آریا استارک: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۴۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
}}
}}


'''آریا استارک''' فرزند سوم و دختر دوم لرد [[ادارد استارک]] و بانو [[کتلین تالی]] است. آریا در ابتدای کتاب [[بازی تاج و تخت]] نه سال است. آریا 3 برادر [[راب استارک|راب]] ، [[برن استارک|برن]] ، [[ریکان استارک|ریکان]] ، یک برادر ناتنی [[جان اسنو]] و یک خواهر بزرگتر [[سنسا استارک|سنسا]] دارد.آریا گاهی خواب می بیند [[دایرولف]] شده است. دایرولف خود او [[نایمریا]]ست که نامش از [[نایمریا|ملکه ی جنگجوی روینار]] به همین نام گرفته شده است.آریا تنها کاراکتری است که حداقل یک فصل [[POV]] در تمامی 5 کتاب داشته است.
'''آریا استارک''' فرزند سوم و دختر دوم لرد [[ادارد استارک]] و بانو [[کتلین تالی]] است. آریا در ابتدای کتاب [[بازی تاج و تخت]] نه سال است. آریا 3 برادر [[راب استارک|راب]] ، [[برن استارک|برن]] ، [[ریکان استارک|ریکان]] ، یک برادر ناتنی [[جان اسنو]] و یک خواهر بزرگتر [[سنسا استارک|سنسا]] دارد.آریا گاهی خواب می بیند [[دایرولف]] شده است. دایرولف خود او [[نایمریا]]ست که نامش از [[ملکه نایمریا|ملکه ی جنگجوی روینار]] به همین نام گرفته شده است.آریا تنها کاراکتری است که حداقل یک فصل [[POV]] در تمامی 5 کتاب داشته است.


== ظاهر و شخصیت ==
== ظاهر و شخصیت ==
خط ۲۹: خط ۲۹:


