پرش به محتوا

جورا مورمونت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ترجمه|استاد آمون}}
[[en:Jorah Mormont]]
[[en:Jorah Mormont]]
{{اطلاعات اشخاص  
{{اطلاعات اشخاص  
خط ۲۵: خط ۲۴:
== ظاهر ==
== ظاهر ==


سر جورا مردی میانسال، درشت هیکل، سبزه رو، بسیار پرمو و تاس است، با این وجود هنوز هم بسیار قوی است. از نظر [[دنریس تارگرین]]، او خیلی زیبا نیست.
سر جورا مردی میانسال، درشت هیکل، سبزه رو، بسیار پرمو و تاس است، با این وجود هنوز هم بسیار قوی است.{{رف|یش|8}}{{رف|یش|42}} از نظر [[دنریس تارگرین]]، او خیلی زیبا نیست.{{رف|بتت|23}}


== تاریخ ==
== تاریخ ==
زمانی که جورا مورمونت به بلوغ رسید، پدرش [[جور مورمونت]] به [[نگهبانان شب]] پیوست تا رهبری خاندان مورمونت به پسرش برسد.
زمانی که جورا مورمونت به بلوغ رسید، پدرش [[جور مورمونت]] به [[نگهبانان شب]] پیوست تا رهبری خاندان مورمونت به پسرش برسد.


او در [[شورش گریجوی]] مبارزه کرد و شجاعتی مثال زدنی از خود به نمایش گذاشت و جزو اولین نفراتی بود که از دروازه ی [[پایک]] رد شد به همین دلیل او توسط پادشاه [[رابرت براتیون]] شوالیه گردید. [[ایلیریو موپاتیس]] (Illyrio Mopatis) مدعی شده است که خود شخص سپتون اعظم او را در روغن مقدس هفت غسل و تدهین کرده است اگرچه مشخص نیست که او پیرو آیین هفت بوده یا نبوده است.
او در [[شورش گریجوی]] مبارزه کرد و شجاعتی مثال زدنی از خود به نمایش گذاشت و جزو اولین نفراتی بود که از دروازه ی [[پایک]] رد شد به همین دلیل او توسط پادشاه [[رابرت براتیون]] شوالیه گردید. [[ایلیریو موپاتیس]] (Illyrio Mopatis) مدعی شده است که خود شخص سپتون اعظم او را در روغن مقدس هفت غسل و تدهین کرده است اگرچه مشخص نیست که او پیرو آیین هفت بوده یا نبوده است.{{رف|بتت|3}}


برعکس زندگی نظامی موفق و حرفه ای، جورا در زندگی شخصی و عشق خود بدشانس بود. همسر اول او که یکی از اعضای [[خاندان گلاور]] بود نابارور بود و در مدت ده سال زندگی مشترک او و جورا سه بار سقط جنین کرد و پس از سومین سقطش نیز درگذشت.
برعکس زندگی نظامی موفق و حرفه ای، جورا در زندگی شخصی و عشق خود بدشانس بود. همسر اول او که یکی از اعضای [[خاندان گلاور]] بود نابارور بود و در مدت ده سال زندگی مشترک او و جورا سه بار سقط جنین کرد و پس از سومین سقطش نیز درگذشت.
خط ۳۹: خط ۳۸:


هنگامی که او در پرداخت قرض هایش نا توان ماند، به شکستن یکی از قدیمی ترین تابوهای [[هفت پادشاهی]] متوسل شد: مشارکت در تجارت برده.
هنگامی که او در پرداخت قرض هایش نا توان ماند، به شکستن یکی از قدیمی ترین تابوهای [[هفت پادشاهی]] متوسل شد: مشارکت در تجارت برده.
زمانی که لرد بالا دست خاندان مورمونت، [[ادارد استارک]] (Eddard Stark)، باخبر شد که جوراه چند شکارچی غیر قانونی را بعنوان برده به [[تایروش]] (Tyrosh) فروخته است، طبق مجزات تجارت برده، فرمان مرگ او را صادر کرد. هرچند زمانی که لرد ادارد به جزیره خرس رسید تا او را گردن بزند، جوراه فرار کرده بود.
زمانی که لرد بالا دست خاندان مورمونت، [[ادارد استارک]] (Eddard Stark)، باخبر شد که جوراه چند شکارچی غیر قانونی را بعنوان برده به [[تایروش]] (Tyrosh) فروخته است، طبق مجزات تجارت برده، فرمان مرگ او را صادر کرد. هرچند زمانی که لرد ادارد به جزیره خرس رسید تا او را گردن بزند، جوراه فرار کرده بود.{{رف|بتت|12}}


