۸۳۱
ویرایش
King Robert (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
King Robert (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در شب ازدواج استنیس با [[سلیس فلورنت]] ، رابرت در بستر ازدواج استنیس، دوشیزگی دالنا فلورنت (Dalena Florent) را برداشت. این رخداد موجب به دنیا آمدن فرزند حرام زاده ای به نام [[ادریک استورم]] (Edric Storm)، تنها حرام زاده ی رسمی رابرت شد. استنیس تاکید داشت که این فرزند حرام زاده لکه ننگی بر خاندان همسرش است و او را به عموی دیگرش [[رنلی براتیون|رنلی]] در استورمز اند سپرد. | در شب ازدواج استنیس با [[سلیس فلورنت]] ، رابرت در بستر ازدواج استنیس، دوشیزگی دالنا فلورنت (Dalena Florent) را برداشت. این رخداد موجب به دنیا آمدن فرزند حرام زاده ای به نام [[ادریک استورم]] (Edric Storm)، تنها حرام زاده ی رسمی رابرت شد. استنیس تاکید داشت که این فرزند حرام زاده لکه ننگی بر خاندان همسرش است و او را به عموی دیگرش [[رنلی براتیون|رنلی]] در استورمز اند سپرد. | ||
با وجود خدمات بسیار استنیس به برادرش رابرت، رابرت در ازایش به او بی محلی بسیارزی کرد. به جای آن که از استنیس به خاطر نگه داشتن استورمز اند تشکر کند، از ادارد استارک که محاصره را برداشت قدر دانی کرد. به جای آن که به خاطر فتح دراگون استون از او ممنون باشد، او را به خاطر فرار [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] (Viserys) و [[دنریس تارگرین]] (Daenerys Targaryen) سرزنش کرد. در حالی که آن ها خیلی پیش از رسیدن ناوگان تازه تاسیس استنیس از [[دراگون استون]] فرار کرده بودند. طبلق نظر سرسی رابرت [[دراگون استون]] را برای بی اعتنایی به استنیس به او داد. استنیس به [[جان ارن]] (Jon Arryn)، دست پادشاه کمک کرد تا مملکت را اداره کند، اما هیچ تشکر و قدر دانی ای از رابرت که وقتش را با شکار و مستی و فاحشه بازی می گذراند، دریافت نکرد. استنیس هیچ گاه در ملا عام از این موضوع شکایت نکرد، زیرا خدمت بدون انتظار جایزه نیازمند استنیس در آن موقعیت بود. | با وجود خدمات بسیار استنیس به برادرش رابرت، رابرت در ازایش به او بی محلی بسیارزی کرد. به جای آن که از استنیس به خاطر نگه داشتن استورمز اند تشکر کند، از ادارد استارک که محاصره را برداشت قدر دانی کرد. به جای آن که به خاطر فتح دراگون استون از او ممنون باشد، او را به خاطر فرار [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] (Viserys) و [[دنریس تارگرین]] (Daenerys Targaryen) سرزنش کرد. در حالی که آن ها خیلی پیش از رسیدن ناوگان تازه تاسیس استنیس از [[دراگون استون]] فرار کرده بودند. طبلق نظر سرسی رابرت [[دراگون استون]] را برای بی اعتنایی به استنیس به او داد. استنیس به [[جان ارن]] (Jon Arryn)، [[دست پادشاه]] (Hand of the King) کمک کرد تا مملکت را اداره کند، اما هیچ تشکر و قدر دانی ای از رابرت که وقتش را با شکار و مستی و فاحشه بازی می گذراند، دریافت نکرد. استنیس هیچ گاه در ملا عام از این موضوع شکایت نکرد، زیرا خدمت بدون انتظار جایزه نیازمند استنیس در آن موقعیت بود. | ||
کمی پیش از اتفاقات [[بازی تاج و تخت]] (Game of Thrones)، استنیس شک کرد که فرزندان ملکه [[سرسی لنیستر]] (Cersei Lannister) فرزندان حقیقی رابرت نیستند. او شکش را با جان ارن در میان گذاشت، و آن ها با هم مساله را پی گیری کردند. او این مساله را ا رابرت مطرح نکرد، زیرا می دانست رابرت به ادعای او وقعی نخواهد نهاد. چون رابرت علاقه ای به استنیس نداشت، ممکن بود تصور کند او تلاش دارد خود را وارث رابرت جا بزند. با این وجود استنیس می دانست که رابرت به ادعای جان ارن توجه خواهد کرد. آن ها چندین فرزند [[حرام زادگی|حرام زاده ی]] رابرت را در پایتخت ملاقات کردند، و استنیس به این نکته اشاره کرد که تمامی آن ها موهایی سیاه دارند و همگی شبیه رابرت هستند. جان کتاب [[دودمان و پیشینه ی خاندان های بزرگ هفت پادشاهی]] (The Lineages and Histories