آریا به همراه پدرش [[ادارد استارک|ادارد]] به [[کینگزلندینگ]] (Kings Landing)سفر می کند. قبل از سفر برادر ناتنی اش [[جان اسنو|جان]] به او شمشیری هدیه می دهد که [[نیدل]] نامیده می شود. جان به آریا می گوید که برای مهارت یافتن نیاز به تمرین دارد ولی  اولین درس این است که "با نوک تیزش بهشون حمله کن." در راه به سمت جنوب آریا با پسر قصاب به نام [[مایکاه]](Mycah) دوست می شود. این دو اغلب با هم تمرین شمشیر بازی می کردند.  
آریا به همراه پدرش [[ادارد استارک|ادارد]] به [[کینگزلندینگ]] (Kings Landing)سفر می کند. قبل از سفر برادر ناتنی اش [[جان اسنو|جان]] به او شمشیری هدیه می دهد که [[نیدل]] نامیده می شود. جان به آریا می گوید که برای مهارت یافتن نیاز به تمرین دارد ولی  اولین درس این است که "با نوک تیزش بهشون حمله کن." در راه به سمت جنوب آریا با پسر قصاب به نام [[مایکاه]](Mycah) دوست می شود. این دو اغلب با هم تمرین شمشیر بازی می کردند.  
[[جافری باراتئون|پرنس جافری]] (Prince Joffery) و [[سنسا استارک|سنسا]] در حال قدم زدن با یکدیگر آریا و مایکاه را در حین مبارزه در بیشه می یابند. آریا از مایکاه در برابر شکنجه های جافری دفاع می کند و دایرولف او [[نایمریا]] به کمک آریا می آید و جافری را زخمی می کند. آریا و [[جوری کسل]] (Jory Cassel) برای نجات نایمریا او را فراری می دهند. آریا پیش شاه [[رابرت باراتئون|رابرت]] (Robert) برده می شود. رابرت به ادارد توصیه می کند که تنبیه آریا را خود بر عهده بگیرد. ملکه [[سرسی لنیستر|سرسی]] (Cersei) راضی نمی شود و دستور می دهد که در ازای نایمریا دایرولف سنسا [[لیدی]] (Lady) کشته شود. مایکاه ، پسر روستایی فرار می کند ولی به دست سگ جافری ، [[تازی]] (The Hound) دستگیر و کشته می شود که باعث می شود آریا کینه ی [[سندور کلگان]] را به دل بگیرد.  
[[جافری باراتئون|پرنس جافری]] (Prince Joffery) و [[سنسا استارک|سنسا]] در حال قدم زدن با یکدیگر آریا و مایکاه را در حین مبارزه در بیشه می یابند. آریا از مایکاه در برابر شکنجه های جافری دفاع می کند و دایرولف او [[نایمریا]] به کمک آریا می آید و جافری را زخمی می کند. آریا و [[جوری کسل]] (Jory Cassel) برای نجات نایمریا او را فراری می دهند. آریا پیش شاه [[رابرت باراتئون|رابرت]] (Robert) برده می شود. رابرت به ادارد توصیه می کند که تنبیه آریا را خود بر عهده بگیرد. ملکه [[سرسی لنیستر|سرسی]] (Cersei) راضی نمی شود و دستور می دهد که در ازای نایمریا دایرولف سنسا [[لیدی]] (Lady) کشته شود. مایکاه ، پسر روستایی فرار می کند ولی به دست سگ جافری ، [[تازی]] (The Hound) دستگیر و کشته می شود که باعث می شود آریا کینه ی [[سندور کلگان]] را به دل بگیرد.  
در کینگزلندینگ پدرش نیدل را می یابد اما آریا از گفتن نام جان امتناع می کند. [[ادارد استارک |ادارد]] در می یابد که اگر آریا این قدر مشتاق شمشیربازی است باید آموزش ببیند. آریا زیر نظر [[سیریو فورل]] (Syrio Forel) شمشیرزن [[براووسی]] معروفی آموزش می بیند. زیر آموزش های سخت ولی خلاقانه سیریو آریا یاد می گیرد که به روش براووسی ها بجنگد. او اغلب زمان خود را به تمرینات شمشیر بازی و تعادلی که سیریو به او می آموزد سپری می کند. در هنگام یکی از این تمرینات آریا راهی مخفی را در قلعه می یابد. او دو مرد ناشناس را می بیند که احتمالا [[واریس]]  (Varys)و [[ایلریو موپاتیس|ایلریو]] (Illyrio)هستند و در مورد پدر آریا ، ملکه و جاسوس های واریس صحبت می کنند.
در کینگزلندینگ پدرش نیدل را می یابد اما آریا از گفتن نام جان امتناع می کند. [[ادارد استارک |ادارد]] در می یابد که اگر آریا این قدر مشتاق شمشیربازی است باید آموزش ببیند. آریا زیر نظر [[سیریو فورل]] (Syrio Forel) شمشیرزن [[براووسی]] معروفی آموزش می بیند. زیر آموزش های سخت ولی خلاقانه سیریو آریا یاد می گیرد که به روش براووسی ها بجنگد. او اغلب زمان خود را به تمرینات شمشیر بازی و تعادلی که سیریو به او می آموزد سپری می کند. در هنگام یکی از این تمرینات آریا راهی مخفی را در قلعه می یابد. او دو مرد ناشناس را می بیند که احتمالا [[واریس]]  (Varys)و [[ایلریو موپاتیس|ایلریو]] (Illyrio)هستند و در مورد پدر آریا ، ملکه و جاسوس های واریس صحبت می کنند.
در هنگام قلع و قمع [[خاندان استارک|استارک]] ها در [[ردکیپ]] (Red Keep) سیریو در می یابد که نگهبانان لنیستری آن طور که ادعا می کنند توسط پدر آریا فرستاده نشده اند. او جلوی مهاجمین آریا را باشمشیری چوبی می گیرد بنابراین آریا فرصت فرار پیدا می کند. آریا به وسیله راه مخفی ای که قبلا یافته بود از قصر خارج می شود اما نمی تواند از شهر خارج شود برای آن که دروازه ها به شدت تحت مراقبتند. او به خیابان های [[چاله ی کک]] (Flea Bottom) و آن جا با گرفتن کبوتر و موش و معاوضه ی آن ها با غذا امرار معاش می کند. تا روزی که او محاکمه ی عمومی پدرش را مشاهده می کند. او در میان جمعیت به دست [[یورن]] (Yoren) از برادران [[نایت واچ]] (Night Watch) پیدا می شود. [[یورن]]  او را از محل محاکمه بیرون برده و سپس از شهر خارج می کند.
در هنگام قلع و قمع [[خاندان استارک|استارک]] ها در [[ردکیپ]] (Red Keep) سیریو در می یابد که نگهبانان لنیستری آن طور که ادعا می کنند توسط پدر آریا فرستاده نشده اند. او جلوی مهاجمین آریا را باشمشیری چوبی می گیرد بنابراین آریا فرصت فرار پیدا می کند. آریا به وسیله راه مخفی ای که قبلا یافته بود از قصر خارج می شود اما نمی تواند از شهر خارج شود برای آن که دروازه ها به شدت تحت مراقبتند. او به خیابان های [[چاله ی کک]] (Flea Bottom) و آن جا با گرفتن کبوتر و موش و معاوضه ی آن ها با غذا امرار معاش می کند. تا روزی که او محاکمه ی عمومی پدرش را مشاهده می کند. او در میان جمعیت به دست [[یورن]] (Yoren) از برادران [[نایت واچ]] (Night Watch) پیدا می شود. [[یورن]]  او را از محل محاکمه بیرون برده و سپس از شهر خارج می کند.


