پرش به محتوا

اگان تارگرین (پسر ریگار): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
=== غارت بارانداز پادشاه ===
=== غارت بارانداز پادشاه ===
در [[شورش رابرت]] (Robert's Rebellion) اگان تنها یک نوزاد بود.{{رف|بتت|20}}{{رف|بتت|30}}که تنها چند ماه قبل از حمله به دنیا آمده بود. قبل از [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident)، [[ایریس دوم]] (Aerys II) با قباحت به عموی مادری اگان، شاهزاده [[لوین مارتل]] (Lewyn Martell) از [[گارد شاهی]]،
در [[شورش رابرت]] (Robert's Rebellion) اگان تنها یک نوزاد بود.{{رف|بتت|20}}{{رف|بتت|30}}که تنها چند ماه قبل از حمله به دنیا آمده بود. قبل از [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident)، [[ایریس دوم]] (Aerys II) با قباحت به عموی مادری اگان، شاهزاده [[لوین مارتل]] (Lewyn Martell) از [[گارد شاهی]]،
اعلان کرد که الیا و فرزندانش کنار شاه می‌مانند. لوین دستور گرفت که ده هزار مرد دورنی را از راه شاهی به سمت میدان نبرد هدایت کند. لوین و پدر اگان، ریگار در طول نبرد ترایدنت مردند.ایریس همسر خود ملکه [[رییلا تارگرین]] و پسر دیگر خود، شاهزاده [[ویسیریس]] را به دراگون استون فرستاد تا در امنیت باشند، و قرار بود که الیا بیوه ریگار و خواهر زاده لوین هم به آنان ملحق شود. اما ایریس شروع به سرزنش لوین کرد و گفت که علت شکست در جنگ، خیانت لوین به ریگار بوده است. او تصمیم گرفت الیا را به عنوان گروگان نگه دارد تا وفاداری [[دورن]] را داشته باشد.{{رف|یش|37}}
اعلان کرد که الیا و فرزندانش کنار شاه می‌مانند. لوین دستور گرفت که ده هزار مرد دورنی را از راه شاهی به سمت میدان نبرد هدایت کند. لوین و پدر اگان، ریگار در طول نبرد ترایدنت مردند.ایریس همسر خود ملکه [[ریلا تارگرین]] (Rhaella Targaryen) و پسر دیگر خود، شاهزاده [[ویسریس]] (Viserys) را به [[دراگون استون]] (Dragonstone ) فرستاد تا در امنیت باشند، و قرار بود که الیا بیوه ریگار و خواهر زاده لوین هم به آنان ملحق شود. اما ایریس شروع به سرزنش لوین کرد و گفت که علت شکست در جنگ، خیانت لوین به ریگار بوده است. او تصمیم گرفت الیا را به عنوان گروگان نگه دارد تا وفاداری [[دورن]] را داشته باشد.{{رف|یش|37}}


با مرگ ریگار، استاد اعظم [[پایسل]] متقاعد شد که جنگ تقریبا تمام شده است. و [[خاندان تارگرین]] دیگر نمی‌تواند پادشاه مناسبی برای کشور ارائه دهد. پایسل تصمیم گرفت تا [[شاه دیوانه]] را راضی کند که دروازه های بارانداز پادشاه را روی لرد [[تایوین لنیستر]] باز کند، در حالی که مخفیانه آرزو می‌کرد لرد تایوین خود بر [[تخت آهنین]] بنشیند.{{رف|نش|25}}
با مرگ ریگار، استاد اعظم [[پایسل]] متقاعد شد که جنگ تقریبا تمام شده است. و [[خاندان تارگرین]] دیگر نمی‌تواند پادشاه مناسبی برای کشور ارائه دهد. پایسل تصمیم گرفت تا [[شاه دیوانه]] را راضی کند که دروازه های بارانداز پادشاه را روی لرد [[تایوین لنیستر]] باز کند، در حالی که مخفیانه آرزو می‌کرد لرد تایوین خود بر [[تخت آهنین]] بنشیند.{{رف|نش|25}}
۱۴۴

ویرایش