جوراه به جای اینکه به پدرش بپیوندد و سیاه پوش شود، با لاینس به [[لایس]] (Lys) رفت تا در آنجا به زندگی خود به صورت یک [[سرباز مزدور|مزدور]] ادامه دهد. در حالی که جوراه هنوز نمی توانست از پس هزینه های شیوه ی زندگی مورد نظر همسرش برآید، در مدتی که در [[روین]] (Rhyone) می جنگید، لاینس یک معشوق برای خود گرفت. زمانی که او به لایس بازگشت، معشوق همسرش به او گفت که اگر او لاینس را رها و شهر را ترک نکند، بخاطر ناتوانی در پرداخت بدهی هایش او را به بردگی می گیرند. قلب او شکست و از لایس خارج شد و به [[ولانتیس]] (Volantis) رفت. جوراه همچنان در شهر های آزاد باقی ماند و به عنوان یک مزدور معروف که شمشیرش را به بالاترین قیمت می فروشد به زندگی اش ادامه داد.
جوراه به جای اینکه به پدرش بپیوندد و سیاه پوش شود، با لاینس به [[لایس]] (Lys) رفت تا در آنجا به زندگی خود به صورت یک [[سرباز مزدور|مزدور]] ادامه دهد. در حالی که جوراه هنوز نمی توانست از پس هزینه های شیوه ی زندگی مورد نظر همسرش برآید، در مدتی که در [[روین]] (Rhyone) می جنگید، لاینس یک معشوق برای خود گرفت. زمانی که او به لایس بازگشت، معشوق همسرش به او گفت که اگر او لاینس را رها و شهر را ترک نکند، بخاطر ناتوانی در پرداخت بدهی هایش او را به بردگی می گیرند. قلب او شکست و از لایس خارج شد و به [[ولانتیس]] (Volantis) رفت.{{رف|ربا|27}} جوراه همچنان در شهر های آزاد باقی ماند و به عنوان یک مزدور معروف که شمشیرش را به بالاترین قیمت می فروشد به زندگی اش ادامه داد.{{رف|نش|12}}


