دو شمشیر (سریال): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
=== در بارانداز پادشاه === | === در بارانداز پادشاه === | ||
[[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) شمشیر اجدادی خاندان [[استارک]]، یعنی [[آیس]] (Ice) را ذوب می کند و از آن ها دو شمشیر می سازد. یکی را به پسرش [[جیمی]] (Jaime) که [[لرد فرمانده گارد پادشاهی]] شده است می دهد و امیدوار است که با دست چپ استفاده از شمشیر را یاد بگیرد. تایون به جیمی دستور می دهد که او از [[گارد پادشاهی]] برکنار شود و به جای او در کسترلی راک (Casterly Rock) حکومت کند، اما جیمی قبول نمی کند. تایوین به دلیل اطاعت نکردن جیمی، او را به خودش واگزار می کند. بیرون دیوار شهر، [[تیریون]] (Tyrion) به همراه پادریک (Podrick) و مزدور شوالیه شده [[بران]] (Bronn)، منتظر شاهزاده [[دوران مارتل]] و همراهانش هستند، اما مشخص می شود که برادر کوچک ترش [[ابراین مارتل|اوبرین]] (Oberyn Martell) به جای او می آید. اوبرین رسیده است و در یکی از فاحشه خانه های لرد بیلیش (Lord Baelish)، او یکی از سربازان لنیستر را نقص عضو می کند که تیریون می رسد. اوبرین می گوید دلیل اینکه او به [[بارانداز پادشاه]] آمده، انتقام خواهرش [[الیا مارتل|الیا]] (Elia) دو دو تا بچه هایش است. الیا با شاهزاده [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) که وارث تاج و تخت بود، ازدواج کرد. اما [[رابرت براتیون]] (Robert Baratheon) ریگار را کشت و بارانداز پادشاه به دست سپاه تایوین سقوط کرد. اوبرین می خواهد که سر [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane) را بکشد و او را به دو نیم کند، چون بنا بر شایعه ها او به الیا در طول محاصره تجاوز کرده است. سانسا استارک (Sansa Stark) به خاطر [[عروسی سرخ|مرگ مادر و برادرش]] پریشان است. او با وجود اصرار دوشیزه اش [[شی]] (Shae) و همسرش [[تیریون]] لب به غذا نمی زند. شی می خواهد دوباره رابطه اش با تیریون سر بگیرد، اما او قبول نمی کند، جر و بحث آن ها توسط یکی دیگر از دوشیزه های سانسا شنیده می شود که بعدا به [[سرسی]] (Cersei) گزارش داده می شود. | [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) شمشیر اجدادی خاندان [[استارک]]، یعنی [[آیس]] (Ice) را ذوب می کند و از آن ها دو شمشیر می سازد. یکی را به پسرش [[جیمی]] (Jaime) که [[لرد فرمانده گارد پادشاهی]] شده است می دهد و امیدوار است که با دست چپ استفاده از شمشیر را یاد بگیرد. تایون به جیمی دستور می دهد که او از [[گارد پادشاهی]] برکنار شود و به جای او در کسترلی راک (Casterly Rock) حکومت کند، اما جیمی قبول نمی کند. تایوین به دلیل اطاعت نکردن جیمی، او را به خودش واگزار می کند. بیرون دیوار شهر، [[تیریون]] (Tyrion) به همراه پادریک (Podrick) و مزدور شوالیه شده [[بران]] (Bronn)، منتظر شاهزاده [[دوران مارتل]] و همراهانش هستند، اما مشخص می شود که برادر کوچک ترش [[ابراین مارتل|اوبرین]] (Oberyn Martell) به جای او می آید. اوبرین رسیده است و در یکی از فاحشه خانه های لرد بیلیش (Lord Baelish)، او یکی از سربازان لنیستر را نقص عضو می کند که تیریون می رسد. اوبرین می گوید دلیل اینکه او به [[بارانداز پادشاه]] آمده، انتقام خواهرش [[الیا مارتل|الیا]] (Elia) دو دو تا بچه هایش است. الیا با شاهزاده [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) که وارث تاج و تخت بود، ازدواج کرد. اما [[رابرت براتیون]] (Robert Baratheon) ریگار را کشت و بارانداز