۵٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
=== غارت بارانداز پادشاه === | === غارت بارانداز پادشاه === | ||
{{مقاله اصلی|غارت بارانداز پادشاه}} | |||
'''غارت بارانداز پادشاه''' (شماره ۵ بر روی نقشه) یک سال پس از شروع انقلاب اتفاق افتاد. لرد [[تایوین لنیستر]] که تا زمان پیروزی رابرت در نبرد ترایدنت در جنگ بی طرف مانده بود، پس از پیروزی رابرت در ترایدنت و قطعی شدن نتیجه جنگ وارد میدان شد. او ارتشش را به سوی دروازه های بارانداز پادشاه به حرکت در آورد و در مقابل دروازه های شهر به پادشاه اعلام وفاداری نمود و از ایریس اجازه خواست تا به او ملحق شود. پادشاه ایریس در این باب با [[پایسل|استاد اعظم پایسل]] و ارباب نجواهایش، لرد [[واریس]] مشورت نمود و در نهایت دروازه های شهر را برای ورود سپاهیان لنیستر گشود. اما لنیستر ها پس از ورود، شهر را به نام رابرت غارت کردند و به این ترتیب شکست تارگرین ها کامل شد. ایریس در واکنش به این نیرنگ به دست تازه اش، لرد [[روزارت]] از صنف کیمیا گران، دستور داد تا تمام شهر را با آتش وحشی بسوزاند و با فریاد گفت: «بگذارید (رابرت) پادشاه استخوان های سوخته و گوشت های کباب شده باشد، بگذارید اون پادشاه خاکسترها شود». | |||
سپس ایریس به [[جیمی لنیستر]] که یکی از اعضای گارد پادشاه بود دستور داد تا پدرش تایوین را بکشد، اما جیمی به عنوان پسر ارشد تایوین لنیستر بر خلاف دستور پادشاهش ابتدا روزارت را به قتل رساند و سپس شاه ایریس را بر روی [[تخت آهنین]] (Iron Thrones) به قتل رساند. تایوین شوالیه هایش [[گرگور کلگان]] و [[آموری لورچ]] را مامور کرد تا کار خانواده سلطنتی را یکسره کنند و با کشتن تک تک تارگرین های باقی مانده نسلشان را منقرض کنند تا از این راه تخت را برای رابرت آماده کرده و جایگاه خود را در نزد رابرت تثبیت کند. گرگور گلکان نوزاد ریگار را در مقابل چشمان مادرش به قتل رساند و سپس به پرنسس [[الیا مارتل]] همسر ریگار تجاوز کرد و سپس او را به قتل رساند. آموری پرنسس [رینیس تارگرین (دختر ریگار)|رینیس]] را که در زیر تخت پدرش مخفی شده بود یافت و او را به قتل رساند. زمانی کوتاه پس از این اتفاق لرد ادارد استارک به قلعه سرخ رسید و جیمی لنیستر را در حالی دید که بر روی تخت آهنین نشسته و ایریس غرق در خون به زمین افتاده است. تایوین لنیستر به نشانه وفاداری خود، جنازه الیا، اگان (نوزاد ریگار) و رینیس را به رابرت پیشکش کرد. لرد ادارد که نمی توانست چنین جنایاتی را برتابد به نزد رابرت شکایت کرد اما رابرت وقعی ننهاد و ادارد خشمگین از بی توجهی رابرت به این وحشیگری، به تنهایی به سوی سرزمین های جنوب تاخت تا جنگ را در جنوب به اتمام برساند.{{رف|بتت|12}} | |||
=== محاصره ی استورمز اند === | === محاصره ی استورمز اند === |
ویرایش