== ارجاعات در کتاب ==
== ارجاعات در کتاب ==
=== بازی تاج و تخت ===
=== بازی تاج و تخت ===
[[پرونده:Dany_Jorah_Kneeling.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|جوراه در برابر دنریس سوگند یاد می کند. اثر Amoka]]
[[پرونده:Dany_Jorah_Kneeling.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|جوراه در برابر دنریس سوگند یاد می کند. اثر Amoka]]
در عروسی [[دنریس تارگرین]] با کال [[دروگو]] (Drogo) در [[پنتوس]] (Pentos) [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) جوراه را به خدمت گرفت. جوراه به امید بخشش سلطنتی، پنهانی حرکات [[خاندان تارگرین|تارگرین ها]] را به [[واریس]] (Varys) گزارش می داد. پس از عروسی، او با [[کالاسار]] به سمت شرق و از طریق [[دریای دوتراکی]] (Dothraki sea) به [[واز دوتراک]] (Vaes Dothrak) سفر کرد. او ویسریس را تحقیر کرد و گفت که [[ریگار تارگرین|ریگار]] آرین اژدهای حقیقی بود و ویسریس کمتر از سایه ی یک مار است. با این حال او به طور فزاینده ای به تحسین شجاعت و صداقت دنریس می پرداخت. در واز دوتراک او ایستاد و مرگ ویسریس به دست کال دروگو را تماشا کرد. در طی انتظار او برای دریافت نامه ای از طرف وکیل ایلیریو، جوراه در حالی که از دنریس محافظت می کرد همراه با او به بازار های غربی رفت. در این زمان او نمی دانست که [[رابرت براتیون]] به هرکسی که دنریس را بکشد مقام لردی اعطا می کند. درحالی که در بازار یک تاجر شراب تلاش می کند که به دنریس شراب مسموم بدهد، سر رجوراه که به تازگی نامه نامه ای از ایلیریو دریافت کرده بود که در آن ایلیریو از قصد رابرت برای کشتن دنریس گفته شده بود، جلوی کار شراب فروش را می گیرد.
در عروسی [[دنریس تارگرین]] با کال [[دروگو]] (Drogo) در [[پنتوس]] (Pentos) [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) جوراه را به خدمت گرفت. جوراه به امید بخشش سلطنتی، پنهانی حرکات [[خاندان تارگرین|تارگرین ها]] را به [[واریس]] (Varys) گزارش می داد. پس از عروسی، او با [[کالاسار]] به سمت شرق و از طریق [[دریای دوتراکی]] (Dothraki sea) به [[واز دوتراک]] (Vaes Dothrak) سفر کرد. او ویسریس را تحقیر کرد و گفت که [[ریگار تارگرین|ریگار]] آرین اژدهای حقیقی بود و ویسریس کمتر از سایه ی یک مار است.{{رف|بتت|23}} با این حال او به طور فزاینده ای به تحسین شجاعت و صداقت دنریس می پرداخت. در واز دوتراک او ایستاد و مرگ ویسریس به دست کال دروگو را تماشا کرد.{{رف|بتت|46}} در طی انتظار او برای دریافت نامه ای از طرف وکیل ایلیریو، جوراه در حالی که از دنریس محافظت می کرد همراه با او به بازار های غربی رفت. در این زمان او نمی دانست که [[رابرت براتیون]] به هرکسی که دنریس را بکشد مقام لردی اعطا می کند. درحالی که در بازار یک تاجر شراب تلاش می کند که به دنریس شراب مسموم بدهد، سر رجوراه که به تازگی نامه نامه ای از ایلیریو دریافت کرده بود که در آن ایلیریو از قصد رابرت برای کشتن دنریس گفته شده بود، جلوی کار شراب فروش را می گیرد.{{رف|بتت|54}}


جوراه تا زمان مرگ کال دروگو نیز به دنی وفادار می ماند و در مقابل شورشیان کالاسار نیز از او دفاع می کند. سر جوراه یکی از افرادی بود که حتی تا قبل از به دنیا آمدن اژدهایان دنریس به او وفادار بود. دنریس او را اولین عزو [[گارد ملکه]] (Queensguard) کرد و به او قول داد که زمانی که به [[وستروس]] باز میگردند به او شمشیری از جنس فولاد والریایی بدهد. جوراه اولین کسی بود که بعد از خاموش شدن شعله های آتشی که برای سوزاندن جسد کال دروگو برپا شده بود، به دنبال دنی رفت و پس از دیدن اژدهایان تازه متولد شده اش در برابر او زانو زد و او را ملکه ی خود معرفی کرد.
جوراه تا زمان مرگ کال دروگو نیز به دنی وفادار می ماند و در مقابل شورشیان کالاسار نیز از او دفاع می کند. سر جوراه یکی از افرادی بود که حتی تا قبل از به دنیا آمدن اژدهایان دنریس به او وفادار بود. دنریس او را اولین عزو [[گارد ملکه]] (Queensguard) کرد و به او قول داد که زمانی که به [[وستروس]] باز میگردند به او شمشیری از جنس فولاد والریایی بدهد. جوراه اولین کسی بود که بعد از خاموش شدن شعله های آتشی که برای سوزاندن جسد کال دروگو برپا شده بود، به دنبال دنی رفت و پس از دیدن اژدهایان تازه متولد شده اش در برابر او زانو زد و او را ملکه ی خود معرفی کرد.
خط ۵۴: خط ۵۳:
در [[ویس تولورو]] (Vaes Tolorro) جورا برای اولین بار به [[دنریس تارگرین|دنریس]] درباره ی ازدواج نافرجامش با [[لاینس های تاور]] می گوید. جورا به دنریس می گوید که او شبیه همسرش است و دنریس برای اولین بار متوجه می شود که جورا او را عاشقانه دوست می دارد. اگرچه دنریس درباره ی این کشفش هیچ حرفی نزد اما به سرعت شروع به نگران شدن درباره ی اینکه آیا جورا او را هنوز به چشم یک دختر بچه می بیند که به کمک نیاز دارد یا به چشم یک شریک عشقی و یا به چشم یک ملکه کرد.
در [[ویس تولورو]] (Vaes Tolorro) جورا برای اولین بار به [[دنریس تارگرین|دنریس]] درباره ی ازدواج نافرجامش با [[لاینس های تاور]] می گوید. جورا به دنریس می گوید که او شبیه همسرش است و دنریس برای اولین بار متوجه می شود که جورا او را عاشقانه دوست می دارد. اگرچه دنریس درباره ی این کشفش هیچ حرفی نزد اما به سرعت شروع به نگران شدن درباره ی اینکه آیا جورا او را هنوز به چشم یک دختر بچه می بیند که به کمک نیاز دارد یا به چشم یک شریک عشقی و یا به چشم یک ملکه کرد.