پادشاه به دست سپاه تایوین سقوط کرد. اوبرین می خواهد که سر [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane) را بکشد و او را به دو نیم کند، چون بنا بر شایعه ها او به الیا در طول محاصره تجاوز کرده است. سانسا استارک (Sansa Stark) به خاطر [[عروسی سرخ|مرگ مادر و برادرش]] پریشان است. او با وجود اصرار دوشیزه اش [[شی]] (Shae) و همسرش [[تیریون]] لب به غذا نمی زند. شی می خواهد دوباره رابطه اش با تیریون سر بگیرد، اما او قبول نمی کند، جر و بحث آن ها توسط یکی دیگر از دوشیزه های سانسا شنیده می شود که بعدا به [[سرسی]] (Cersei) گزارش داده می شود. | ||
در قلعه کیبورن (Qyburn) دستی خالص از جنس طلا را بر ساعد جیمی (Jaime) نصب می کند. وقتی کیبورن می رود ، جیمی و خواهر دو قلویش ، سرسی (Cersei) در مورد رابطه شان بحث می کند که با ورود پیشخدمت سانسا استارک (Sansa Stark) همراه با خبرهایش برای ملکه بحثشان قطع می شود. در باغ ها ، دوشیزه اولنا تایرل (Olenna Tyrell) و نوه اش مارجری (Margaery) برنامه های عروسی مجلل را میچینند که برین از تارت (Brienne of Tarth) تقاضای صحبتی با مارجری درباره چگونگی مرگ رنلی (Renly) می کند. در جایی دیگر ، پادشاه جافری (Joffrey) جیمی را به خاطر غیبت اش در جنگ بلک واتر ملامت می کند و همچنین سن دایی اش (جیمی) ، از دست دادن دست شمشیرش و عدم موفقیت به عنوان عضوی در گارد پادشاهی مسخره می کند. بعد از آن ، بریین (Brienne) سعی می کند به جیمی بقبولاند که به پیمان خود برای بازگرداندن امنیت به دختران استارک (Stark) عمل کند، ولی جیمی در مورد پیچیده شدن موضوع با مرگ کتلین استارک (Catelyn Stark) و ازدواج سانسا با تیریون (Tyrion) بحث می کند. سانسا هنگام ترک جنگل خدایان (Godswood) توسط دونتوس هولارد (Dontos Hollard) ، دلقک شاه و شوالیه ی سابق ، تعقیب می شود. دونتوس از سانسا به خاطر نجات جانش در مراسم تولد پادشاه تشکر می کند و گردنبند مادرش را به عنوان تشکر به او می دهد. | |||
=== در شمال ===در انتظار دستورات [[منس ریدر]] (Mance Rayder)، [[ایگریت]] (Ygritte) با [[تورموند غول افکن]] (Tormund Giantsbane) در مورد حرکت بعدیشان بحث می کنند که با ورود استیر (Styr) و گروه آدم خوارش از [[مردمان تن]] (Thenns) بحثشان قطع می شود. در کسل بلک (Castle Black)، جان اسنو (Jon Snow) توسط سر آلیسر تورن (Alliser Thorne)، سرجینوس اسلینت (Janos Slynt) و استاد آمون (Maester Aemon) محاکمه می شود. جان، کشتن کورین نصفه دست (Qhorin Halfhand) و خوابیدن با ایگرت (Ygritte) را اقرار می کند اما چیزهایی را که در مورد نقشه ی [[وحشی ها]] (Wildings) فهمیده است را نیز فاش می کند. [[اسلینت]] (Slyint) جان را خائن می خواند و خواهان اعدام او می شود و تورن (Thorne) نیز در جای فرمانده ی نگهبانان شب با نظر او موافقت می کند ، ولی در نهایت [[استاد آمون]] جان را مرخص می کند. | |||
=== آنسوی دریای باریک ===بعد از به هم خوردن شرط بندی میان داریو ناهاریس (Dario Naharis) و کرم خاکستری (Gray Worm) ، دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) ارتش خود را به سمت میرین (Meereen) -آخرین شهر از سه شهر بزرگ برده داری- پیش می برد. در مسیر داریو ناهاریس تلاش می کند تا به دنریس ابراز علاقه کند و او را آگاه می کند که اگر می خواهد بر آن منطقه حکومت کند باید شیوه ی زندگی و تمدن مردمانی که می خواهد آزاد کند را بداند. پیشروی آنها با پیدا کردن دختر برده ای مرده که از کیلومتر شمار جاده آویران بود متوقف می شود. گفته می شود که صد و شصت و سه کودک برده ی مرده وجود دارد که هر کدام در فاصله ی یک مایلی از یکدیگر تا شهر بردگان آویران شده اند. دنریس تصمیم می گیرد که صورت هر کودک مرده را در پیشروی به سوی میرین (Meereen) ببیند. | |||
