پرش به محتوا

تاریخ نگار وقایع مهم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ترجمه|جورامون}}
{{در حال ترجمه|جورامون}}
این تاریخ نگار در تلاش است که رویدادهای بسیار مهم در تاریخ [[وستروس]] و [[ایسوس]] را به خلاصه‌ترین شکل ممکن بیان کند. اطلاعات این تاریخ نگار از طریق رمان‌ها و کتاب‌های زمینه منتشر شده در باب رمان نغمه یخ و آتش، فراهم آمده. لازم است یادآور شویم که تمام تواریخ بر اساس سال فتوحات اگان فاتح در وستروس مشخص شده است و سال‌های قبل آن رویداد با علامت منفی نمایش داده می‌شود.
این تاریخ نگار در تلاش است که رویدادهای بسیار مهم در تاریخ [[وستروس]] و [[ایسوس]] را به خلاصه‌ترین شکل ممکن بیان کند. اطلاعات این تاریخ نگار از طریق رمان‌ها و کتاب‌های زمینه منتشر شده در باب رمان [[نغمه ای از یخ و آتش]]، فراهم آمده. لازم است یادآور شویم که تمام تواریخ بر اساس سال فتوحات [[اگان اول|اگان فاتح]] در وستروس مشخص شده است و سال‌های قبل آن رویداد با علامت منفی نمایش داده می‌شود.


با وجود اینکه تاریخ مدون بعد از ورود اندال ها به قاره وستروس نوشته شده، تاریخ وستروس به 12500 سال قبل باز می‌گردد. البته باید خاطر نشان کرد که تمام مطالب نوشته شده در مورد [[سپیده قرون]]، [[عصر قهرمانان]] و [[شب طولانی]] بر اساس داستان‌هایی که هزاران سال پس از آن اعصار توسط سپتونها گفته شده، فراهم آمده است.
با وجود اینکه تاریخ مدون بعد از ورود [[اندال]]ها به قاره وستروس نوشته شده، تاریخ وستروس به 12500 سال قبل باز می‌گردد. البته باید خاطر نشان کرد که تمام مطالب نوشته شده در مورد [[سپیده قرون]]، [[عصر قهرمانان]] و [[شب طولانی]] بر اساس داستان‌هایی که هزاران سال پس از آن اعصار توسط [[سپتون]]ها گفته شده، فراهم آمده است.
== سپیده قرون ==
== سپیده قرون ==
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|-
|-
|width=85px|ماقبل تاریخ
|width=85px|ماقبل تاریخ
| '''قبل از آمدن انسان‌های نخستین''': سرزمین‌های وستروس محل زندگی موجودات کوتاه قامت و مرموزی بود که به نام فرزندان جنگل شناخته می‌شوند، همچنین در آن دوران، غول‌ها و موجودات جادویی دیگری نیز در وستروس زندگی می‌کردند.
| '''قبل از آمدن [[نخستین انسانها]]''': سرزمین‌های وستروس محل زندگی موجودات کوتاه قامت و مرموزی بود که به نام [[فرزندان جنگل]] شناخته می‌شوند، همچنین در آن دوران، [[غول]]ها و موجودات جادویی دیگری نیز در وستروس زندگی می‌کردند.
|-
|-
| 12000-
| 12000-
| '''حمله انسان‌های نخستین به وستروس:''' گروهی از نژاد انسان‌ها به نام انسان‌های نخستین از طریق باریکه‌ای از خشکی که ایسوس را به شرق وستروس متصل کرده بود، وارد وستروس شدند. آن‌ها سلاح‌ها و شمشیرهایی از جنس برنز داشتند و برای تصاحب سرزمین‌های وستروس با فرزندان جنگل وارد جنگ شدند. فرزندان جنگل برای جلوگیری از ادامه حمله انسان‌های نخستین به وستروس با استفاده از جادو پل ارتباطی ایسوس و وستروس را تکه تکه کردند. بقایای پل ارتباطی را امروزه به نام جزایر استپ استونز می‌شناسیم که در شرق دریای دورن واقع اند. فرزندان جنگل با این کار پل ارتباطی وستروس و ایسوس را از بین بردند اما این کار خیلی دیر صورت گرفت زیرا انسان‌های نخستین زیادی به وستروس پا گذاشته بودند.