عشق جورا به دنریس که هر روز بیشتر از پیش می شد سرانجام باعث شد که او آخرین گزارشش را در [[کارث]] به [[واریس]] فرستاده و پس از آن دیگر هیچ گزارشی به او نفرستد. در کارث او سعی کرد که دنریس را از اعتماد بیش از حد به کارثیان، به ویژه [[خوان زارو داکسوس]] (Xaro Xhoan Daxos) و اعضای [[خانه ی نامیرایان]] (the House of the Undying)، باز دارد. زمانی که دنی بر خلاف توصیه های او اعلام کرد که قصد دارد وارد خانه ی نامیرایان شود، جورا به دنریس التماس کرد که اجازه دهد به عنوان [[خون سوار]] او، همراهش به داخل خانه ی نامیرایان بیاید اما دنریس خواسته ی او را رد کرد و به تنهایی وارد آنجا شد.
عشق جورا به دنریس که هر روز بیشتر از پیش می شد سرانجام باعث شد که او آخرین گزارشش را در [[کارث]] به [[واریس]] فرستاده و پس از آن دیگر هیچ گزارشی به او نفرستد.{{رف|یش|71}} در کارث او سعی کرد که دنریس را از اعتماد بیش از حد به کارثیان، به ویژه [[خوان زارو داکسوس]] (Xaro Xhoan Daxos) و اعضای [[خانه ی نامیرایان]] (the House of the Undying)، باز دارد. زمانی که دنی بر خلاف توصیه های او اعلام کرد که قصد دارد وارد خانه ی نامیرایان شود، جورا به دنریس التماس کرد که اجازه دهد به عنوان [[خون سوار]] او، همراهش به داخل خانه ی نامیرایان بیاید اما دنریس خواسته ی او را رد کرد و به تنهایی وارد آنجا شد.