خط ۳۶: خط ۳۹:


آریا به همراه [[یورن]] و دسته ی نوآموزان [[نایت واچ]] او از [[کینگزلندینگ]] خارج می شود. یورن برنامه دارد که در راه سفرش به دیوار آریا را به [[وینترفل]] بازگرداند. او موهای آریا را کوتاه می کند و آریا را وا می دارد تا خود را با هویت اری (Arry) ، پسری نو آموز برای نایت واچ معرفی کند. سفر آن ها تا نزدیکی دهکده ای ویران در نزدیکی دریاچه ی [[چشم خدایان]] (God's Eye)ادامه می یابد. در آن جا گروهی از سواران به فرماندهی سر [[آموری لورچ]] (Amory Lorch)به آن ها حمله ور می شوند. آریا به همراه [[جندری]] (Gendry)، [[هات پای]] (Hot Pie)، [[لامی گرین هندز]] (Lommy Greenhands)و [[سمور]] (Weasel)از معدود افرادی است که توانستند زنده بمانند و فرار کنند.قبل از فرار آریا سه زندانی نایت واچ به نام های [[جیکن هاکار]](Jaqen H'ghar)، [[روگ]] (Rorge)و [[بایتر]] (Biter)را آزاد می کند. هات پای به آریا صورت لامپی و لامی به او کله لامپی می گوید. آریا و همراهانش در دهکده بعدی به دست گرگور کلگان (Gregor Clegane)و مردانش اسیر می شود. آن ها در آنجا هشت روز نگهداری می شوند و [[تیکلر]] (Tickler) روستاییان را ''مواخذه'' می کند. سپس آن ها به [[هارن هال]] (Harrenhall)منتقل می شوند. در این سفر آریا لیستی از افراد منفوری را که قصد کشتنشان  دارد می سازد. در هارن هال آریا دستیار [[ویس]] (Weese) می شود و در [[برج مویه]] (Wailing Tower) به خدمت گماشته می شود. چند روز بعد او جیکن و دو زندانی دیگری را که نجات داده بود در خدمت آموری لورچ می بیند. جیکن در شب به پیش او می آید و در ازای سه جانی که حفظ کرده سه مرگ به او پیشنهاد می دهد. چند روز بعد وقتی آریا می شنود که [[چیسویک]] (Chiswyck) چگونه در مورد یک تجاوز دسته جمعی به خود می بالد ، نام او را به جیکن می دهد. [[چیسویک]] سه روز بعد می میرد. آریا سپس نام ویس را به خاطر آن که او را کتک زده بود به جیکن می دهد. مرگ ویس غیر قابل باور است برای آن که ظاهرا مرتبط با سگی است که از تولگی بزرگ کرده بود. در حالی که آریا به مرگ سومش فکر می کند متوجه می شود که باید یک نام مهم تر را مانند [[آموری لورچ]] یا [[تایوین لنیستر|تایوین]] (Tywin ) انتخاب می کرده است. آریا پشیمان شده و بسیار در مورد مرگ سوم فکر می کند. نهایتا او نام خود جیکن را به او می دهد. جیکن برای آن که آریا نامش را پس بگیرد به او کمک می کند تا شمالی هایی را که در زندان اسیرند آزاد کند و بلوایی به پا می شود. جیکن در میان حیرت آریا چهره اش را عوض می کند و به او می گوید زمان آن رسیده که این فرد بمیرد. سپس به آریا سکه ای آهنین می دهد و می رود. صبح روز فردا لرد [[روس بولتون]] (Roose Bolton) به همراه سپاهیانش می رسند. آریا که حال خود را نایمریا (Nymeria)و مخففا نن (Nan) می نامد در ازای نقشش در زندانی آزادیان یکی از خدمتکاران مخصوص لرد بولتون می شود. او در آن جا اتفاقی [[المار فری]] (Elmar Frey) ، ملازمی را که راب و [[والدر فری]] (Walder Frey) برای ازدواج با آریا در نظ گرفته اند ملاقات می کند ولی این دو برای هم ناشناخته باقی می مانند.  
