آث کیپر (سریال): تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
=== آنسوی دریای باریک ===
=== آنسوی دریای باریک ===
=== آنسوی دیوار ===
=== آنسوی دیوار ===
در [[پناهگاه کرستر]] (Craster's Keep) ، [[کارل پاکج|کارل]] (Karl) به [[راست]] (Rast) دستور می دهد که به "[[گوست|جانور]]" غذا بدهد و در حالی که مست است به او توهین می کند و داستان هایی از خودش در [[بارانداز پادشاه]] تعریف می کند. یکی از همسران پیشین [[کرستر]] (Craster) وارد پناهگاه می شود و آخرین فرزند کرستر، یک پسر، را به کارل می دهد. زنان می گویند که آن بچه به خدایان داده شود و [[راست]] بچه را بیرون می برد و در جنگل تنها می گذارد. او در راه برگشت، [[گوست]] (Ghost)، [[دایرولف]] [[جان اسنو]] (Jon Snow) را که سرکشان زندانی اش کرده اند را مسخره می کند. در نزدیکی، [[برن استارک|برن]] (Bran) و همراهانش گریه های بچه را می شنوند و او از قابلیت های [[وارگ]] اش (Warg) استفاده می کند تا [[سامر]] (Summer) را برای جستجوی کودک بفرستد. در بدن سامر، برن گوست که زندانی شده را می بیند ولی قبل از آنکه بتواند کمکی کند ، گرگ درون تله ای می افتد و برن در بدن خودش بیدار میشود. آن ها اطراف پناهگاه کرستر جاسوسی می کنند اما قبل از اینکه بتوانند سامر را آزاد کنند، توسط سرکشان دستگیر می شوند. برن، [[جوجن رید|جوجن]] (Jojen) و [[میرا رید|میرا]] (Meera) را نزد کارل می برند که برن را مجبور می کند هویت حقیقی خود را فاش کند.
{{سخ}}{{سخ}}در همین حال، در عمق [[سرزمین های همیشه زمستان]] (Lands of Always Winter)، یک [[وایت ها|وایت واکر]] (White Walker) سوار بر اسب مرده ای دیده می شود که آخرین پسر کرستر را حمل می کند. او بچه را روی محرابی یخی کوچکی می گذارد، بعد از دقایقی، یک وایت دیگر بچه را بر می دارد و صورتش را لمس می کند که باعث می شود چشمان کودک آبی شوند.


== نکات ==
== نکات ==

نسخهٔ ‏۳ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۳۰

پیمان نگهدار
سریال بازی تاج و تخت
Jaime-Oathkeeper.jpg
قسمت فصل 4، قسمت 4
قسمت ها (لیست)
→ بعدی قبلی ←
«اولین با نام او» «شکننده ی زنجیر ها»

موضوع اصلی

در بارانداز پادشاه

در دریا

در شمال

آنسوی دریای باریک

آنسوی دیوار

در پناهگاه کرستر (Craster's Keep) ، کارل (Karl) به راست (Rast) دستور می دهد که به "جانور" غذا بدهد و در حالی که مست است به او توهین می کند و داستان هایی از خودش در بارانداز پادشاه تعریف می کند. یکی از همسران پیشین کرستر (Craster) وارد پناهگاه می شود و آخرین فرزند کرستر، یک پسر، را به کارل می دهد. زنان می گویند که آن بچه به خدایان داده شود و راست بچه را بیرون می برد و در جنگل تنها می گذارد. او در راه برگشت، گوست (Ghost)، دایرولف جان اسنو (Jon Snow) را که سرکشان زندانی اش کرده اند را مسخره می کند. در نزدیکی، برن (Bran) و همراهانش گریه های بچه را می شنوند و او از قابلیت های وارگ اش (Warg) استفاده می کند تا سامر (Summer) را برای جستجوی کودک بفرستد. در بدن سامر، برن گوست که زندانی شده را می بیند ولی قبل از آنکه بتواند کمکی کند ، گرگ درون تله ای می افتد و برن در بدن خودش بیدار میشود. آن ها اطراف پناهگاه کرستر جاسوسی می کنند اما قبل از اینکه بتوانند سامر را آزاد کنند، توسط سرکشان دستگیر می شوند. برن، جوجن (Jojen) و میرا (Meera) را نزد کارل می برند که برن را مجبور می کند هویت حقیقی خود را فاش کند.

در همین حال، در عمق سرزمین های همیشه زمستان (Lands of Always Winter)، یک وایت واکر (White Walker) سوار بر اسب مرده ای دیده می شود که آخرین پسر کرستر را حمل می کند. او بچه را روی محرابی یخی کوچکی می گذارد، بعد از دقایقی، یک وایت دیگر بچه را بر می دارد و صورتش را لمس می کند که باعث می شود چشمان کودک آبی شوند.

نکات