۱٬۰۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
جیمی پس از درست کردن اوضاع در [[ریون تری هال|ریون تری]]، به همراه افرادش به [[ریورران]] (Riverraun) باز می گردد. در راه، آنان در [[پنی تری]] (Pennytree) اردو می زنند، جایی که هنوز بومی ها از مسافران و «افراد پادشاه» می ترسند و به افراد جیمی اجازه نمی دهند که وارد قلعه شوند. جیمی تصمیم می گیرد به نصحیت سر [[کنوس از کایس]] (Ser Kennos of Kayce)، که به او می گوید ناگهانی قلعه را بگیرد، گوش ندهد. در مدتی که جیمی در [[پنی تری]] است، [[برین از تارت]] (Brienne of Tarth)، به طور غیر منتظره ای به دیدنش می آید. او به جیمی می گوید که [[سانسا]] (Sansa) را پیدا کرده، و فاصله اش از آن ها به اندازه یک روز سواری است. با این حال، او ادعا می کند که جیمی باید تنها با او برود، و گرنه [[سندور کلگان|تازی]] (Hound)، [[سانسا]] را خواهد کشت.{{رف|ربا|48}}}} | جیمی پس از درست کردن اوضاع در [[ریون تری هال|ریون تری]]، به همراه افرادش به [[ریورران]] (Riverraun) باز می گردد. در راه، آنان در [[پنی تری]] (Pennytree) اردو می زنند، جایی که هنوز بومی ها از مسافران و «افراد پادشاه» می ترسند و به افراد جیمی اجازه نمی دهند که وارد قلعه شوند. جیمی تصمیم می گیرد به نصحیت سر [[کنوس از کایس]] (Ser Kennos of Kayce)، که به او می گوید ناگهانی قلعه را بگیرد، گوش ندهد. در مدتی که جیمی در [[پنی تری]] است، [[برین از تارت]] (Brienne of Tarth)، به طور غیر منتظره ای به دیدنش می آید. او به جیمی می گوید که [[سانسا]] (Sansa) را پیدا کرده، و فاصله اش از آن ها به اندازه یک روز سواری است. با این حال، او ادعا می کند که جیمی باید تنها با او برود، و گرنه [[سندور کلگان|تازی]] (Hound)، [[سانسا]] را خواهد کشت.{{رف|ربا|48}}}} | ||
== نقل قول های جیمی == | |||
{{نقل قول|ترس نداره، [[ادارد استارک|استارک]]. من اون رو فقط برای دوستمون [[رابرت اول|رابرت]] گرم نگه داشتم، متاسفانه [[تخت آهنین|صندلی]] راحتی نیست.{{رف|بتت|12}}|جیمی به [[ادارد استارک]]، هنگامی که ادارد برای مطالبه [[تخت آهنین]] می آمد}} | |||
{{نقل قول|چه کارها که برای عشق نمی کنم.{{رف|بتت|8}}|جیمی، هنگام هل دادن [[برن]]}} | |||
{{نقل قول|کسی مثل من نیست. فقط منم.{{رف|نش|55}}|جیمی به [[کتلین تالی]]}} | |||
{{نقل قول|گاهی برام عجیبه که [[تیریون|یه نفر]] برای محبتی که هیچ وقت در حقش نداشتم، عاشقمه و این همه آدم، برای بهترین کارم همیشه بهم فحش می دن.{{رف|نش|55}}}} | |||
{{نقل قول|[[ادارد استارک|گرگ]] به چه حقی در مورد شیر قضاوت می کنه؟ به چه حقی؟{{رف|یش|37}}|جیمی به [[برین]]}} | |||
{{اسپویلر| | |||
{{نقل قول|چرا سرسی باید به جنگجو نیاز داشته باشه؟ اون منو داره.{{رف|ضبک16}}}} | |||
{{نقل قول|اون پسر می خواست سر [[آرتور داین]] باشه، ولی یه جایی بین راهش، به جاش تبدیل به [[شوالیه خندان]] شد{{رف|یش|67}}|جیمی که در مورد خودش فکر می کند.}} | |||
{{نقل قول|من از [[جرالد های تاور|بوفالو سفید]] (White Bull) و [[باریستان سلمی|باریستان بی باک]] (Barristan the Bold) یاد گرفتم، من از سر [[آرتور داین]] (Arthur Dayne)، شمشیر صبح، یاد گرفتم، کسی که می تونست با دست چپش همه ی پنج نفر شما رو بکشه. من از [[لوین مارتل|شاهزاده لوین از دورن]] (Prince Lewyn of Dorne)، سر [[اسول ونت]] (Ser Oswell Whent) و سر [[جونوتور دری]] (Jonothor Darry) یاد گرفتم. از اون مردان خوب.{{رف|یش|67}}|جیمی به [[لوراس تایرل]]، [[اوسمند کتل بلک]]، [[بیلون سوان]]، [[مرین ترنت]] و [[بروس برانت]].}} | |||
{{نقل قول|'''جیمی''':سر، شما در آموزش دادن وظایف برادران جدیدمان بی دقتی کردی.{{سخ}} | |||
'''مرین''':چه وظایفی؟{{سخ}} | |||
'''جیمی''':زنده نگه داشتن پادشاه. از زمانی که من شهر رو ترک کردم چند پادشاه از دست دادید؟دوتا، درسته؟{{رف|یش62}}|جیمی به [[مرین ترنت]]}} | |||
{{نقل قول|حالا شما شمشیر خونینتون رو غلاف میکنید، وگرنه من می گیرمش و جایی فرو اش می کنم که حتی [[رنلی براتیون|رنلی]] هم هرگز پیداش نکرده بود.{{رف|یش62}}|جیمی به سر [[لوراس تایرل]]}}}} | |||
==خانواده== | ==خانواده== |
ویرایش