آریا به همراه [[یورن]] و دسته ی نوآموزان [[نایت واچ]] او از [[کینگزلندینگ]] خارج می شود. یورن برنامه دارد که در راه سفرش به دیوار آریا را به [[وینترفل]] بازگرداند. او موهای آریا را کوتاه می کند و آریا را وا می دارد تا خود را با هویت اری (Arry) ، پسری نو آموز برای نایت واچ معرفی کند. سفر آن ها تا نزدیکی دهکده ای ویران در نزدیکی دریاچه ی [[چشم خدایان]] (God's Eye)ادامه می یابد. در آن جا گروهی از سواران به فرماندهی سر [[آموری لورچ]] (Amory Lorch)به آن ها حمله ور می شوند. آریا به همراه [[جندری]] (Gendry)، [[هات پای]] (Hot Pie)، [[لامی گرین هندز]] (Lommy Greenhands)و [[سمور]] (Weasel)از معدود افرادی است که توانستند زنده بمانند و فرار کنند.قبل از فرار آریا سه زندانی نایت واچ به نام های [[جیکن هاکار]](Jaqen H'ghar)، [[روگ]] (Rorge)و [[بایتر]] (Biter)را آزاد می کند. هات پای به آریا صورت لامپی و لامی به او کله لامپی می گوید. آریا و همراهانش در دهکده بعدی به دست گرگور کلگان (Gregor Clegane)و مردانش اسیر می شود. آن ها در آنجا هشت روز نگهداری می شوند و [[تیکلر]] (Tickler) روستاییان را ''مواخذه'' می کند. سپس آن ها به [[هارن هال]] (Harrenhall)منتقل می شوند. در این سفر آریا لیستی از افراد منفوری را که قصد کشتنشان  دارد می سازد. در هارن هال آریا دستیار [[ویس]] (Weese) می شود و در [[برج مویه]] (Wailing Tower) به خدمت گماشته می شود. چند روز بعد او جیکن و دو زندانی دیگری را که نجات داده بود در خدمت آموری لورچ می بیند. جیکن در شب به پیش او می آید و در ازای سه جانی که حفظ کرده سه مرگ به او پیشنهاد می دهد. چند روز بعد وقتی آریا می شنود که [[چیسویک]] (Chiswyck) چگونه در مورد یک تجاوز دسته جمعی به خود می بالد ، نام او را به جیکن می دهد. [[چیسویک]] سه روز بعد می میرد. آریا سپس نام ویس را به خاطر آن که او را کتک زده بود به جیکن می دهد. مرگ ویس غیر قابل باور است برای آن که ظاهرا مرتبط با سگی است که از تولگی بزرگ کرده بود. در حالی که آریا به مرگ سومش فکر می کند متوجه می شود که باید یک نام مهم تر را مانند [[آموری لورچ]] یا [[تایوین لنیستر|تایوین]] (Tywin ) انتخاب می کرده است. آریا پشیمان شده و بسیار در مورد مرگ سوم فکر می کند. نهایتا او نام خود جیکن را به او می دهد. جیکن برای آن که آریا نامش را پس بگیرد به او کمک می کند تا شمالی هایی را که در زندان اسیرند آزاد کند و بلوایی به پا می شود. جیکن در میان حیرت آریا چهره اش را عوض می کند و به او می گوید زمان آن رسیده که این فرد بمیرد. سپس به آریا سکه ای آهنین می دهد و می رود. صبح روز فردا لرد [[روس بولتون]] (Roose Bolton) به همراه سپاهیانش می رسند. آریا که حال خود را نایمریا (Nymeria)و مخففا نن (Nan) می نامد در ازای نقشش در زندانی آزادیان یکی از خدمتکاران مخصوص لرد بولتون می شود. او در آن جا اتفاقی [[المار فری]] (Elmar Frey) ، ملازمی را که راب و [[والدر فری]] (Walder Frey) برای ازدواج با آریا در نظ گرفته اند ملاقات می کند ولی این دو برای هم ناشناخته باقی می مانند.  
او در می یابد که به خوبی به لرد بولتون خدمت کرده و از این رو آرزو دارد که لرد بولتون او را با خود به شمال ببرد تا او بتواند به وینترفل نزد مادرش بازگردد. بنابراین او بدون اجازه در حضور لرد صحبت می کند و از او می پرسد که چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. لرد با او نامهربانانه برخورد می کند و از این رو آریا رازش را پیش خودش حفظ می کند. آریا سپس به همراه [[جندری]] و [[هات پای]] فرار می کند و در این حین یک نگهبان دروازه را می کشد.
او در می یابد که به خوبی به لرد بولتون خدمت کرده و از این رو آرزو دارد که لرد بولتون او را با خود به شمال ببرد تا او بتواند به وینترفل نزد مادرش بازگردد. بنابراین او بدون اجازه در حضور لرد صحبت می کند و از او می پرسد که چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. لرد با او نامهربانانه برخورد می کند و از این رو آریا رازش را پیش خودش حفظ می کند. آریا سپس به همراه [[جندری]] و [[هات پای]] فرار می کند و در این حین یک نگهبان دروازه را می کشد.