پس از آن، دنی هرچیزی را که در خانه ی نامیرایان دیده بود با جورا در میان گذاشت. جورا همراه با او به اسکله ی شهر رفت تا بتوانند کشتی ای پیدا کنند که آن ها را به [[وستروس]] بازگرداند. در اسکله یکی از [[افسوس خور ها]] تلاش می کند دنی را بکشد اما تلاشش توسط دو نفر خنثی می شود. این دو نفر خود را [[باریستان سلمی|آرستان ریش سفید]] (Arstan Whitebeard) و [[بلواس نیرومند]] (Strong Belwas) معرفی کردند و ادعا می کنند که وکیل ایلیریو آن ها را با سه کشتی به کارث فرستاده است تا دنی و همراهانش را به [[پنتوس]] ببرند. آرستان متذکر می شود که مبارزه ی جورا را در [[پایک]] (Pyke) و [[لنیسپورت]] دیده است و جورا به طور مبهمی او را آشنا میابد اما نمی تواند تشخیص دهد که او را کجا دیده است. جورا به دنی می گوید که نباید به آن دو نفر به ویژه ریش سفید اعتماد کنند اما دنریس آن دو را به خدمت خود می پذیرد.
پس از آن، دنی هرچیزی را که در خانه ی نامیرایان دیده بود با جورا در میان گذاشت. جورا همراه با او به اسکله ی شهر رفت تا بتوانند کشتی ای پیدا کنند که آن ها را به [[وستروس]] بازگرداند. در اسکله یکی از [[افسوس خور ها]] تلاش می کند دنی را بکشد اما تلاشش توسط دو نفر خنثی می شود. این دو نفر خود را [[باریستان سلمی|آرستان ریش سفید]] (Arstan Whitebeard) و [[بلواس نیرومند]] (Strong Belwas) معرفی کردند و ادعا می کنند که وکیل ایلیریو آن ها را با سه کشتی به کارث فرستاده است تا دنی و همراهانش را به [[پنتوس]] ببرند. آرستان متذکر می شود که مبارزه ی جورا را در [[پایک]] (Pyke) و [[لنیسپورت]] دیده است و جورا به طور مبهمی او را آشنا میابد اما نمی تواند تشخیص دهد که او را کجا دیده است. جورا به دنی می گوید که نباید به آن دو نفر به ویژه ریش سفید اعتماد کنند اما دنریس آن دو را به خدمت خود می پذیرد.
خط ۶۹: خط ۶۸:
=== رقصی با اژدهایان ===
=== رقصی با اژدهایان ===
{{اسپویلر|[[پرونده:Marc_Fishman_Jorah_enslaved.jpg‏|بندانگشتی|چپ|300px|جورا مورمونت به یک برده تبدیل می شود. اثر Marc Fishman]]
{{اسپویلر|[[پرونده:Marc_Fishman_Jorah_enslaved.jpg‏|بندانگشتی|چپ|300px|جورا مورمونت به یک برده تبدیل می شود. اثر Marc Fishman]]
سر جورا در یک فاحشه خانه در [[سلهوریس]] (Selhorys) یک فاحشه زیبا با موهای نقره ای رنگ استخدام می کند. در آنجا او [[تیریون لنیستر]] را شناسایی و زندانی می کند زیرا او قصد داشت که تیریون را به دنریس تحویل دهد تا بتواند محبت دنی را دوباره جلب کند.
سر جورا در یک فاحشه خانه در [[سلهوریس]] (Selhorys) یک فاحشه زیبا با موهای نقره ای رنگ استخدام می کند. در آنجا او [[تیریون لنیستر]] را شناسایی و زندانی می کند{{رف|ربا|22}} زیرا او قصد داشت که تیریون را به دنریس تحویل دهد تا بتواند محبت دنی را دوباره جلب کند.


