۱٬۰۶۹
ویرایش
(←منابع) |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در جوانی اش، نزدیک بوده است که او را به ازدواج یکی از [[خاندان تارگرین]] (House Targaryen) در بیآورند، اما اولنا همه کار می کند تا این وصلت شکل نگیرد. او همسرش [[لوتور تایرل|لوتور]] (Luthor) را به اندازه کافی دوست می داشت، چرا که او مهربان بود و در بستر هم بی مهارت نبود، اما با این حال اولنا او را یک ساده لوح می داند. او متاسف است از این که نمی توانسته پسرش [[میس تایرل|میس]] (Mace) را در کودکی کتک بزند، چرا که معتقد است این کار موجب می شده پسرش در بزرگسالی بیشتر به توصیه های او گوش دهد.{{رف|یش|6}} | در جوانی اش، نزدیک بوده است که او را به ازدواج یکی از [[خاندان تارگرین]] (House Targaryen) در بیآورند، اما اولنا همه کار می کند تا این وصلت شکل نگیرد. او همسرش [[لوتور تایرل|لوتور]] (Luthor) را به اندازه کافی دوست می داشت، چرا که او مهربان بود و در بستر هم بی مهارت نبود، اما با این حال اولنا او را یک ساده لوح می داند. او متاسف است از این که نمی توانسته پسرش [[میس تایرل|میس]] (Mace) را در کودکی کتک بزند، چرا که معتقد است این کار موجب می شده پسرش در بزرگسالی بیشتر به توصیه های او گوش دهد.{{رف|یش|6}} | ||
==وقایع اخیر== | |||
===نزاع شاهان=== | |||
پس از مرگ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon)، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) به [[هایگاردن]] (Highgarden) فرستاده می شود تا مقدمات اتحاد [[خاندان تایرل]] (House Tyrell) با [[خاندان لنیستر]] (House Lannister) را فراهم نماید، همچنین پیشنهاد ازدواج پادشاه [[جافری براتیون]] با بیوه [[رنلی براتیون|رنلی]]، [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell)، را ارائه دهد. در طی مذاکرات، بانو اولنا از [[لیتل فینگر]] در مورد خلق و خوی پادشاه می پرسد.{{اسپویلر|[[لیتل فینگر]] به ستایش پادشاه می پردازد، اما به طور مخفیانه با کمک همراهانش شایعاتی را راجع به [[جافری براتیون|جافری]] در [[هایگاردن]] پخش می کند. نتیجه این اقدام او ایجاد شک و تردید در مورد گفته های پیشین او می شود.}} | |||
==منابع== | ==منابع== |
ویرایش