=== در سرزمین های رودخانه === | |||
[[سندور کلگان|تازی]] (the Hound) به [[آریا استارک]] (Arya Stark) اسیر شده می گوید که قصد دارد او را به عمه اش [[لایسا ارن|لایسا]] (Lysa) در ویل (Vale) بفروشد، قبل از اینکه به مردان [[گرگور کلگان|کوه]] (the Mountain) (سربازان لنیستری) بربخورند. آریا متوجه [[پلیور]] (Polliver)، مردی که شمشیرش نیدل (Needle) را دزدید می شود. قبل از اینکه تازی آریا را متوقف کند، او وارد مسافر خانه می شود و سربازان متوجه او می شوند. با وجود اینکه سربازان از تازی می ترسند، اما پلیور و با او و آریا وارد بحث می شود. بعد از توهین ها، آن ها درگیر می شوند و تازی تعداد زیادی از سربازان لنیستر را می کشد. آریا نیدل را از پلیور پس می گیرد و همان گونه که او [[لامی گرین هندز|لامی]] (Lommy) را کشت، آریا پلیور را می کشد. هر دو از مسافر خانه بیرون می روند، آریا سوار بر اسبچه ی دزدیده شده است. دوربین برای نشان دادن سرزمین های رودخانه دور می شود و اپیزود در نمای کوه و مردانش به پایان می رسد. | |||
{{سریال}} | {{سریال}} | ||
[[رده:سریال بازی تاج و تخت]] | [[رده:سریال بازی تاج و تخت]] | ||
[[en:Two_Swords]] | [[en:Two_Swords]] |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۰۴
دو شمشیر سریال بازی تاج و تخت | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
قسمت | فصل 4، قسمت 1 | ||||||
|
موضوع اصلی
در بارانداز پادشاه
تایوین لنیستر (Tywin Lannister) شمشیر اجدادی خاندان استارک، یعنی آیس (Ice) را ذوب می کند و از آن ها دو شمشیر می سازد. یکی را به پسرش جیمی (Jaime) که لرد فرمانده گارد پادشاهی شده است می دهد و امیدوار است که با دست چپ استفاده از شمشیر را یاد بگیرد. تایون به جیمی دستور می دهد که او از گارد پادشاهی برکنار شود و به جای او در کسترلی راک (Casterly Rock) حکومت کند، اما جیمی قبول نمی کند. تایوین به دلیل اطاعت نکردن جیمی، او را به خودش واگزار می کند. بیرون دیوار شهر، تیریون (Tyrion) به همراه پادریک (Podrick) و مزدور شوالیه شده بران (Bronn)، منتظر شاهزاده دوران مارتل و همراهانش هستند، اما مشخص می شود که برادر کوچک ترش اوبرین (Oberyn Martell) به جای او می آید. اوبرین رسیده است و در یکی از فاحشه خانه های لرد بیلیش (Lord Baelish)، او یکی از سربازان لنیستر را نقص عضو می کند که تیریون می رسد. اوبرین می گوید دلیل اینکه او به بارانداز پادشاه آمده، انتقام خواهرش الیا (Elia) دو دو تا بچه هایش است. الیا با شاهزاده ریگار تارگرین (Rhaegar Targaryen) که وارث تاج و تخت بود، ازدواج کرد. اما رابرت براتیون (Robert Baratheon) ریگار را کشت و بارانداز پادشاه به دست سپاه تایوین سقوط کرد. اوبرین می خواهد که سر گرگور کلگان (Gregor Clegane) را بکشد و او را به دو نیم کند، چون بنا بر شایعه ها او به الیا در طول محاصره تجاوز کرده است. سانسا استارک (Sansa Stark) به خاطر مرگ مادر و برادرش پریشان است. او با وجود اصرار دوشیزه اش شی (Shae) و همسرش تیریون لب به غذا نمی زند. شی می خواهد دوباره رابطه اش با تیریون سر بگیرد، اما او قبول نمی کند، جر و بحث آن ها توسط یکی دیگر از دوشیزه های سانسا شنیده می شود که بعدا به سرسی (Cersei) گزارش داده می شود.