| '''حمله [[نخستین انسانها]] به وستروس:''' گروهی از نژاد انسان‌ها به نام نخستین انسان ها از طریق باریکه‌ای از خشکی که ایسوس را به شرق وستروس متصل کرده بود، وارد وستروس شدند. آن‌ها سلاح‌ها و شمشیرهایی از جنس برنز داشتند و برای تصاحب سرزمین‌های وستروس با فرزندان جنگل وارد جنگ شدند. فرزندان جنگل برای جلوگیری از ادامه حمله نخستین انسان ها به وستروس با استفاده از جادو پل ارتباطی ایسوس و وستروس را تکه تکه کردند. بقایای پل ارتباطی را امروزه به نام جزایر [[استپ استونز]] می‌شناسیم که در شرق [[دریای دورن]] واقع اند. فرزندان جنگل با این کار پل ارتباطی وستروس و ایسوس را از بین بردند اما این کار خیلی دیر صورت گرفت زیرا نخستین انسان ها زیادی به وستروس پا گذاشته بودند.
انسان‌های نخستین علاوه بر کثرت نفرات، بزرگی جثه و قدرت بیشتر، از فن آوری های بیشتری نسبت به فرزندان جنگل برخوردار بودن، و با وجود این که فرزندان جنگل از جادو برای نبرد استفاده می‌کردند، در مقابل انسان‌های اولیه کارآمدی چندانی نداشتند و متحمل شکست می‌شدند. با گذشت زمان و ادامه یافتن جنگ، انسان‌های نخستین بیشتر در اعماق وستروس نفوذ کردند و صدها قلمروی تحت فرمانروایی خود تاسیس کردند.
نخستین انسان ها علاوه بر کثرت نفرات، بزرگی جثه و قدرت بیشتر، از فن آوری های بیشتری نسبت به فرزندان جنگل برخوردار بودن، و با وجود این که فرزندان جنگل از جادو برای نبرد استفاده می‌کردند، در مقابل نخستین انسان ها کارآمدی چندانی نداشتند و متحمل شکست می‌شدند. با گذشت زمان و ادامه یافتن جنگ، نخستین انسان ها بیشتر در اعماق وستروس نفوذ کردند و صدها قلمروی تحت فرمانروایی خود تاسیس کردند.
|-
|-
| 10000-
| 10000-
|'''عقد پیمان صلح بین فرزندان جنگل و انسان‌های نخستین:''' پس از گذشت سالیان متمادی از جنگ، انسان‌های نخستین و فرزندان جنگل با یکدیگر صلح کردند تا در کنار هم به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند، طبق معاهده این صلح، انسان‌های نخستین به تمام سرزمین‌های بدون جنگل حکمرانی می‌کردند و فرزندان جنگل کنترل تمام سرزمین‌های جنگلی را به عهده می‌گرفتند. در این برهه از تاریخ بود که برای اولین بار خدایان جنگل مورد پرستش مردم نخستین قرار گرفتند.
|'''عقد [[پیمان|پیمان صلح]] بین فرزندان جنگل و نخستین انسان ها:''' پس از گذشت سالیان متمادی از جنگ، نخستین انسان ها و فرزندان جنگل با یکدیگر صلح کردند تا در کنار هم به صورت مسالمت آمیز زندگی کنند، طبق معاهده این صلح، نخستین انسان ها به تمام سرزمین‌های بدون جنگل حکمرانی می‌کردند و فرزندان جنگل کنترل تمام سرزمین‌های جنگلی را به عهده می‌گرفتند. در این برهه از تاریخ بود که برای اولین بار خدایان جنگل مورد پرستش نخستین انسان ها قرار گرفتند.