در ولانتیس جورا تیریون را نزد [[بیوه اسکله]] (Widow of the Waterfront) میبرد تا ترتیب عبورشان از ولانتیس را بدهد. در آنجا تیریون با یک زن کوتوله بازیگر به نام [[پنی]] (Penny) ملاقات میکند کسی که پس از اینکه متوجه شد تیریون به طور غیر مستقیم مسئول مرگ برادرش [[اوپو]] (Oppo) بوده، سعی می کند او را بکشد. تیریون جورا را راضی می کند که پنی نیز به آن ها بپیونددبه همین دلیل جورا برای تیریون روشن می کند که مسئولیت پنی با او خواهد بود.در طول سفرشان برای رسیدن به [[دنریس تارگرین|دنریس]]، [[پنی]] به عنوان زوج به او می پیوندد و از طریق دریا به وسیله [[سالاسوری کوران]] (The Selaesori Qhoran) ، که در آن خدمه به تیریون بی بینی (No-Nose) می گفتند ، به [[میرین]] (Meereen) می روند. در نهایت در طول سفر [[پنی]] و تیریون با یکدیگر دوست می شوند. در مدت سفرشان تیریون در میابد که جورا به طور نا امید کننده ای عاشق دنریس است و با نا امیدی تمام می خواهد راهی پیدا کند تا بتواند دوباره پیش او بازگردد. جورا بیشتر ساعات بیداری خود را مست می کند و بر روی عرشه راه می رود و به دریا زل می زند.
در ولانتیس جورا تیریون را نزد [[بیوه اسکله]] (Widow of the Waterfront) میبرد تا ترتیب عبورشان از ولانتیس را بدهد. در آنجا تیریون با یک زن کوتوله بازیگر به نام [[پنی]] (Penny) ملاقات میکند کسی که پس از اینکه متوجه شد تیریون به طور غیر مستقیم مسئول مرگ برادرش [[اوپو]] (Oppo) بوده، سعی می کند او را بکشد.{{رف|ربا|27}} تیریون جورا را راضی می کند که پنی نیز به آن ها بپیونددبه همین دلیل جورا برای تیریون روشن می کند که مسئولیت پنی با او خواهد بود.در طول سفرشان برای رسیدن به [[دنریس تارگرین|دنریس]]، [[پنی]] به عنوان زوج به او می پیوندد و از طریق دریا به وسیله [[سالاسوری کوران]] (The Selaesori Qhoran) ، که در آن خدمه به تیریون بی بینی (No-Nose) می گفتند ، به [[میرین]] (Meereen) می روند. در نهایت در طول سفر [[پنی]] و تیریون با یکدیگر دوست می شوند. در مدت سفرشان تیریون در میابد که جورا به طور نا امید کننده ای عاشق دنریس است و با نا امیدی تمام می خواهد راهی پیدا کند تا بتواند دوباره پیش او بازگردد. جورا بیشتر ساعات بیداری خود را مست می کند و بر روی عرشه راه می رود و به دریا زل می زند.


زمانی که سالاسوری کوران به دست برده داران یونکایی اسیر می شود، سر جورا شمشیر خود را در مقابل برده داران بیرون می کشد و قبل از اینکه آنان او را مغلوب کنند، سه تن از آن ها را می کشد. به همین دلیل برده داران او را به زنجیر کشیده، مورد ضرب و شتم قرار داده و به او گرسنگی می دهند. آنان همچنین داغی به شکل شیطان بر روی گونه ی راست او می گذارند که این بدان معنی است که او یک برده ی خطرناک و نافرمان است. تیریون با خودش فکر می کند که جورا مورمونت هرگز مرد خوش منظری نبوده است و اکنون با وجود این داغ بر روی گونه اش به شکل بدی ترسناک شده است.
زمانی که سالاسوری کوران به دست برده داران یونکایی اسیر می شود، سر جورا شمشیر خود را در مقابل برده داران بیرون می کشد و قبل از اینکه آنان او را مغلوب کنند، سه تن از آن ها را می کشد. به همین دلیل برده داران او را به زنجیر کشیده، مورد ضرب و شتم قرار داده و به او گرسنگی می دهند. آنان همچنین داغی به شکل شیطان بر روی گونه ی راست او می گذارند که این بدان معنی است که او یک برده ی خطرناک و نافرمان است.{{رف|ربا|47}} تیریون با خودش فکر می کند که جورا مورمونت هرگز مرد خوش منظری نبوده است و اکنون با وجود این داغ بر روی گونه اش به شکل بدی ترسناک شده است.{{رف|ربا|66}}


