۵٬۹۰۷
ویرایش
جز (←نزاع شاهان) |
|||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
== نقل قول ها درباره تیان == | == نقل قول ها درباره تیان == | ||
{{نقل قول|'''آشا:''' به نفعته چیزی که راجع به انتخاب خدمه بهت گفتم رو به کار بگیری. اگه به خودت زحمت می دادی که کمی راجع به [[سیگرین]] بدونی، من نمی تونستم دستت بندازم. 10 سال یه [[خاندان استارک|گرگ]] بودی و اومدی اینجا تو جزیره ها تا شاهزاده بازی در بیاری ولی هیچ چیز و هیچ کس رو نمیشناسی. چرا کسی باید بخاطرت بجنگه یا بمیره؟<br />'''تیان:''' چون من شاهزاده بحقشونم.<br />'''آشا:''' طبق قانون [[سرزمین های سبز]] ممکنه، ولی ما اینجا قانون های خودمون را داریم. نکنه یادت رفته؟{{رف|نش|24}}|[[آشا گریجوی]] به تیان}} | |||
{{نقل قول|لرد پدرت هر اون چه که می تونست برای تربیت تیان انجام داد، ولی من می ترسم که که تلاش هاش دیر و ناکافی بوده باشند.{{رف|نش|46}}|استاد [[لوین]] به [[برن استارک]]}} | |||
{{نقل قول|خب، من مثل تو جنگجوی بزرگی نیستم برادر، سر ها رو بالای دروازه هات دیدم. راتسشو بگو، کدومشون بهتر جنگید؟ [[برن استارک|چلاقه]] یا [[ریکان استارک|بچهه]]؟{{رف|نش|56}}|[[آشا گریجوی]] به تیان}} | |||
{{نقل قول|'''رودریک:''' 10 سال تحت قیمومیت [[خاندان استارک|استارک ها]] بودی.<br />'''تیان:''' من بهش می گم گروگان و زندانی<br />'''رودریک:''' پس شاید بهتر بود لرد [[ادارد]] به دیوار های سیاهچال زنجیرت می کرد. عوضش اون کنار پسرهاش بزرگت کرد، پسرای شیرینی که قصابیشون کردی. و شرم همیشگی من که هنر جنگیدن رو بهت یاد دادم. باید به جای اینکه شمشیر به دستت بدم اونو تو شکمت فرو می کردم.{{رف|نش|66}}|سر [[رودریک کسل]] به تیان}} | |||
{{نقل قول|وقتی بهم گفتن [[وینترفل]] سقوط کرده، می خواستم بی درنگ به شمال برم، می خواستم [[برن استارک|برن]] و [[ریکان استارک|ریکان]] رو آزاد کنم، ولی فکر کردم ... هیچ وقت فکر نمی کردم تیان واقعاً بهشون آسیب برسونه. اگه من ...{{رف|یش|14}}|[[راب استارک]] به [[کتلین تالی]]}} | |||
{{نقل قول|اگه تیان بجای پسرای لرد [[ریکار کاراستارک|کاراستارک]] می مرد چند تا مشکل پیش نمیومد؟{{رف|یش|45}}|افکار [[کتلین تالی]]}} | |||
== خانواده == | == خانواده == |
ویرایش