|}
|}


خط ۲۱: خط ۲۱:
|-
|-
|width=85px|10000-
|width=85px|10000-
|'''عصر قهرمانان''': دوره‌ای از تاریخ وستروس است که در آن مردان و زنان بزرگی در سال‌های پس از صلح بین فرزندان جنگل و نخستین انسان‌ها زندگی می‌کردند. صلحی که قریب به چهار هزار سال پابرجا بود و در طول این زمان فرزندان جنگل و انسان‌های نخستین به یکدیگر نزدیک‌تر شدند، به طوری که مردم نخستین بسیاری از مسائل فرهنگی خود را از فرزندان جنگل الهام گرفتند.
|'''عصر قهرمانان''': دوره‌ای از تاریخ وستروس است که در آن مردان و زنان بزرگی در سال‌های پس از صلح بین فرزندان جنگل و نخستین انسان‌ها زندگی می‌کردند. صلحی که قریب به چهار هزار سال پابرجا بود و در طول این زمان فرزندان جنگل و نخستین انسان ها به یکدیگر نزدیک‌تر شدند، به طوری که مردم نخستین بسیاری از مسائل فرهنگی خود را از فرزندان جنگل الهام گرفتند.


بسیاری از خاندان‌های اصیل کنونی، پیدایش خاندان‌های خود را مربوط به این دوره و افراد بزرگی که در آن زمان می‌زیسته‌اند می‌دانند. مثلا گفته می‌شود برندون معمار  بنیانگذار خاندان استارک در این زمان می‌زیسته و یا گفته می‌شود که لن خردمند در این دوران کسترلی راک و خاندان لنیستر را بنیان نهاده. همچنین گفته می‌شود که گارت گرین هند بنیانگذار خاندان‌های ریچ و پادشاهان سرزمین طوفان در این عصر می‌زیسته‌اند.
بسیاری از خاندان‌های اصیل کنونی، پیدایش خاندان‌های خود را مربوط به این دوره و افراد بزرگی که در آن زمان می‌زیسته‌اند می‌دانند. مثلا گفته می‌شود برندون معمار  بنیانگذار خاندان استارک در این زمان می‌زیسته و یا گفته می‌شود که لن خردمند در این دوران کسترلی راک و خاندان لنیستر را بنیان نهاده. همچنین گفته می‌شود که گارت گرین هند بنیانگذار خاندان‌های ریچ و پادشاهان سرزمین طوفان در این عصر می‌زیسته‌اند.
|-
|-
|8000-
|8000-
|'''[[شب طولانی]]''': شبی که گفته می‌شود به اندازه یک نسل به طول انجامیده و در طول آن سردترین، طولانی‌ترین و تاریک‌ترین زمستان تاریخ بر سر وستروس نازل شده است. سرما و یخ از شمال در پناه تاریکی می‌خزیده و در میان این تاریکی آدر ها از مرزهای شمالی به وستروس هجوم آوردند، آدر ها در راه خود به سوی جنوب همه را می‌کشتند و به فرمان آن‌ها، مردگان به حرکت در می‌آمدند. در نهایت شب و زمستان بی انتها پس از نبرد سپیده دم به پایان می‌رسد که در آن فرزندان جنگل و انسان‌های نخستین با یکدیگر متحد شدند و با سلاح‌ها و شمشیرهایی از جنس بلوراژدها، آدر ها را به سرزمین‌های یخ زده شمال عقب راندند. گفته می‌شود سپاه متحدین توسط قهرمانی بزرگ به نام آزور آهای، صاحب شمشیر شعله ور لایت برینگر رهبری می‌شده.
