۱٬۹۴۶
ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
{{اسپویلر|هنگامی که [[آریانه مارتل|آریانه]] (Arianne) پدرش را دید به او گفت که حقش را نسبت به [[دورن]] می خواهد، سپس [[دوران مارتل|شاهزاده دوران]] (Prince Doran) به او نشان داد که پس از مرگ او، آریانه پادشاهی را خواهد داشت. آریانه افشا کرد که می داند دوران می خواهد [[کوینتین مارتل|کوینتین]] (Quentyn) را وارث خودش کند اما پدرش به او گفت که برنامه ی دیگری برای او داشته بود. در تمام این سال ها، او قول آریانه را به شاهزاده ویسریس تارگرین داده بود ولی اکنون که تنها مرد [[خاندان تارگرین]] مرده است او هیچ دلیلی ندارد که حق آریانه را به او ندهد. پدرش به این مکالمه با این حرف پایان داد: | {{اسپویلر|هنگامی که [[آریانه مارتل|آریانه]] (Arianne) پدرش را دید به او گفت که حقش را نسبت به [[دورن]] می خواهد، سپس [[دوران مارتل|شاهزاده دوران]] (Prince Doran) به او نشان داد که پس از مرگ او، آریانه پادشاهی را خواهد داشت. آریانه افشا کرد که می داند دوران می خواهد [[کوینتین مارتل|کوینتین]] (Quentyn) را وارث خودش کند اما پدرش به او گفت که برنامه ی دیگری برای او داشته بود. در تمام این سال ها، او قول آریانه را به شاهزاده ویسریس تارگرین داده بود ولی اکنون که تنها مرد [[خاندان تارگرین]] مرده است او هیچ دلیلی ندارد که حق آریانه را به او ندهد. پدرش به این مکالمه با این حرف پایان داد: | ||
{{نقل قول|ما شاهزاده ها را برای برنامه ریزی های دقیق خود می خواهیم و خدایان تمام آن منحرفان را در هم بشکنند. | {{نقل قول|ما شاهزاده ها را برای برنامه ریزی های دقیق خود می خواهیم و خدایان تمام آن منحرفان را در هم بشکنند.}} | ||
برنامه مخصوص دوران برای او، فرستادن آریانه به تیروش بود تا به عنوان ساقی خدمت کند و در آنجا می توانست نامزد خود را ملاقات کند، در آن زمان برادرش کوینتین به جایگاه خاندانشان منصوب می شد. در آخر دوران نشان داد که به چه دلیل کوینتین به آن سوی دریا رفته است " برای آوردن تمایل قلبی ما. " هنگامی که آریانه از او پرسید که این به چه معناست، پدرش جواب داد: | برنامه مخصوص دوران برای او، فرستادن آریانه به تیروش بود تا به عنوان ساقی خدمت کند و در آنجا می توانست نامزد خود را ملاقات کند، در آن زمان برادرش کوینتین به جایگاه خاندانشان منصوب می شد. در آخر دوران نشان داد که به چه دلیل کوینتین به آن سوی دریا رفته است " برای آوردن تمایل قلبی ما. " هنگامی که آریانه از او پرسید که این به چه معناست، پدرش جواب داد: | ||
{{نقل قول|[[دنریس تارگرین|انتقام.عدالت.آتش و خون.]] | {{نقل قول|[[دنریس تارگرین|انتقام.عدالت.آتش و خون.]]}} }} |
ویرایش