نايمريا (دايرولف)

صفحات همنامی با این صفحه وجود دارد. اگر قصد آمدن به این صفحه را نداشتید به صفحه ابهام زدایی بروید.Disambig.png

نایمریا ، دایرولفی است که به آریا استارک داده شده است. او کمی کوچک تر از برادرانش گری ویند، لیدی، سامر، شگی داگ و گوست است. اسم او از نایمریا، ملکه روین (Rhoyne) آمده است.[۱]

نایمریا
Nymeria by daaria.jpg

آریا استارک در حال خداحافظی با نایمریا، اثری از داریا

نژاد دایرولف
تولد در 298AC در شمال
کتاب(ها) بازی تاج و تخت(حضور دارد)

نزاع شاهان(اشاره شده)
یورش شمشیرها(به طریق وارگ، حضور دارد)
ضیافتی برای کلاغ ها(به طریق وارگ، حضور دارد)

رقصی با اژدهایان(به طریق وارگ، حضور دارد)

مشخصات ظاهری

نایمریا چشمان طلایی تیره[۲] و موهای خاکستری[۳] دارد.

اتفاقات اخیر

بازی تاج و تخت

نایمریا همراه برادرانش در کنار جسد مرده‌ی مادرشان در برف، توسط جان اسنو و راب استراک پیدا می‌شود.[۴] آریا تا جایی که ممکن است نایمریا را در کنار خود نگهداری می‌کند، حتی به دایرولف اجازه میدهد که کنار تخت او، روی زمین بخوابد.[۱] نایمریا، آریا را در مسیر بارانداز پادشاه(King's Landing) تا جنوب همراهی می‌کند. وقتی که جافری براتیون و سانسا به طور اتفاقی به شمشیربازی آریا و دوستش میکا، برخورد می‌کنند، جافری، میکا را به مبارزه می‌طلبد و مایکا در اینکار، زخم‌هایی برمی‌دارد. جافری قصد ترحم کردن را نداشت که باعث شد آریا با چوبی که داشت، به او حمله کند. جافری هم در مقابل با شمشیرش به آریا حمله می‌کند، و نایمریا ناگهان به جافری پریده و او را گاز می‌گیرد. بعد از اینکه او را رها کرد، آریا و نایمریا به سرعت می‌گریزند.[۳] به دلیل ترس از کشته شدن نایمریا، آریا و جوری مجبور می‌شوند که او را فراری بدهند.

نزاع شاهان

آریا در مسیرش به سمت شمال با یارن(Yoren)، صحبت‌هایی در مورد یک گرگ ماده‌ی بسیار بزرگ می‌شنود که سردسته گله‌ای در حول و حوش چشم خدایان(Gods Eye) است و از انسان‌ها نمی‌ترسد. لورد ویلیام مووتون(William Mooton) و پسرانش به قصد شکار او می‌روند، ولی مجبور می‌شوند برگردند و در این عملیات، سگ‌های بسیاری را از دست میدهند.[۵]

یورش شمشیر‌ها

ضیافتی برای کلاغ ها

رقصی با اژدهایان

نقل قول هایی در مورد نایمریا

ما مجبور شدیم بهش سنگ پرتاب کنیم. من بهش گفتم که فرار کن، برو آزاد باش، که دیگه نمی‌خوامت!. گرگهای دیگه‌ای بودند که او باهاشون بازی کنه، ما صدای زوزه‌ی اونا رو شنیدیم، و جوری گفت که جنگل پر از بازی ـه، خب آهویی رو باید شکار کنه. فقط بازهم داشت دنبال ما می‌اومد که ما نهایت تصمیم گرفتیم بهش سنگ پرتاب کنیم. من دوبار بهش زدم. اون یه ناله‌ای کرد و به من نگاه کرد و من احساس خیلی شرمندگی می‌کردم، ولی کار درستی بود، مگه نه؟ ملکه اون رو میکشت.[۱۴]

آریا استارک به ادارد استارک بعد از فراری دادن نایمریا


دایرولف های استارک ها
گری ویند | گوست | لیدی | نایمریا | سامر | شگی داگ

منابع