|'''[[شب طولانی]]''': شبی که گفته می‌شود به اندازه یک نسل به طول انجامیده و در طول آن سردترین، طولانی‌ترین و تاریک‌ترین زمستان تاریخ بر سر وستروس نازل شده است. سرما و یخ از شمال در پناه تاریکی می‌خزیده و در میان این تاریکی آدر ها از مرزهای شمالی به وستروس هجوم آوردند، آدر ها در راه خود به سوی جنوب همه را می‌کشتند و به فرمان آن‌ها، مردگان به حرکت در می‌آمدند. در نهایت شب و زمستان بی انتها پس از نبرد سپیده دم به پایان می‌رسد که در آن فرزندان جنگل و نخستین انسان ها با یکدیگر متحد شدند و با سلاح‌ها و شمشیرهایی از جنس بلوراژدها، آدر ها را به سرزمین‌های یخ زده شمال عقب راندند. گفته می‌شود سپاه متحدین توسط قهرمانی بزرگ به نام آزور آهای، صاحب شمشیر شعله ور لایت برینگر رهبری می‌شده.
<hr>
<hr>
'''ساخت دیوار''': پس از شکست خوردن آدر ها از سپاهیان متحد فرزندان جنگل و انسان‌های نخستین، برن معمار با کمک غول‌ها و انسان‌های نخستین دیواری عظیم از یخ و جادوی کهن را در شمال قلمرو خود بنا می‌کند، احتمال این وجود دارد که فرزندان جنگل نیز در ساخت دیوار به ایشان یاری رسانده باشند. در همین زمان برادران شب برای نگهبانی از دیوار پا به عرصه گذاشتند تا از وستروس در مقابل خطرهای شمال محافظت کنند. آورده شده که برن معمار در این دوره قلعه وینترفل را ساخته و به عنوان اولین پادشاه شمال، به تخت می‌نشیند.
'''ساخت دیوار''': پس از شکست خوردن آدر ها از سپاهیان متحد فرزندان جنگل و نخستین انسان ها، برن معمار با کمک [[غول]]ها و نخستین انسان ها دیواری عظیم از یخ و جادوی کهن را در شمال قلمرو خود بنا می‌کند، احتمال این وجود دارد که فرزندان جنگل نیز در ساخت دیوار به ایشان یاری رسانده باشند. در همین زمان برادران شب برای نگهبانی از دیوار پا به عرصه گذاشتند تا از وستروس در مقابل خطرهای شمال محافظت کنند. آورده شده که برن معمار در این دوره قلعه وینترفل را ساخته و به عنوان اولین پادشاه شمال، به تخت می‌نشیند.
<hr>
<hr>
'''پادشاهی شب''': هنوز از زمانی که دیوار کامل شده بود زمان زیادی نگذشته بود که سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب سوگند خود را شکست (برادران شب سوگند خورده‌اند که هرگز زنی اختیار نکنند و صاحب فرزندی نشوند) و عاشق زنی از آن سوی دیوار شد، او با نام پادشاه شب قیام و از برادران نگهبان شب به عنوان ارتش خود استفاده کرد. پادشاهی شب در طول دوران سلطنت خود جنایات هولناکی مرتکب شد. اما در نهایت، استارک های وینترفل با پادشاه آنسوی دیوار جورامون  متحد شدند و پادشاه شب را شکست دادند. گفته می‌شود که جورامون همان کسی است که شیپور زمستان را یافته و با استفاده از آن می‌توانسته غول‌های زمین را بیدار کند.
'''پادشاهی شب''': هنوز از زمانی که دیوار کامل شده بود زمان زیادی نگذشته بود که سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب سوگند خود را شکست (برادران شب سوگند خورده‌اند که هرگز زنی اختیار نکنند و صاحب فرزندی نشوند) و عاشق زنی از آن سوی دیوار شد، او با نام پادشاه شب قیام و از برادران نگهبان شب به عنوان ارتش خود استفاده کرد. پادشاهی شب در طول دوران سلطنت خود جنایات هولناکی مرتکب شد. اما در نهایت، استارک های وینترفل با پادشاه آنسوی دیوار جورامون  متحد شدند و پادشاه شب را شکست دادند. گفته می‌شود که جورامون همان کسی است که شیپور زمستان را یافته و با استفاده از آن می‌توانسته غول‌های زمین را بیدار کند.