of the Great Houses of the Seven Kingdoms) را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که ادعای استنیس صحیح است. هر گاه که یک براتیون صاحب فرزندی شده، فرزند صاحب موهای سیاه بوده است، حتی اگر والد یا والده ی دیگر، لنیستری مو طلایی بوده است. | کمی پیش از اتفاقات [[بازی تاج و تخت]] (Game of Thrones)، استنیس شک کرد که فرزندان ملکه [[سرسی لنیستر]] (Cersei Lannister) فرزندان حقیقی رابرت نیستند. او شکش را با [[جان ارن]] در میان گذاشت، و آن ها با هم مساله را پی گیری کردند. او این مساله را ا رابرت مطرح نکرد، زیرا می دانست رابرت به ادعای او وقعی نخواهد نهاد. چون رابرت علاقه ای به استنیس نداشت، ممکن بود تصور کند او تلاش دارد خود را وارث رابرت جا بزند. با این وجود استنیس می دانست که رابرت به ادعای جان ارن توجه خواهد کرد. آن ها چندین فرزند [[حرام زادگی|حرام زاده ی]] رابرت را در پایتخت ملاقات کردند، و استنیس به این نکته اشاره کرد که تمامی آن ها موهایی سیاه دارند و همگی شبیه رابرت هستند. جان کتاب [[دودمان و پیشینه ی خاندان های بزرگ هفت پادشاهی]] (The Lineages and Histories of the Great Houses of the Seven Kingdoms) را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که ادعای استنیس صحیح است. هر گاه که یک براتیون صاحب فرزندی شده، فرزند صاحب موهای سیاه بوده است، حتی اگر والد یا والده ی دیگر، لنیستری مو طلایی بوده است. | ||
زمانی که جان دانست که فرزندان سرسی فرزندان رابرت نیستند، برنامه ی آن را ریخت که فرزندش [[رابرت ارن]] (Robert Arryn) را به عنوان وارد، به دراگون استون نزد استنیس بفرستد. با این وجود قبل از آن که بتواند هر گونه اقدامی کند مسموم می شود. | زمانی که جان دانست که فرزندان سرسی فرزندان رابرت نیستند، برنامه ی آن را ریخت که فرزندش [[رابرت ارن]] (Robert Arryn) را به عنوان وارد، به دراگون استون نزد استنیس بفرستد. با این وجود قبل از آن که بتواند هر گونه اقدامی کند مسموم می شود. | ||
==اتفاقت اخیر== | |||
===بازی تاج و تخت === | |||
[[پرونده:Stannis_Baratheon_by_henning.jpg|چپ|بندانگشتی|250px|استنیس اثر henning]] | |||
بعد از مرگ [[جان ارن]]، استنیس به [[دراگون استون]] گریخت تا نیرو جمع آوردی کند و برای قدم های بعد خود برنامه بریزد. [[ادارد استارک]] که از نبود استنیس در دربار شگفت زده شده بود، گمان می برد علت آن اطلاع یافتن استنیس از طریقه ی مرگ [[جان ارن]] باشد. او خبر نداشت که استنیس از تصمیم رابرت برای انتخاب [[ادارد]] به عنوان [[دست پادشاه|دست جدید پادشاه]] دلسرد شده است. هنگامی که ادارد علت مرگ [[جان ارن]] را وا کاوی می کرد، او در یافت که استنیس و جان مدت زمان زیادی را در کنار هم سپری می کرده اند. زمانی که دانست استنیس و جان ارن از فاحشه خانه ای در پایتخت دیدار کرده اند، جایی با خصوصیت پرهیزکاری سخت گیرانه ی استنیس تناقض داشت، او به حقیقت نزدیک تر شد. رابرت بعد از یک شکار گراز مرد، و وارثش [[جافری براتیون]] (Joffrey Baratheon) بر تخت نشست. ادارد به عنوان نایب السلطنه سعی کرد به شاه حقیقی، استنیس کمک کند، ولی بیوه ی رابرت، سرسی لنیستر پیش دستی کرد و او را به زندان انداخت. جافری شاه بچه دستور اعدام ادارد را داد. | |||
===نزاع شاهان=== | |||
[[پرونده:The_king_in_the_narrow_sea.png|چپ|بندانگشتی|250px|شاه دریای باریک اثر Reneaigner]] | |||
