پرش به محتوا

باریستان سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
{{نقل قول|شاهزاده [[ریگار تارگرین|ریگار]] عاشق لیدی [[لیانا استارک|لیانایش]] بود و هزاران نفر به خاطر این عشق مردند. [[دیمون بلک فایر]] عاشق [[دنریس (دختر اگان چهارم|دنریس اول]] بود و زمانی که به او نرسید [[شورش بلک فایر|شورش]] کرد. هم [[ایگور ریورز|بیتراستیل]] و هم [[بریندن ریورز|بلادریون]] عاشق [[شیرا سی استار]] بودند و [[هفت پادشاهی]] بخاطر این عشق در خون غرق شد. شاهزاده [[دانکن تارگرین|دانکن]] آنقدر [[جنی از اولداستونز]] را دوست میداشت که حاضر شد بخاطر او از تاج و تختش دست بکشد و هفت پادشاهی بخاطر این عروس جسد های تازه ای را پرداخت کرد. هر سه پسر [[اگان تارگرین پنجم|اگان پنجم]] برخلاف خواسته های پدرشان، بخاطر عشق ازدواج کردند. و چون خود پادشاه نیز ملکه اش را از روی عشق انتخاب کرده بود، به پسر هایش اجازه داد که راه او را انتخاب کنند، به همین دلیل، زمانی که باید دوستان سریعی را بدست می آورد، دشمنان تلخی را برای خود درست کرد. خیانت ها و آشوب های ناشی از این انتخاب، درست مانند شب و روز پشت سر هم آمدند و رفتند تا اینکه در اوج غم و اندوه و در [[سامرهال]] به پایان رسیدند.}}
{{نقل قول|شاهزاده [[ریگار تارگرین|ریگار]] عاشق لیدی [[لیانا استارک|لیانایش]] بود و هزاران نفر به خاطر این عشق مردند. [[دیمون بلک فایر]] عاشق [[دنریس (دختر اگان چهارم|دنریس اول]] بود و زمانی که به او نرسید [[شورش بلک فایر|شورش]] کرد. هم [[ایگور ریورز|بیتراستیل]] و هم [[بریندن ریورز|بلادریون]] عاشق [[شیرا سی استار]] بودند و [[هفت پادشاهی]] بخاطر این عشق در خون غرق شد. شاهزاده [[دانکن تارگرین|دانکن]] آنقدر [[جنی از اولداستونز]] را دوست میداشت که حاضر شد بخاطر او از تاج و تختش دست بکشد و هفت پادشاهی بخاطر این عروس جسد های تازه ای را پرداخت کرد. هر سه پسر [[اگان تارگرین پنجم|اگان پنجم]] برخلاف خواسته های پدرشان، بخاطر عشق ازدواج کردند. و چون خود پادشاه نیز ملکه اش را از روی عشق انتخاب کرده بود، به پسر هایش اجازه داد که راه او را انتخاب کنند، به همین دلیل، زمانی که باید دوستان سریعی را بدست می آورد، دشمنان تلخی را برای خود درست کرد. خیانت ها و آشوب های ناشی از این انتخاب، درست مانند شب و روز پشت سر هم آمدند و رفتند تا اینکه در اوج غم و اندوه و در [[سامرهال]] به پایان رسیدند.}}


{{نقل قول|شاهزاده ریگار دو فرزند داشت: [[رینیس تارگرین (دختر ریگار)|رینیس]] یک دختربچه بود و [[اگان تارگرین|اگان]] تنها یک نوزاد. هنگامی که [[تایوین لنیستر]] [[بارانداز پادشاه]] را گرفت، مردان او هر دوی آن ها را کشتند. تایوین جسد های خونی آن ها را در رداهای سرخ پیچید و به شاه جدید تقدیم کرد. و زمانی که رابرت جسدها را دید چه چیزی گفت؟ آیا او لبخند زد؟ باریستان سلمی در ترایدنت به شدت زخمی شده بود و نتوانسته بود هدیه لرد تایوین را ببیند ولی بارها درباره ی آن فکر کرده بود. او با خود می گفت که اگر لبخند رابرت را زمانی که جسد فرزندان ریگار را تقدیمش کردند دیده بود، هیچ لشکری بر روی زمین نمی توانست او را از کشتن رابرت باز دارد. من نمی توانم قتل عام کودکان را تحمل نمی کرد. یا دیگران باید این را می پذیرفتند یا باریستان دیگر کاری با آن ها نخواهد داشت.|افکار سر باریستان}}}}
{{نقل قول|شاهزاده ریگار دو فرزند داشت: [[رینیس تارگرین (دختر ریگار)|رینیس]] یک دختربچه بود و [[اگان تارگرین|اگان]] تنها یک نوزاد. هنگامی که [[تایوین لنیستر]] [[بارانداز پادشاه]] را گرفت، مردان او هر دوی آن ها را کشتند. تایوین جسد های خونی آن ها را در رداهای سرخ پیچید و به شاه جدید تقدیم کرد. و زمانی که رابرت جسدها را دید چه چیزی گفت؟ آیا او لبخند زد؟ باریستان سلمی در ترایدنت به شدت زخمی شده بود و نتوانسته بود هدیه لرد تایوین را ببیند ولی بارها درباره ی آن فکر کرده بود. او با خود می گفت که اگر لبخند رابرت را زمانی که جسد فرزندان ریگار را تقدیمش کردند دیده بود، هیچ لشکری بر روی زمین نمی توانست او را از کشتن رابرت باز دارد. من نمی توانم قتل عام کودکان را تحمل کنم. یا دیگران باید این را می پذیرفتند یا دیگر کاری با آن ها نخواهم داشت.|افکار سر باریستان}}}}


== نقل قول هایی درباره ی سر باریستان ==
== نقل قول هایی درباره ی سر باریستان ==
۱٬۹۴۶

ویرایش