خط ۳۷: خط ۳۷:
|-
|-
|width=85px|6000-
|width=85px|6000-
|'''حمله اندال ها''': اندال ها که نژادی دیگر از انسان‌ها بودند با استفاده از کشتی از دریای باریک عبور کردند و در سواحل شرقی وستروس پیاده شدند. اندال ها به دینی اعتقاد داشتند که هفت پیکر را به عنوان شمایل مختلف خدایشان می‌پرستیدند. اندال ها از سلاح‌های فولادی استفاده می‌کردند و از این طریق به راحتی در جنگ با فرزندان جنگل و انسان‌های نخستین پیروز شدند. با این حال اتحاد فرزندان جنگل و انسان‌های نخستین باعث شد که این جنگ به مدت قرن‌ها ادامه داشته باشد، اما در نهایت تمام شش پادشاهی جنوب که متعلق به انسان‌های نخستین بود، شکست خوردند و جنگل‌های جنوبی که فرزندان جنگل در آن‌ها مسکن گزیده بودند در آتش سوختند. در این میان تنها پادشاهی شمال در اختیار انسان‌های نخستین باقی ماند زیرا توانست حملات اندال ها را دفع کند، این توانایی به علت وجود تنگه استراتژی موت کلین بود که در آن ناحیه اندال ها نتوانستند بر انسان‌های نخستین فائق آیند. از آن پس از موت کلین به عنوان دروازه‌ای بین شمال و جنوب یاد می‌شود. با وجود این که منطقه بزرگ شمال از هجوم اندال ها آسیب جدی ای ندید، با این حال فرزندان جنگل ساکن در نواحی شمالی، به مرور محل زندگی خود را به سمت اراضی شمالی ترک کردند و به عمق جنگل‌های آنسوی دیوار مهاجرت کردند.
|'''حمله اندال ها''': اندال ها که نژادی دیگر از انسان‌ها بودند با استفاده از کشتی از دریای باریک عبور کردند و در سواحل شرقی وستروس پیاده شدند. اندال ها به دینی اعتقاد داشتند که هفت پیکر را به عنوان شمایل مختلف خدایشان می‌پرستیدند. اندال ها از سلاح‌های فولادی استفاده می‌کردند و از این طریق به راحتی در جنگ با فرزندان جنگل و نخستین انسان ها پیروز شدند. با این حال اتحاد فرزندان جنگل و نخستین انسان ها باعث شد که این جنگ به مدت قرن‌ها ادامه داشته باشد، اما در نهایت تمام شش پادشاهی جنوب که متعلق به نخستین انسان ها بود، شکست خوردند و جنگل‌های جنوبی که فرزندان جنگل در آن‌ها مسکن گزیده بودند در آتش سوختند. در این میان تنها پادشاهی شمال در اختیار نخستین انسان ها باقی ماند زیرا توانست حملات اندال ها را دفع کند، این توانایی به علت وجود تنگه استراتژی موت کلین بود که در آن ناحیه اندال ها نتوانستند بر نخستین انسان ها فائق آیند. از آن پس از موت کلین به عنوان دروازه‌ای بین شمال و جنوب یاد می‌شود. با وجود این که منطقه بزرگ شمال از هجوم اندال ها آسیب جدی ای ندید، با این حال فرزندان جنگل ساکن در نواحی شمالی، به مرور محل زندگی خود را به سمت اراضی شمالی ترک کردند و به عمق جنگل‌های آنسوی دیوار مهاجرت کردند.