در [[دراگون استون]]، استنیس عنوان می کند که از آن جا که جافری فرزند حقیقی رابرت نیست، او وارث حقیقی رابرت برای [[تخت آهنین]] (Iron Throne) است. از بعد از مرگ شاه، استنیس سعی می کند تمام قوایی را که می تواند، از لرد های [[دریای باریک]] (Narrow Sea) و مزدوران [[میر|میری]] (Myrish) و [[لایس|لایسنی]] (Lyseni) جمع آورد. با این وجود نیروی او بسیار کم تر از آن است که بتواند لنیستر های [[بارانداز پادشاه]] را به چالش بکشد. به علاوه آن که برادر کوچک ترش، [[رنلی براتیون|رنلی]] با داشتن حمایت [[خاندان تایرل]] (House Tyrell) و لرد های [[سرزمین های طوفان]] (Stormlands) خود را شاه می نامد. استاد [[کرسن]] (Maester Cressen)، [[استاد ها|استاد]] تحت خدمت استنیس معتقد است که او باید با [[راب استارک]] (Rob Stark)، که خود را به تازگی [[شاه شمال]] (King of The North) نامیده بود، یا [[لایسا تالی|لایسا ارن]] (Lysa Arryn) پیمان اتحاد ببندد. اما همسر او، ملکه [[سلیس فلورنت|سلیس]] بر می گوید که استنیس نباید بر سر آن چه حق قانونی اش است، مصالحه نماید. | |||
[[سلیس فلورنت|سلیس]] زیر نفوذ [[ملیساندر]] (Melisandre) از راهبه های [[رلور|لرد روشنایی]] (Lord of Light)بود. او اعتقاد داشت که استنیس باید به جنوب بادبان بکشد، و پرچم داران [[ریچ]] (The Reach) و [[سرزمین های طوفان]] را به تملک خود در آورد، با این وجود نتوانست استنیس را قانع کند. سلیس از استنیس خواست تا به [[رلور|لرد روشنایی]] ایمان بیاورد. او مدعی شد که ملیساندر در آتش مرگ رنلی را دیده است. استنیس در طلب قدرتی که ملیساندر پیش نهادش را داد، [[مذهب هفت]] (Faith of Seven) را کنار گذاشت و به پیروان [[رلور|لرد روشنایی]] گروید. مجسمه های هفت در [[دراگون استون]] چون قربانی هایی سوختند. ملیساندر ادعا کرد که استنیس [[آزور آهای]] (Azor Ahai) تجدید حیات یافته است، سمبلی مسیحایی در آیین [[رلور]] (R'hllor)، لرد روشنایی. تغییر مذهب استنیس به رلور باعث شد تا مردان استنیس به دو دسته تقسیم شوند، [[مردان شاه]] (King's Men) که ایمان خود را به مذهب هفت حفظ کردند و مردان ملکه (Queen's Men) که پیرو رلور بودند. | |||
[[پرونده:Stannis_at_dragonstone.jpg|وسط|بندانگشتی|600px|استنیس در حال جمع آوری نیرو هایش در [[دراگون استون]]]] | |||
در اولین اقدام برای رسیدن به تخت آهنین، استنیس صد ها نامه به لرد های [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms) می فرستد، خود را شاه حقیقی وستروس می خواند و مدعی می شود که [[جیمی لنیستر|شاه کش]] (Kingslayer)، [[سر جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) پدر فرزندان سرسی است و نه رابرت براتیون. به جای حمله ی مستقیم به بارانداز پادشاه، استنیس [[استورمزاند]] را زیر م[[حاصره ی استورمز اند (299)|محاصره]] می گیرد، به امید آن که برادر کوچک ترش قوایش را به او ملحق کند. او به رنلی پیش نهاد وراثت و مقامی در شورای کوچک را می دهد. رنلی پیش نهاد را به سخره می گیرد و نزاعی بین دو برادر رخ می دهد. آن ها موافقت می کنند که نیرو هایشان در صبح به جنگ هم بروند. در آن شب [[ملیساندر]] از جادویش استفاده می کند و یک [[سایه ی قاتل|سایه ی متحرک]] (Animated shadow) به دنیا می آورد، و این سایه رنلی را در هنگام سپیده دم می کشد. با این اتفاق اکثر قوای همراه رنلی به استنیس می پیوندند. | |||
یکی از افراد وفادار رنلی که حاضر به تبعیت از استنیس نمی شود، سر [[کورتنی پنروس]] (Cortnay Penrose) ، قلعه بان استورمز اند است. سر [[کورتنی پنروس|کورتنی]] حاضر به تسلیم استورمز اند نمی شود، زیرا از بلایی که ممکن است استنیس سر [[ادریک استورم]]، حرام زاده ی رابرت آورد، می ترسد. او استنیس را به نبرد تن به تن می خواند، که استنیس امتناع می کند. سر [[داووس سی ورث]]، [[ملیساندر]] را به زیر دیوار های قلعه می برد و در آن جا ملیساندر به همان طریقی که رنلی را کشته بود، سر کورتنی را می کشد. | |||
با تصرف استورمز اند استنیس به بارانداز پادشاه [[نبرد بلک واتر|حمله ور]] می شود. جایی که [[آتش وحشی]] (Wildfire)، یک زنجیر مسدود کننده در ابتدای رودخانه و سایر تجهیزات دفاعی در برابر استنیس ایستادگی می کنند تا آن که با رسیدن قوای متحد [[خاندان لنیستر|لنیستر]] و [[خاندان تایرل|تایرل]]، که شبح رنلی آن ها را فرماندهی می کند استنیس شکست می خورد. در حقیقت شبح سر [[گارلان تایرل]] (Garlan Tyrell) که با پوشیدن زره رنلی، خود را به شکل او در آورده است. |
ویرایش