اسکین چنجر
| در حال ترجمه این موضوع توسط کاربر:Howland Reed در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند. |
اسکین چنجر (skinchanger) به شخصی گفته میشود که توانایی وارد شدن به ذهن یک حیوان و کنترل اعمال او را دارد. اگر پیوندی بین دو طرف وجود داشته باشد؛ انجام این کار توسط اسکینچنجر بسیار آسانتر است. اسکینچنجری که قادر باشد وارد ذهن گرگ یا سگ شود، وارگ شناخته میشود.[۱] اثر متقابل بین اسکینچنجر و ذهن حیوان بر شخصیت هر دو تاثیر خواهد گذاشت؛ با اثری زیانآور بر انسان اگر احساس حیوانی به حاشیه رانده شود. تاکنون تنها یک اسکینچنجر شناخته شده وجود دارد که وارد ذهن انسانی دیگر شده است، البته ذهن انسانی عقب افتاده. این رویداد برای فرد درگیر بسیار آسیبزا و برای اسکینچنجر دشوار است. چنین اتفاقی یک معضل اخلاقی و معنوی را خاطر نشان میکند.
اسکینچنجر تعلیمندیده ممکن است ناخواسته وارد ذهن یک حیوان شود؛ بهویژه در خواب، مخصوصا اگر پیوندی( دو طرفه) وجود داشته باشد. اگر یک حیوان در حالی که ذهنش تصرفش شده است کشته شود، بسیار آسیبزا است. اگر اسکینچنجری که ساکن در ( ذهن ) موجود است، کشته شود بعضی از آگاهی و هوشیاری آن در موجود باقی می ماند. ترس و خرافههای زیادی پیرامون اسکینچنجرها وجود دارد؛ به همراه اعتقادهایی اشتباه که آنان تغییر شکلدهنده (shape shifters) هستند. گفته شده بزرگترین اسکینچنجرها پیشگوهای سبز بودند؛ که در میان بسیاری از چیزهای دیگر وارگ نیز بودند. بزرگترین آنها می توانست به جلد هر جانوری برود. از هر هزار نفر یک نفر اسکینچنجر متولد میشود و از هر هزار اسکینچنجر یک نفر میتواند پیشگوی سبز شود.
توضیحهایی دربارهی اسکینچنجرینگ
خوی جانوران بعقیدهی هاگان (Haggon):
- پیوند برقرار کردن با سگها آسان است زیرا بسیار شبیه به انسانها و زودباور هستند که این رفتن به جلد یکی از آنها را آسانتر میکند.
- گرگها سختتر است. برقراری یک پیوند پایدار بسیار شبیه به یک ازدواج است. یک مرد ممکن است با یک گرگ دوست شود یا حتی ولی یک مرد در حقیقت نمیتواند یک گرگ را رام کند.این پراگراف نیازمند بهبود ترجمه است.
- پرندهها بسیار وسوسه انگيز هستند ولی یک وارگ ممکن است پس از مدتی تمایل خود به جهان دنیوی روی زمین از دست بدهد و فقط میل به پرواز داشته باشد.
- گربهها جانورانی بی رحم و بی ارزش هستند و به راحتی قابل کنترل نیستند مگر با زور.
- گوزن شمالی (Elk) و آهوی کوهی (deer) طعمه هستند؛ رفتن به جلد (ذهن) آنها طولانی بوده و حتی شجاعترین مردان هم ترسو میشوند.این پراگراف نیازمند بهبود ترجمه است.
به گفتهی هاگان، یک قانون نانوشتهی اخلاقی؛ اسکینچنجر های مردمان آزاد را از:
- خوردن گوشت انسان
- جفت گیری به عنوان گرگ با گرگ
- بتصرف آوردن جسم انسان (شنیع ترین کار ممکن)
منع میکند.
زندگی ثانویه
یک اسکینچنجر میتوانند در حالی که در جسم دیگری قرار دارد، بارها مرگ را تجربه کند. فقط زمانی که جسم انسانی شخص بمیرد "مرگ واقعی" رخ میدهد. این امکان برای وارگ وجود دارد تا با نوع دیگری از زندگی به حیات ادامه دهد؛ زندگی بسیار ساده داخل ذهن حیوانی که تحت کنترل او است. در زندگی ثانویه، حافظهی (انسانی) اسکینچنجر به آرامی محو میشود تا چیزی از شخص باقی نماند جز حیوان.[۲]
اسکینچنجرهای شناختهشده
تعداد کمی اسکینچنجر در دوران جدید وجود داشته که اغلب مردم آنها را مرتبط به افسانههای فرزندان جنگل و به خصوص پیشگوهای سبز میدانند.
استارکها
توانایی اسکینچنجرینگ عمدتا در میان نسل فعلی بچههای (خاندان) استارک دیده میشود. گفته شده همهی بچهها به همراه دایرولفهایشان تواناییهای مشترک خود رو بروز دادند اگرچه در اکثر موارد کاملا ناخودآگاه بوده و به احتمال زیاد ورود به ذهن حیوان را شامل نمیشد. ...
- برن استارک بهرغم سن کم، او از همهی برادرها و خواهرهایش اسکینچنجر ماهرتری است.
وحشیها
سایر اسکینچنجرها
نقل قولها
” مردمان آزاد از اسکینچنجرها میترسن، ولی در عین حال به ما احترام میذارن. در جنوب دیوار، زانوزدهها ما رو شکار میکنن و مثه خوک سلاخی میکنن.[۲] “
منابع و یادداشتها
- ↑ World Fantasy Con (Saratoga, NY; November 1-4, 2007)مارتین اینچنین گفت
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ رقصی با اژدهایان، مقدمه.