|-
|-
|4000-
|4000-
خط ۷۱: خط ۷۱:
|-
|-
|width=85px|3000-
|width=85px|3000-
|با گذر سالیان دراز از شروع حمله اندال ها به وستروس قلمروهای جنوبی انسان‌های نخستین از بین رفت و اندال ها شش قلمروی پادشاهی قدرتمند را در جنوب وستروس بنا نهادند.
|با گذر سالیان دراز از شروع حمله اندال ها به وستروس قلمروهای جنوبی نخستین انسان ها از بین رفت و اندال ها شش قلمروی پادشاهی قدرتمند را در جنوب وستروس بنا نهادند.
|-
|-
|3000-
|3000-
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
|'''شورش داسکن دیل''': این واقعه در زمانی روی داد که خاندان دارکلین تصمیم گرفت تا از پرداخت مالیات به تخت آهنین خودداری کند. ایریس که تمایل داشت خودش این مسئله را حل و فصل کند به داسکن دیل رفت ولی در آن جا اسیر شد. داسکن دیل بعد از این اتقاق به مدت ۶ ماه تا زمانی که پادشاه به دست سر باریستان سلمی آزاد گشت، توسط سربازان پادشاهی محاصره شد. خاندان دارکلین نابود شد و خاندان ریکار جای آن‌ها را گرفت. گفته شده است پس از این حادثه بود که ایریس به ورطه دیوانگی سقوط کرد.
|'''شورش داسکن دیل''': این واقعه در زمانی روی داد که خاندان دارکلین تصمیم گرفت تا از پرداخت مالیات به تخت آهنین خودداری کند. ایریس که تمایل داشت خودش این مسئله را حل و فصل کند به داسکن دیل رفت ولی در آن جا اسیر شد. داسکن دیل بعد از این اتقاق به مدت ۶ ماه تا زمانی که پادشاه به دست سر باریستان سلمی آزاد گشت، توسط سربازان پادشاهی محاصره شد. خاندان دارکلین نابود شد و خاندان ریکار جای آن‌ها را گرفت. گفته شده است پس از این حادثه بود که ایریس به ورطه دیوانگی سقوط کرد.
|}
|}
== قیام رابرت (۲۸۳-۲۸۱): ==
== قیام رابرت==
در سال تابستان دروغین لرد ونت، مسابقه‌ی بزرگی در هارن هال برگزار کرد و شاهزاده ریگار در آن مسابقات قدرت نمایی می‌کند، او به جای همسرش الیا، لیانا استارک اهل وینترفل، که نامزد رابرت براتیون شده بود، را به عنوان ملکه عشق و زیبایی نامگذاری کرد.
'''قیام رابرت (۲۸۳-۲۸۱)''': در سال تابستان دروغین لرد ونت، مسابقه‌ی بزرگی در هارن هال برگزار کرد و شاهزاده ریگار در آن مسابقات قدرت نمایی می‌کند، او به جای همسرش الیا، لیانا استارک اهل وینترفل، که نامزد رابرت براتیون شده بود، را به عنوان ملکه عشق و زیبایی نامگذاری کرد.


در همین زمان ملازم جوان، جیمی لنیستر، که شجاعت ودلاوری خودش را در کنار سر آرتور دین در نبرد کینگز وود به اثبات رسانده بود، به خدمت گارد پادشاهی در آمد. تایوین لنیستر که وارث خودش را از دست رفته می‌دید، با خشم از سمت دست پادشاه استعفا داد و به کسترلی راک بازگشت.
در همین زمان ملازم جوان، جیمی لنیستر، که شجاعت ودلاوری خودش را در کنار سر آرتور دین در نبرد کینگز وود به اثبات رسانده بود، به خدمت گارد پادشاهی در آمد. تایوین لنیستر که وارث خودش را از دست رفته می‌دید، با خشم از سمت دست پادشاه استعفا داد و به کسترلی راک بازگشت.