خط ۴۱: خط ۴۵:


در حال حرکت به شمال آریا به درون پوست نایمریا می رود و م بیند که نایمریا اعضای [[همراهان شجاع]](Brave Companions)را که به دنبال آریا و همسفرانش روانه اند می کشد . کمی بعد آن ها به دست اعضای [[برادری بدون پرچم]] (Brotherhood Without Banners) پیدا می شوند و مهمانخانه ی مرد زانو زده برده می شود . در آن جا او [[هاروین]] (Harwin) یکی از افراد سابق پدرش را می بیند . هاروین نیز آریا را شناسایی می کند و در برابر او زانو می زند .  
در حال حرکت به شمال آریا به درون پوست نایمریا می رود و م بیند که نایمریا اعضای [[همراهان شجاع]](Brave Companions)را که به دنبال آریا و همسفرانش روانه اند می کشد . کمی بعد آن ها به دست اعضای [[برادری بدون پرچم]] (Brotherhood Without Banners) پیدا می شوند و مهمانخانه ی مرد زانو زده برده می شود . در آن جا او [[هاروین]] (Harwin) یکی از افراد سابق پدرش را می بیند . هاروین نیز آریا را شناسایی می کند و در برابر او زانو می زند .  
{{اسپویلر|آریا چند روزی را با این تا مخفیگاهشان گروه سفر می کند . در آن جا تصادفا با [[سندور کلگان]] که به تازگی اسیر شده و در مقام متهم قرار دارد دیدار می کند . آریا تازی را به کشتن [[مایکاه]] متهم می کند . تازی محکوم به محاکمه با مبارزه می شود . او البته زنده می ماند و آزاد می شود .  
{{اسپویلر|آریا چند روزی را با این تا مخفیگاهشان گروه سفر می کند . در آن جا تصادفا با [[سندور کلگان]] که به تازگی اسیر شده و در مقام متهم قرار دارد دیدار می کند . آریا تازی را به کشتن [[مایکاه]] متهم می کند . تازی محکوم به محاکمه با مبارزه می شود . او البته زنده می ماند و آزاد می شود .  
آریا ناامید از گروه برادری و تنها بعد از جدایی هات پای و جندری تلاش می کند فرار کند ولی به دست سندور کلگان که گروه برادری را تعقیب می کند اسیر می شود . سندور او را به تویینز (Twins) می برد . تازی قصد دارد با برگرداندن آریا به برادرش راب جایگاهی را در کنار راب تصاحب کند . آن ها زمانی به تویینز می رسند که سلاخی رد ودینگ (Red Wedding) شروع شده است . تازی با ضربه ای با پهنای تبر آریا را زمین می زند و مانع ورود آریا به قلعه و مرگ حتمی می شود .
آریا ناامید از گروه برادری و تنها بعد از جدایی هات پای و جندری تلاش می کند فرار کند ولی به دست سندور کلگان که گروه برادری را تعقیب می کند اسیر می شود . سندور او را به تویینز (Twins) می برد . تازی قصد دارد با برگرداندن آریا به برادرش راب جایگاهی را در کنار راب تصاحب کند . آن ها زمانی به تویینز می رسند که سلاخی رد ودینگ (Red Wedding) شروع شده است . تازی با ضربه ای با پهنای تبر آریا را زمین می زند و مانع ورود آریا به قلعه و مرگ حتمی می شود .
سندور تصمیم می گیرد تنها جایی که برای بردن آریا باقی مانده دره ی [[ویل]] (Vale) [[ارن]]  (Aryn)هاست که [[لایسا]] (Lysa) عمه ی آریا بر آن حکم می راند . در راهشان به شرق آریا اسبی با زین و برگ می یابد . آریا اسب را بر می دارد و نام [[بزدل]] (Craven) را بر اسب می نهد . آن ها مدتی بعد پی می برند که نمی توانند به ایری (Eyrie) برسند و آن ها مجبور می شوند که به سمت [[ریورران]] (Riverrun) برگردند تا سندور خونبهایش را از عموی مادر او سر [[بریندن تالی]] (Brynden Tully) بگیرد . در راهشان آن ها در