پرش به محتوا

داووس سی ورث: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
==تاریخ==
==تاریخ==


داووس مردی از نسب پایین است، که در محله ی فقیر نشین [[چاله ی کک]] (Flea Bottom) در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) به دنیا آمد. در جوانی در کشتی [[کابل کت]] (Cobblecat) زیر نظر [[رورو یوهوریس]] (Roro Uhoris)، یک قاچقچی و دزد دریایی [[تایروش]]ی (Tyroshi) خدمت می کرد. تا آن که ناوگان [[نگهبانان شب]] (Night's Watch) یوهوریس را دستگیر کرده، و به جرم تجارت اسلحه با [[وحشی ها]] (Wildings) اعدام می کنند. داووس که تحت تاثیر اتفاق قرار می گیرد، بعد از آن هرگز از تجارت با نگهبانان شب امتناع نمی کند.{{رف|نش|58}}
داووس مردی از نسب پایین است، که در محله ی فقیر نشین [[چاله ی کک]] (Flea Bottom) در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) به دنیا آمد. در جوانی در کشتی [[کابل کت]] (Cobblecat) زیر نظر [[رورو یوهوریس]] (Roro Uhoris)، یک قاچاقچی و دزد دریایی [[تایروش]]ی (Tyroshi) خدمت می کرد. تا آن که ناوگان [[نگهبانان شب]] (Night's Watch) یوهوریس را دستگیر کرده، و به جرم تجارت اسلحه با [[وحشی ها]] (Wildings) اعدام می کنند. داووس که تحت تاثیر اتفاق قرار می گیرد، بعد از آن هرگز از تجارت با نگهبانان شب امتناع نمی کند.{{رف|نش|58}}


بعد از پایان کارش در [[کابل کت]] ، داووس راه خود را در پیش می گیرد و بعد از آن که صاحب کشتی [[بلک بتا]] می شود، تبدیل به یکی از بدنام ترین قاچاقچیان [[دریای باریک]] (Narrow Sea) می گردد. او کشتی سیاه-بادبان خود را در دل شب در بندرگاه های مختلف می راند و آن را در آب های کم و عمق و خطرناک هدایت می کرد.{{رف|یش|54}} داووس با زنی به نام [[ماریا سی ورث|ماریا]] ازدواج کرده و از او صاحب هفت پیر به این نام ها می شود: [[دیل سی ورث|دیل]] (Dale)، [[آلارد سی ورث|آلارد]] (Alard)، [[ماتوس سو ورث|ماتوس]] (Matthos)، [[ماریک سی ورث|ماریک]] (Maric)، [[دوان سی ورث|دوان]] (Devan)، [[استنیس سی ورث|استنیس]] (Stannis) و [[استفن سی ورث|استفن]] (Steffon)
بعد از پایان کارش در [[کابل کت]] ، داووس راه خود را در پیش می گیرد و بعد از آن که صاحب کشتی [[بلک بتا]] می شود، تبدیل به یکی از بدنام ترین قاچاقچیان [[دریای باریک]] (Narrow Sea) می گردد. او کشتی سیاه-بادبان خود را در دل شب در بندرگاه های مختلف می راند و آن را در آب های کم و عمق و خطرناک هدایت می کرد.{{رف|یش|54}} داووس با زنی به نام [[ماریا سی ورث|ماریا]] ازدواج کرده و از او صاحب هفت پسر به این نام ها می شود: [[دیل سی ورث|دیل]] (Dale)، [[آلارد سی ورث|آلارد]] (Alard)، [[ماتوس سو ورث|ماتوس]] (Matthos)، [[ماریک سی ورث|ماریک]] (Maric)، [[دوان سی ورث|دوان]] (Devan)، [[استنیس سی ورث|استنیس]] (Stannis) و [[استفن سی ورث|استفن]] (Steffon)


در هنگامه [[قیام رابرت]]، در حالی که یک سال از [[محاصره ی استورمز اند]] (Siege of Storm's End) گذشته بود، داووس بر خود دانست که از خط محاصره ی [[خاندان ردواین|ردواین ها]] (Redwyne) بگذرد و پیاز و سایر مواد غذایی را به ساکنان قلعه برساند. این محموله به [[استنیس براتیون]] و سربازانش کمک کرد تا به مقاومتشان ادامه دهند، تا آن که [[ادارد استارک]] (Eddard Stark) رسید و محاصره را برداشت. استنیس او را در ازای این خدمتش شوالیه کرد، و زمین هایی انتخابی در [[کیپ رث]] را به او داد و به او اجازه داد نام خانوادگی سی ورث را برای خاندانش برگزیند. با این وجود او را به خاطر جرایم پیشینش، به قطع شدن سر انگشتان دست چپش محکوم کرد. داووس که این حکم را عادلانه می دید، به شرط آن که استنیس خود مجازات را بر عهده گیرد، به آن گردن نهاد.{{رف|نش|مقدمه}} او استخوان ها را در کیسه ای آویخته به گردنش نگه می داشت، و اعتقاد داشت که مایه ی خوش شانسی است ، زیرا آینده ای را برای خانواده اش فراهم آورده بود.{{رف|نش|42}}
در هنگامه [[قیام رابرت]]، در حالی که یک سال از [[محاصره ی استورمز اند]] (Siege of Storm's End) گذشته بود، داووس بر خود دانست که از خط محاصره ی [[خاندان ردواین|ردواین ها]] (Redwyne) بگذرد و پیاز و سایر مواد غذایی را به ساکنان قلعه برساند. این محموله به [[استنیس براتیون]] و سربازانش کمک کرد تا به مقاومتشان ادامه دهند، تا آن که [[ادارد استارک]] (Eddard Stark) رسید و محاصره را برداشت. استنیس او را در ازای این خدمتش شوالیه کرد، و زمین هایی انتخابی در [[کیپ رث]] را به او داد و به او اجازه داد نام خانوادگی سی ورث را برای خاندانش برگزیند. با این وجود او را به خاطر جرایم پیشینش، به قطع شدن سر انگشتان دست چپش محکوم کرد. داووس که این حکم را عادلانه می دید، به شرط آن که استنیس خود مجازات را بر عهده گیرد، به آن گردن نهاد.{{رف|نش|مقدمه}} او استخوان ها را در کیسه ای آویخته به گردنش نگه می داشت، و اعتقاد داشت که مایه ی خوش شانسی است ، زیرا آینده ای را برای خانواده اش فراهم آورده بود.{{رف|نش|42}}
۵۳۷

ویرایش