۵۳۷
ویرایش
(←منابع) |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==رویدادهای اخیر== | ==رویدادهای اخیر== | ||
'''بازی تاج و تخت''' | '''بازی تاج و تخت''' | ||
[[پرونده:Illyrio Dragon Eggs.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|ایلیریو و تخم های اژدها اثر Amok]]ظاهرا علاقه ی ایلیریو به تارگرین ها به دلایل صرفا مالی | [[پرونده:Illyrio Dragon Eggs.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|ایلیریو و تخم های اژدها اثر Amok]]ظاهرا علاقه ی ایلیریو به تارگرین ها به دلایل صرفا مالی است، اوانتظار دارد زمانیکه تارگرین ها دوباره به قدرت رسیدند برای سپاسگزاری و حق شناسی به او ثروت زیادی بدهند. او همچنین با گفتن اینکه مردم وستروس منتظر پادشاه برحقشان هستند و اینکه مردان به سلامتی او مین وشند و زنان پنهانی پرچم های اژدها می دوزند،حس جاه طلبی ویسریس را تحریک و شعله ورتر می کند. | ||
ایلیریو ترتیب ازدواج دنریس با کال دروگو را داد تا از [[کالاسار]] قدرتمند دروگو برای تهاجم به وستروس استفاده کنند. | ایلیریو ترتیب ازدواج دنریس با کال دروگو را داد تا از [[کالاسار]] قدرتمند دروگو برای تهاجم به وستروس استفاده کنند.ا و هم چنین با واریس،ارباب زمزمه های پادشاه رابرت(Robert Baratheon) کار می کرد، برای ایجاد یک دوره ی ضعف و عدم ثبات استراتژیک و آماده سازی زمینه ی تهاجم تارگرین ها به وستروس. او به دنریس در روز عروسی اش سه تخم اژدهای سنگ شده هدیه داد، و انتظار نداشت که این تخم ها توسط دنریس شکسته شوند و تبدیل به جوجه اژدها شوند. و این اژدهایان ارزش بسیار بیشتری از آنچه که ایلیریو امید داشت از دنریس بعد از رسیدنش به تاج تخت دریافت کند، داشتند.{{رف|بتت|3}}{{رف|بتت|72}} | ||
پیش از آن زمانیکه ادارد استارک(Eddard Stark) به پادشاه رابرت براتیون گفت که او | پیش از آن زمانیکه ادارد استارک(Eddard Stark) به پادشاه رابرت براتیون گفت که او نمی تواند به دنریس تارگرین آسیبی برساند، رابرت به او گفت: | ||
{{نقل قول|یه | {{نقل قول|یه پنتوسی آبله رو تاجر پنیر،اون و برادرش رو در ویلای خودش با خواجه ها در هر طرف تحت محافظت داشت و حالا اونارو تحویل دوتراکیها داده. باید سالها پیش که دست یافتن بهشون آسون بود، ترتیب کشتنشون رو میدادم،اما جان به بدی تو بود. نشانه ی حماقت منه که به حرفش گوش کردم.{{رف|بتت|12}}}} | ||
[[پرونده:Illyrio Targaryens.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|ایلیریو | [[پرونده:Illyrio Targaryens.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|ایلیریو به ممراه دنریس و ویسریس تارگرین در پنتوس]]رابرت خبر نداشت که ایلیریو از طرف دوستش واریس،ارباب زمزمه ها ی خود پادشاه رابرت، تارگرین های باقیمانده را تحت حفاظت گرفته. | ||
'''نزاع شاهان''' | '''نزاع شاهان''' | ||
ایلیریو همچنان به مراقبت از دنریس ادامه | ایلیریو همچنان به مراقبت از دنریس ادامه داد، برای او [[بلواس نیرومند]](Strong Belwas) و ملازمش [[آرستان ریش سپید]](Arstan) را به ممراه سه کشتی فرستاد تا او را به پنتوس برگردانند.{{رف|نش|63}} | ||
'''یورش شمشیرها''' | '''یورش شمشیرها''' | ||