مهمانخانه ای توقف می کنند و [[پولیور]] (Polliver) و تیکلر دو نفری را که در لیست مرگ آریا قرار داشتند به همراه یک ملازم جوان ملاقات می کنند . تازی مست می کند و دعوایی رخ می دهد . آریا با چاقو به شکم ملازم جوان می زند در حالی که تازی پولیور را می کشد . با این وجود تازی به شدت مجروح شده و تیکلر قصد کشتن او را می کند . آریا به پشت تیکلر می خزد و او را با چاقو می زند . آریا همچنان به تیکلر چاقو می زند در حالی که وحشیانه سوالاتی را که تیکلر از قربانیانش در [[هارن هال]] می پرسید بر سر او فریاد می زد . زمانی که سندور از آریا می خواهد کار ملازم در حال مرگ را تمام کند آریا [[نیدل]] را از جنازه ی پولیور بر می دارد و در قلب ملازم فرو می کند .  
سندور تصمیم می گیرد تنها جایی که برای بردن آریا باقی مانده دره ی [[ویل]] (Vale) [[ارن]]  (Aryn)هاست که [[لایسا]] (Lysa) عمه ی آریا بر آن حکم می راند . در راهشان به شرق آریا اسبی با زین و برگ می یابد . آریا اسب را بر می دارد و نام [[بزدل]] (Craven) را بر اسب می نهد . آن ها مدتی بعد پی می برند که نمی توانند به ایری (Eyrie) برسند و آن ها مجبور می شوند که به سمت [[ریورران]] (Riverrun) برگردند تا سندور خونبهایش را از عموی مادر او سر [[بریندن تالی]] (Brynden Tully) بگیرد . در راهشان آن ها در مهمانخانه ای توقف می کنند و [[پولیور]] (Polliver) و تیکلر دو نفری را که در لیست مرگ آریا قرار داشتند به همراه یک ملازم جوان ملاقات می کنند . تازی مست می کند و دعوایی رخ می دهد . آریا با چاقو به شکم ملازم جوان می زند در حالی که تازی پولیور را می کشد . با این وجود تازی به شدت مجروح شده و تیکلر قصد کشتن او را می کند . آریا به پشت تیکلر می خزد و او را با چاقو می زند . آریا همچنان به تیکلر چاقو می زند در حالی که وحشیانه سوالاتی را که تیکلر از قربانیانش در [[هارن هال]] می پرسید بر سر او فریاد می زد . زمانی که سندور از آریا می خواهد کار ملازم در حال مرگ را تمام کند آریا [[نیدل]] را از جنازه ی پولیور بر می دارد و در قلب ملازم فرو می کند .  
آریا و تازی به سمت [[سالتپنز]] (Saltpans) حرکت می کنند اما سندور بر اثر زخمش بسیار ضعیف شده و از اسب می افتد . آریا نیدل را از غلاف می کشد و قصد کشتن او را می کند اما نهایتا تصمیم می گیرد به جای هدیه کردن مرگی سریع او را به حال خود بگذارد تا بمیرد . آریا سپس به [[سالتپنز]] می رود و در آن جا [[بزدل]] را می فروشد و به وسیله سکه [[جیکن هاکار]] و با به زبان آوردن عبارت والار مورگولیس (Valar Morghulis) سوار کشتی [[دختر تایتان]] (Titan's Daughter) که مقصدش [[براووس]] (Braavos) می شود .}}
آریا و تازی به سمت [[سالتپنز]] (Saltpans) حرکت می کنند اما سندور بر اثر زخمش بسیار ضعیف شده و از اسب می افتد . آریا نیدل را از غلاف می کشد و قصد کشتن او را می کند اما نهایتا تصمیم می گیرد به جای هدیه کردن مرگی سریع او را به حال خود بگذارد تا بمیرد . آریا سپس به [[سالتپنز]] می رود و در آن جا [[بزدل]] را می فروشد و به وسیله سکه [[جیکن هاکار]] و با به زبان آوردن عبارت والار مورگولیس (Valar Morghulis) سوار کشتی [[دختر تایتان]] (Titan's Daughter) که مقصدش [[براووس]] (Braavos) می شود .}}
خط ۴۸: خط ۵۵:
'''''ضیافتی برای کلاغ ها'''''
'''''ضیافتی برای کلاغ ها'''''