هر سه نفر آن ها در [[میرین]] برای فروش به حراج گذاشته می شوند. در این زمان [[بن پلام]] (Ben Plumm) تیریون و جورا را می بیند و قصد می کند که آن ها را بخرد زیرا می خواست جورا را کشته و سر او را در جشن عروسی دنریس بعنوان یک هدیه به او بدهد و تیریون را نیز به خواهرش [[سرسی لنیستر|سرسی]] تحویل داده و جایزه ی تعیین شده را بگیرد. اما او موفق نمی شود زیرا فردی به نام [[یزان زو کاگاز]](Yezzan zo Qaggaz)خریداری می شوند. تیریون موفق شد که با گفتن دروغ به پرستار یزان، او را متقاعد به خریداری جورا کند. او به آنان گفت که جورا نیز بخشی از گروه نمایشی سه نفره آن ها یعنی نمایش [[خرس و دوشیزه]] (the bear and the maiden fair) است. به این صورت که جورا خرس، پنی دوشیزه و تیریون شوالیه شجاعی که دوشیزه را نجات می دهد هستند. در راه رفتن به پیش ارباب جدیدشان، تیریون در میابد که تمام روحیه ی مبارزه طلبی جورا با شنیدن خبر ازدواج دنریس از بین رفت.
هر سه نفر آن ها در [[میرین]] برای فروش به حراج گذاشته می شوند. در این زمان [[بن پلام]] (Ben Plumm) تیریون و جورا را می بیند و قصد می کند که آن ها را بخرد زیرا می خواست جورا را کشته و سر او را در جشن عروسی دنریس بعنوان یک هدیه به او بدهد و تیریون را نیز به خواهرش [[سرسی لنیستر|سرسی]] تحویل داده و جایزه ی تعیین شده را بگیرد. اما او موفق نمی شود زیرا فردی به نام [[یزان زو کاگاز]](Yezzan zo Qaggaz)خریداری می شوند. تیریون موفق شد که با گفتن دروغ به پرستار یزان، او را متقاعد به خریداری جورا کند. او به آنان گفت که جورا نیز بخشی از گروه نمایشی سه نفره آن ها یعنی نمایش [[خرس و دوشیزه]] (the bear and the maiden fair) است. به این صورت که جورا خرس، پنی دوشیزه و تیریون شوالیه شجاعی که دوشیزه را نجات می دهد هستند. در راه رفتن به پیش ارباب جدیدشان، تیریون در میابد که تمام روحیه ی مبارزه طلبی جورا با شنیدن خبر ازدواج دنریس از بین رفت.{{رف|ربا|57}}


پس از آنکه ارباب جدیدشان از اسهال خونی (bloody flux) مرد هر سه آنها فرار کردند . تیریون با وعده ثروت [[کسترلی راک]] (Casterly Rock) ترتیبی داد تا هرسه آنها به یک گروه مزدور به نام [[پسران دوم]] (Second Sons) تحت فرماندهی [[بن پلام]] قهوه ای (Brown Ben Plumm) بپیوندند. با وجود این که پسران قراردادی جهت مقابله با دنریس بسته اند ، تیریون امیدوار است بتواند کاری کند که آنها به دنریس  بپیوندند.}}
پس از آنکه ارباب جدیدشان از اسهال خونی (bloody flux) مرد هر سه آنها فرار کردند . تیریون با وعده ثروت [[کسترلی راک]] (Casterly Rock) ترتیبی داد تا هرسه آنها به یک گروه مزدور به نام [[پسران دوم]] (Second Sons) تحت فرماندهی [[بن پلام]] قهوه ای (Brown Ben Plumm) بپیوندند. با وجود این که پسران قراردادی جهت مقابله با دنریس بسته اند ، تیریون امیدوار است بتواند کاری کند که آنها به دنریس  بپیوندند.{{رف|ربا|66}}}}


=== بادهای زمستانی ===
=== بادهای زمستانی ===
خط ۸۵: خط ۸۴:
== نقل قول های جورا مورمونت ==
== نقل قول های جورا مورمونت ==


{{نقل قول|مردم عادی برای باران، بچه های سالم و یک تابستونی که هرگز تموم نشه دعا می کنند. تا زمانی که آن ها در آرامش باشن به اینکه لرد های بلند مرتبه بازی تاج و تختشون رو انجام میدن هیچ توجهی نمی کنند. اما آن ها هرگز رنگ آرامش رو نمی بینن.|جورا به [[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|مردم عادی برای باران، بچه های سالم و یک تابستونی که هرگز تموم نشه دعا می کنند. تا زمانی که آن ها در آرامش باشن به اینکه لرد های بلند مرتبه بازی تاج و تختشون رو انجام میدن هیچ توجهی نمی کنند. اما آن ها هرگز رنگ آرامش رو نمی بینن.|جورا به [[دنریس تارگرین]]}}{{رف|بتت|23}}