به یکی از کشتی های ایلیریو توسط [[سالادور سان]](Salladhor Saan) | به یکی از کشتی های ایلیریو توسط [[سالادور سان]](Salladhor Saan)، که بعنوان لرد [[خلیج بلک واتر]](Blackwater Bay) نامیده شده بود، حمله شد و این کشتی مصادره شد. | ||
'''رقصی با اژدهایان''' | '''رقصی با اژدهایان''' | ||
{{اسپویلر|بعد از اینکه تیریون لنیستر محکوم به خیانت بخاطر مسموم کردن پادشاه [[جافری براتیون]](Joffrey Baratheon) شد،واریس ترتیب خروج مخفیانه و قاچاقی او را از [[ | {{اسپویلر|بعد از اینکه تیریون لنیستر محکوم به خیانت بخاطر مسموم کردن پادشاه [[جافری براتیون]](Joffrey Baratheon) شد،واریس ترتیب خروج مخفیانه و قاچاقی او را از [[بارانداز پادشاه]](King's Landing) داد و او را تحت حفاظت ایلیریو قرار داد.وقتی تیریون به پنتوس رسید ایلیریو به او خوشامد گفت،او از تیریون میزبانی کرد و به راهی برای لرد کسترلی راک شدن پیشنهاد کرد.او درباره ی دنریس تارگرین با تیریون صحبت کرد. تیریون هر چند با بی میلی و محتاطانه ولی این رو شانسی برای بدست آوردن حق طبیعی خودش دید و پذیرفت که به سوی دنریس سفر کند.ایلیریو هم چنین فاش کرد که بخاطر ارباب سکه های هفت پادشاهی شدن از تارگرین ها حمایت میکند. | ||
زمانیکه تیریون بخاطر شکش سوالات بیشتری راجع به انگیزه ی واقعی ایلیریو برای کمک به ملکه دنریس | زمانیکه تیریون بخاطر شکش سوالات بیشتری راجع به انگیزه ی واقعی ایلیریو برای کمک به ملکه دنریس می پرسد،ایلیریو گفت: | ||
{{نقل قول|همه ی کارهایی که یه مرد میکنه برای سود و منفعت نیست،اگر میخواهی باور کن یا | {{نقل قول|همه ی کارهایی که یه مرد میکنه برای سود و منفعت نیست،اگر میخواهی باور کن یا نه، ولی احمق های پیر و چاقی مثل من هم دوستانی دارند،و محبت هایی که باید جبران بشن.{{رف|ربا|5}}}} | ||
ایلیریو و تیریون در یک تخت روان سفر کردند تا بالاخره به یکی دیگر از گروه های همکار ایلیریو رسیدند{{رف|ربا|1}}.ایلیریو،تیریون را به هالدون(Haldon) و رولی داکفیلد(Rolly Duckfield) سپرد،تا سفرشان را از راه دریا به ولانتیس(Volantis)ادامه دهند. | ایلیریو و تیریون در یک تخت روان سفر کردند تا بالاخره به یکی دیگر از گروه های همکار ایلیریو رسیدند{{رف|ربا|1}}.ایلیریو،تیریون را به هالدون(Haldon) و رولی داکفیلد(Rolly Duckfield) سپرد،تا سفرشان را از راه دریا به ولانتیس(Volantis)ادامه دهند. | ||
ایلیریو برای آنها آرزوی یک سفر خوشایند میکند و به پنتوس و خانه اش بازمیگردد.[[گریف]](Griff) میگوید که ایلیریو آنقدربه تریارک نیسوس واسار (Triarch Nyessos Vhassar) از حزب فیل پول داده است که کاملا به او مسلط شده.{{رف|ربا|18}} | ایلیریو برای آنها آرزوی یک سفر خوشایند میکند و به پنتوس و خانه اش بازمیگردد.[[گریف]](Griff) میگوید که ایلیریو آنقدربه تریارک نیسوس واسار (Triarch Nyessos Vhassar) از حزب فیل پول داده است که کاملا به او مسلط شده.{{رف|ربا|18}} | ||
تریستان ریورز(Tristan Rivers) که ایلیریو ،به [[گروهان طلایی]](Golden Company) این تصور نادرست را داده که خواهر [[پادشاه گدا]](the Beggar King) | تریستان ریورز(Tristan Rivers) که ایلیریو ،به [[گروهان طلایی]](Golden Company) این تصور نادرست را داده که خواهر [[پادشاه گدا]](the Beggar King)، دنریس، یک ملکه خردسال انعطاف پذیر و آسیب پذیر است.{{رف|ربا|24}}}} | ||
==نقل قول ها== | ==نقل قول ها== |
ویرایش