{{اسپویلر|در طی زمان سفر به براووس بر روی کشتی دختر تایتان آریا از نام سالتی (ُSalty) استفاده می کند . بسیاری از خدمه ی کشتی و حتی کاپیتان [[تنریو تریس]] از آریا می خواهند که نامشان را به خاطر سپرد . بسیاری از آن ها از آیا می ترسند . موقع رسیدن به براووس کپیتان از پسر بزرگش [[یورکو تریس|یورکو]] می خواهد که تا با قایق آریا را به ساحل ببرد . یورکو آریا را تا در خانه ی سیاه و سفید می برد .  
{{اسپویلر|در طی زمان سفر به براووس بر روی کشتی دختر تایتان آریا از نام سالتی (ُSalty) استفاده می کند . بسیاری از خدمه ی کشتی و حتی کاپیتان [[ترنسیو تریس]](Ternesyo Terys) از آریا می خواهند که نامشان را به خاطر سپرد . بسیاری از آن ها از آیا می ترسند . موقع رسیدن به براووس کپیتان از پسر بزرگش [[یورکو تریس|یورکو]] (Yorko)می خواهد که تا با قایق آریا را به ساحل ببرد . یورکو آریا را تا در خانه ی سیاه و سفید می برد .  
در خانه ی سیاه و سفید مرد [[مهربان|یک مرد پیر مهربان]] آریا را وارد جرگه ی مردان بی چهره می کند . آریا وادار می شود تا از تمام دارای های سابقش دست بکشد . آریا نیز به جز نیدل که آن را در جای امنی پنهان می کند همه ی وسایلش را دور می ریزد .
 
تمرینات آریا نیازمند آن است که تحت هویت کت کانال ها یک بچه خیابانی در شهر بگردد رازهای افراد را بیاموزد و آن ها را به مرد مهربان گزارش دهد .}}
در خانه ی سیاه و سفید مرد [[مهربان|یک مرد پیر مهربان]] آریا را وارد جرگه ی مردان بی چهره می کند . آریا وادار می شود تا از نام و هویتش  و همچنین تمام دارایی های سابقش دست بکشد . آریا نیز به جز [[نیدل]] که آن را در جای امنی پنهان می کند همه ی وسایلش را دور می ریزد .
 