{{نقل قول|من در آرزوی لبخند اون زندگی می کردم.|جورا به [[دنریس تارگرین]] در مورد [[لاینس های تاور]]}}
{{نقل قول|من در آرزوی لبخند اون زندگی می کردم.|جورا به [[دنریس تارگرین]] در مورد [[لاینس های تاور]]}}{{رف|نش|12}}


{{نقل قول|اشباح همه جا هستند. ما اون ها رو به هرجایی که می رویم می بریم.|جورا به [[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|اشباح همه جا هستند. ما اون ها رو به هرجایی که می رویم می بریم.|جورا به [[دنریس تارگرین]]}}{{رف|نش|12}}


{{نقل قول|[[ریگار تارگرین|ریگار]] دلاورانه جنگید، ریگار باشکوه جنگید، ریگار شرافتمندانه جنگید، و ریگار مرد.|جورا به [[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|[[ریگار تارگرین|ریگار]] دلاورانه جنگید، ریگار باشکوه جنگید، ریگار شرافتمندانه جنگید، و ریگار مرد.|جورا به [[دنریس تارگرین]]}}{{رف|یش|23}}


== نقل قول هایی درباره ی جورا مورمونت ==
== نقل قول هایی درباره ی جورا مورمونت ==


{{نقل قول|جرم او [[شمال]] رو بی آبرو کرد.|افکار [[ادارد استارک]]}}
{{نقل قول|جرم او [[شمال]] رو بی آبرو کرد.|افکار [[ادارد استارک]]}}{{رف|بتت|12}}


{{نقل قول|پس برده دار یک جاسوس شده. ولی من ترجیح میدم یک جسد بشه.|[[ادارد استارک]] به [[رابرت براتیون]]}}
{{نقل قول|پس برده دار یک جاسوس شده. ولی من ترجیح میدم یک جسد بشه.|[[ادارد استارک]] به [[رابرت براتیون]]}}{{رف|بتت|12}}


{{نقل قول|شوالیه گارد ملکه ی من. و یک دوست واقعی و یک مشاور خوب.|[[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|شوالیه گارد ملکه ی من. و یک دوست واقعی و یک مشاور خوب.|[[دنریس تارگرین]]}}{{رف|نش|63}}


{{نقل قول|سر جورا خودش یک برده دار بوده علیاحضرت.|[[باریستان سلمی|آرستان ریش سپید]] به [[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|سر جورا خودش یک برده دار بوده علیاحضرت.|[[باریستان سلمی|آرستان ریش سپید]] به [[دنریس تارگرین]]}}{{رف|یش|23}}




{{اسپویلر|{{نقل قول|اون به من دروغ گفت، جاسوسی من رو کرد، اما دوستم داشت و مشاور خوبی برای من بود.|افکار [[دنریس تارگرین]]}}
{{اسپویلر|{{نقل قول|اون به من دروغ گفت، جاسوسی من رو کرد، اما دوستم داشت و مشاور خوبی برای من بود.|افکار [[دنریس تارگرین]]}}{{رف|ربا|30}}


{{نقل قول|دوبار تبعید شده، جای کمی برای تعجب هست. اگه منم میتونستم اونو تبعید می کردم. مردی سرد مزاج، خسته کننده، کج خلق و بی تفاوت نسبت به شوخی. و اینا تازه ویژگی های خوبش هستن.|افکار [[تیریون لنیستر]]}}}}
{{نقل قول|دوبار تبعید شده، جای کمی برای تعجب هست. اگه منم میتونستم اونو تبعید می کردم. مردی سرد مزاج، خسته کننده، کج خلق و بی تفاوت نسبت به شوخی. و اینا تازه ویژگی های خوبش هستن.|افکار [[تیریون لنیستر]]}}{{رف|ربا|33}}}}


== خانواده ==
== خانواده ==
۱٬۹۴۶

ویرایش