در قلعه کیبورن (Qyburn) دستی خالص از جنس طلا را بر ساعد جیمی (Jaime) نصب می کند. وقتی کیبورن می رود ، جیمی و خواهر دو قلویش ، سرسی (Cersei) در مورد رابطه شان بحث می کند که با ورود پیشخدمت سانسا استارک (Sansa Stark) همراه با خبرهایش برای ملکه بحثشان قطع می شود. در باغ ها ، دوشیزه اولنا تایرل (Olenna Tyrell) و نوه اش مارجری (Margaery) برنامه های عروسی مجلل را میچینند که برین از تارت (Brienne of Tarth) تقاضای صحبتی با مارجری درباره چگونگی مرگ رنلی (Renly) می کند. در جایی دیگر ، پادشاه جافری (Joffrey) جیمی را به خاطر غیبت اش در جنگ بلک واتر ملامت می کند و همچنین سن دایی اش (جیمی) ، از دست دادن دست شمشیرش و عدم موفقیت به عنوان عضوی در گارد پادشاهی مسخره می کند. بعد از آن ، بریین (Brienne) سعی می کند به جیمی بقبولاند که به پیمان خود برای بازگرداندن امنیت به دختران استارک (Stark) عمل کند، ولی جیمی در مورد پیچیده شدن موضوع با مرگ کتلین استارک (Catelyn Stark) و ازدواج سانسا با تیریون (Tyrion) بحث می کند. سانسا هنگام ترک جنگل خدایان (Godswood) توسط دونتوس هولارد (Dontos Hollard) ، دلقک شاه و شوالیه ی سابق ، تعقیب می شود. دونتوس از سانسا به خاطر نجات جانش در مراسم تولد پادشاه تشکر می کند و گردنبند مادرش را به عنوان تشکر به او می دهد.
=== در شمال ===در انتظار دستورات منس ریدر (Mance Rayder)، ایگریت (Ygritte) با تورموند غول افکن (Tormund Giantsbane) در مورد حرکت بعدیشان بحث می کنند که با ورود استیر (Styr) و گروه آدم خوارش از مردمان تن (Thenns) بحثشان قطع می شود. در کسل بلک (Castle Black)، جان اسنو (Jon Snow) توسط سر آلیسر تورن (Alliser Thorne)، سرجینوس اسلینت (Janos Slynt) و استاد آمون (Maester Aemon) محاکمه می شود. جان، کشتن کورین نصفه دست (Qhorin Halfhand) و خوابیدن با ایگرت (Ygritte) را اقرار می کند اما چیزهایی را که در مورد نقشه ی وحشی ها (Wildings) فهمیده است را نیز فاش می کند. اسلینت (Slyint) جان را خائن می خواند و خواهان اعدام او می شود و تورن (Thorne) نیز در جای فرمانده ی نگهبانان شب با نظر او موافقت می کند ، ولی در نهایت استاد آمون جان را مرخص می کند.
=== آنسوی دریای باریک ===بعد از به هم خوردن شرط بندی میان داریو ناهاریس (Dario Naharis) و کرم خاکستری (Gray Worm) ، دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) ارتش خود را به سمت میرین (Meereen) -آخرین شهر از سه شهر بزرگ برده داری- پیش می برد. در مسیر داریو ناهاریس تلاش می کند تا به دنریس ابراز علاقه کند و او را آگاه می کند که اگر می خواهد بر آن منطقه حکومت کند باید شیوه ی زندگی و تمدن مردمانی که می خواهد آزاد کند را بداند. پیشروی آنها با پیدا کردن دختر برده ای مرده که از کیلومتر شمار جاده آویران بود متوقف می شود. گفته می شود که صد و شصت و سه کودک برده ی مرده وجود دارد که هر کدام در فاصله ی یک مایلی از یکدیگر تا شهر بردگان آویران شده اند. دنریس تصمیم می گیرد که صورت هر کودک مرده را در پیشروی به سوی میرین (Meereen) ببیند.
در سرزمین های رودخانه
تازی (the Hound) به آریا استارک (Arya Stark) اسیر شده می گوید که قصد دارد او را به عمه اش لایسا (Lysa) در ویل (Vale) بفروشد، قبل از اینکه به مردان کوه (the Mountain) (سربازان لنیستری) بربخورند. آریا متوجه پلیور (Polliver)، مردی که شمشیرش نیدل (Needle) را دزدید می شود. قبل از اینکه تازی آریا را متوقف کند، او وارد مسافر خانه می شود و سربازان متوجه او می شوند. با وجود اینکه سربازان از تازی می ترسند، اما پلیور و با او و آریا وارد بحث می شود. بعد از توهین ها، آن ها درگیر می شوند و تازی تعداد زیادی از سربازان لنیستر را می کشد. آریا نیدل را از پلیور پس می گیرد و همان گونه که او لامی (Lommy) را کشت، آریا پلیور را می کشد. هر دو از مسافر خانه بیرون می روند، آریا سوار بر اسبچه ی دزدیده شده است. دوربین برای نشان دادن سرزمین های رودخانه دور می شود و اپیزود در نمای کوه و مردانش به پایان می رسد.
|