوی دیوار]] شد، او با نام [[پادشاه شب]] قیام و از برادران نگهبان شب به عنوان ارتش خود استفاده کرد. پادشاهی شب در طول دوران سلطنت خود جنایات هولناکی مرتکب شد. اما در نهایت، استارک های وینترفل با پادشاه آنسوی دیوار [[جورامون]] متحد شدند و پادشاه شب را شکست دادند. گفته میشود که جورامون همان کسی است که [[شیپور زمستان]] را یافته و با استفاده از آن میتوانسته [[غول]]های زمین را بیدار کند. | ||
|} | |} | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
|- | |- | ||
|width=85px|6000- | |width=85px|6000- | ||
|'''حمله اندال ها''': اندال ها که نژادی دیگر از انسانها بودند با استفاده از کشتی از دریای باریک عبور کردند و در سواحل شرقی وستروس پیاده شدند. اندال ها به دینی اعتقاد داشتند که هفت | |'''حمله [[اندال]] ها''': اندال ها که نژادی دیگر از انسانها بودند با استفاده از کشتی از دریای باریک عبور کردند و در سواحل شرقی وستروس پیاده شدند. اندال ها به دینی اعتقاد داشتند که [[مذهب هفت|هفت وجه]] را به عنوان شمایل مختلف خدایشان میپرستیدند. اندال ها از سلاحهای فولادی استفاده میکردند و از این طریق به راحتی در جنگ با فرزندان جنگل و نخستین انسان ها پیروز شدند. با این حال اتحاد فرزندان جنگل و نخستین انسان ها باعث شد که این جنگ به مدت قرنها ادامه داشته باشد، اما در نهایت تمام شش پادشاهی جنوب که متعلق به نخستین انسان ها بود، شکست خوردند و جنگلهای جنوبی که فرزندان جنگل در آنها مسکن گزیده بودند در آتش سوختند. در این میان تنها پادشاهی شمال در اختیار نخستین انسان ها باقی ماند زیرا توانست حملات اندال ها را دفع کند، این توانایی به علت وجود تنگه استراتژی [[موت کلین]] بود که در آن ناحیه اندال ها نتوانستند بر نخستین انسان ها فائق آیند. از آن پس از موت کلین به عنوان دروازهای بین شمال و جنوب یاد میشود. با وجود این که منطقه بزرگ شمال از هجوم اندال ها آسیب جدی ای ندید، با این حال فرزندان جنگل ساکن در نواحی شمالی، به مرور محل زندگی خود را به سمت اراضی شمالی ترک کردند و به عمق جنگلهای آنسوی دیوار مهاجرت کردند. | ||
|- | |- | ||
|4000- | |4000- | ||
|جزایر آهن در مقابل حمله اندال ها سقوط کرد و اندال ها اولین خط پادشاهی آن منطقه را پس از هزار سال قطع کردند. این خط پادشاهی به وسیله اورن ردهند بنیان گذاری شده بود. با وجود این که اندال ها جزایر آهن را اشغال کرده بودند، با این حال مذهب و فرهنگ آن جزایر به روی آنها تاثیر شگفتی گذاشت و آنها در آن ناحیه به مسلک قدیمی حاکم در جزایر آهن ایمان آوردند و خدای مغروق را مورد پرستش قرار دادند. | |[[جزایر آهن]] در مقابل حمله اندال ها سقوط کرد و اندال ها اولین خط پادشاهی آن منطقه را پس از هزار سال قطع کردند. این خط پادشاهی به وسیله [[اورن ردهند]] بنیان گذاری شده بود. با وجود این که اندال ها جزایر آهن را اشغال کرده بودند، با این حال مذهب و فرهنگ آن جزایر به روی آنها تاثیر شگفتی گذاشت و آنها در آن ناحیه به مسلک قدیمی حاکم در جزایر آهن ایمان آوردند و خدای مغروق را مورد پرستش قرار دادند. | ||
|} | |} | ||
== عصر والریا == | == عصر والریا == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
|- | |- | ||
|width=85px|5000- | |width=85px|5000- | ||