تمرینات آریا نیازمند آن است که تحت هویت کت کانال ها (Cat of Canals)یک بچه خیابانی در شهر بگردد ،رازهای افراد را بیاموزد و آن ها را به مرد مهربان گزارش دهد .آریا همچنین تحت نظر [[وایف]] (Waif) زبان براووسی و هنر دروغ گفتن را می آموزد . آریا با [[سمول تارلی]] (Samwell Tarly) دوست جان ملاقات می کند . با این وجود این دو خود را به معرفی نمی کنند .
آریا سپس یک فراری نایت واچ به نام [[دیرون]] (Dareon)را می کشد و بعد از کشتنش آریا به مرد مهربان می گوید که فراری نایت واچ به نام دیرون به دست آریا استارک کشته شد . مرد مهربان نیز لیوان شیری به آریا تعارف می کند . زمانی که صبح روز بعد آریا بیدار می شود او نابینا شد است .}}
 
رقص با اژدهایان
 
{{اسپویلر|آریا نابینا و در خدمت خانه ی سیاه  سفید و باقی مانده است . نابینایی اش با شیری که هر شب می نوشد ادامه می یابد . آریا همچنان خواب هایی از چشمان دایرولفش [[نایمریا]] می بیند ولی درباره آن به کسی چیزی نمی گوید . او همچنان درگیر کنار گذاشتن هویت آریا استارک است . در حین نابینایی آریا هویت بت (beth) یک دختر گدا را به خود می گیرد . و در خیابان ها گدایی می کند و اخبار و اطلاعات را از زبان مردم می شنود .
 
آریا بینایی خود را زمانی می یابد که هویت مرد مهربان را به عنوان کسی که در سرداب آریا را کتک می زند تعیین می کند . مرد مهربان گمان می کند آریا توانسته از حواس دیگرش به خوبی استفاده کند ولی در حقیقت آریا از چشمان گربه ای پنهان در زیر داربست خانه او را دیده بود .
 
بعد از به دست آوردن دیدش آریا اولین وظیفه اش را دریافت می کند . آریا موظف می شود به مرد پیری که نوعی ضمانت نامه را به کشتی ها می فروشد "هدیه" را اعطا کند . مرد مهربان او را به اتاق هایی مخفی در طبقات زیرین خانه سیاه و سفید می برد ؛ جایی که چهره ی هزاران نفر بر دیوار آویزان است . به آریا چهره زشت و در هم شکسته ی دختری که هر روز از پدرش کتک می خورد و در نهایت در طلب هدیه به خانه ی سیاه و سفید آمد داده شد . آریا به دقت هدفش را چندین روز زیر نظر گرفت . او متوجه شد که مرد پیر در همه جا با خود نگهبانانی دارد و همچنین همواره سکه هایی را که از کشتی ها می گیرد با دندان هایش امتحان می کند . آریا تلاش دارد راهی را بیابد که این مرد را سزاوا مرگ نشان دهد اما مرد مهربان به او می گوید که وظیفه ی قضاوت در مرد مرد پیر بر عهده ی او نیست .
 
در نهایت آریا کیسه ی پول ناخدایی را که با مرد پیر ملاقات دارد شکافته و به سرعت سکه ای از ناخدا را با سکه ای مسموم از خود عوض کرده و سپس فرار می کند . چندی بعد مرد پیر به طرز اسرار آمیزی می میرد .
 
مرد مهربان به آریا شنل کارآموزان را می دهد و وظایف اولیه کار آموزی او تحت نظر [[آیزمبارو]] (Izembaro)شروع می شود . }}
 
== نقل قول ها ==
{{نقل قول|درنده چون گرگ . ترس عمیق تر از شمشیر می برد .
کسی که از باختن می ترسد از ابتدا باخته است .ترس عمیق تر از شمشیر می برد .}}
 
{{نقل قول|[[گرگورکلگان|سرگرگور]]،[[دانسن]](Dunsen)،[[راف عزیزدردونه]](Raff the sweetling)،[[ایلین پین|سر ایلین]](Ser Ilyn)،[[مرین ترانت|سر مرین]](Ser Meryn)،[[سرسی لنیستر|ملکه سرسی]]، والار مورگولیس}}
۸۳۱

ویرایش