|'''تشکیل والریا''': در جنوب قاره ایسوس قومی صلح جو در شبه جزیرهای به نام والریا زندگی میکردند. حرفه و بنای زندگی آنها بر نگه داری از گوسفند استوار بود تا زمانی که آنها | |'''تشکیل [[والریا]]''': در جنوب قاره [[ایسوس]] قومی صلح جو در شبه جزیرهای به نام والریا زندگی میکردند. حرفه و بنای زندگی آنها بر نگه داری از گوسفند استوار بود تا زمانی که آنها [[اژدها]]یان را در رشته کوههای آتشفشانی والریا یافتند و با استفاده از جادو توانستند آنها را رام کنند. والریایی ها با قدرت اژدهایان حاکمیت منطقه را به دست گرفتند و با استفاده از جادو و قدرت اژدهایان در پایتخت خود، شهر والریا، بناهای و برجهای بسیار بلند و با شکوهی را بنا کردند و توانستند سلاحها و شمشیرهای افسانهای و بی نظیری تولید. | ||
<hr> | <hr> | ||
'''پیروزی بر گیسکار''': امپراتوری | '''پیروزی بر گیسکار''': امپراتوری [[گیسکاری]] یکی از قدیمیترین و قدرت مندترین حکومتهای جهان بود که بر ایسوس حکم رانی میکرد. با قدرت گرفتن حکومت والریا تنش میان این دو حکومت بالا گرفت تا جایی که به پنج نبرد بزرگ بین والریا و گیسکاری انجامید، در نهایت حکومت والریا با استفاده از قدرت اژدهایان گسیکاری ها را شکست دادند. پس از آخرین جنگ، والریایی ها پایتخت گیسکار را نابود و مردم آن را قتل و عام نمودند و با استفاده از آتش اژدهایان دیوارهای شهرها را فروریختن و جادهها را نابود کردند. با از بین رفتن امپراتوری گیسکار، حکومت والریا شعاع قدرت خود را افزایش داد و شهرها و مناطق بسیاری را به زیر سلطه خود درآورد. | ||
|- | |- | ||
|700- | |700- | ||
|'''تهاجم روینار''': پس از نابودی شهر | |'''تهاجم [[روینار]]''': پس از نابودی شهر [[گیس قدیم]]، حکومت والریا به آرامی قلمروهای تحت نفوذ خود را در امتداد دریای تابستان به سوی غرب گسترش داد. این گسترش موجب شد والریا با شهرهای روینیش که در امتداد رود بزرگ روین قرار داشتند وارد جنگ شود. شاهزاده [[گارین بزرگ]] با ارتشی نیرومند متشکل از دویست و پنجاه هزار سرباز برای مقابله با قوای والریا عازم جنگ شد اما در مقابل اژدهایان والریا به سختی شکست خورد. | ||
<hr> | <hr> | ||
'''تخلیه روینار''': پس از شکست گارین بزرگ، نیمریا ملکه جنگجوی روینیش با تلاش و سختکوشی بسیار بازماندگان جنگ با حکومت والریا را که اغلب کودکان و زنان بودند گرد هم آورد و با ده هزار کشتی از دریای باریک عبور کرد و در جنوبیترین قلمرو وستروس؛ سرزمین دورن مسکن گزید. نیمریا به منظور اتحاد با لرد مورس مارتل ازدواج کرد و آن دو با کمک یکدیگر توانستند سرزمینهای دورن را به عنوان قلمرو حکومت پادشاهی خود سازماندهی کنند. آنها خاندان مارتل را بنا نهادند که در راس خاندانهای دورن قرار میگرفت. مورس به عنوان شاه دورن، تاثیر زیادی از فرهنگ روینیش های مهاجر پذیرفت. | '''تخلیه روینار''': پس از شکست گارین بزرگ، نیمریا ملکه جنگجوی روینیش با تلاش و سختکوشی بسیار بازماندگان جنگ با حکومت والریا را که اغلب کودکان و زنان بودند گرد هم آورد و با ده هزار کشتی از دریای باریک عبور کرد و در جنوبیترین قلمرو وستروس؛ سرزمین دورن مسکن گزید. نیمریا به منظور اتحاد با لرد مورس مارتل ازدواج کرد و آن دو با کمک یکدیگر توانستند سرزمینهای دورن را به عنوان قلمرو حکومت پادشاهی خود سازماندهی کنند. آنها خاندان مارتل را بنا نهادند که در راس خاندانهای دورن قرار میگرفت. مورس به عنوان شاه دورن، تاثیر زیادی از فرهنگ روینیش های مهاجر پذیرفت. |