امپراطوری گیسکاری

امپراطوری گیسکاری یکی از قدیمی‌ترین ملل و فرهنگ در جهان است. گیسکاری بر بیشتر مناطق ایسوس سلطه داشت. تاسیس و دوران طلایی آن به هزاران سال پیش از جانشینش یعنی ممالک مستقل والریا باز می‌گردد. ان امپراطوری هارپی را به عنوان نماد گیس برگزید. هارپی به شکل زنی با دندان‌های نیش بلند ترسیم می‌شود که دستانش بالهای چرمی و پاهای عقاب و دم عقرب داشت و آذرخشی را به چنگال گرفته بود.[۱]

هارپی نماد گیسکاری است.
پنج جنگ بزرگ بین گیسکاری و ممالک آزاد درگرفت.

تاریخ

هنگامی که ممالک مستقل والریا هنوز جوان و وحشی بود، امپراطوری گیسکاری بر بیشتر مناطق ایسوس سلطه داشت. این امپراطوری از دل شهر باستانی گیس در گیسکار سربرآورد و به قدرتی نظامی، اقتصادی و فرهنگی مبدل شد.

گیس در دوران اوج خود هنگی از سربازان قدم‌رو بشدت منضبط را به میدان می‌فرستاد که مشهور بود در میدان نبرد تقریبا شکست‌ناپذیرند. معماری گیس تحت سلطه‌ی برج‌هاو هرم‌های عظیم آجری بود که با نیروی کار بردگان ساخته می‌شد. نماد امپراطوری هارپی بود. گیسکاری تا سوتوریوس نیز گسترش یافته بود و گوروش به عنوان مستعمره‌ای مجازاتی تاسیس شده بود.[۲]

امپراطوری گیسکاری بیش از ۵٬۰۰۰ سال پیش سقوط کرد. پس از آنکه والرین‌ها اژدها پیدا کردند و به سرعت به قدرت رسیدند، گیسکاری خواهان قدرت اژدهایان برای خود شد و با والرین‌ها وارد جنگ شد. پنج جنگ بزرگ بین گیسکاری و ممالک مستقل در گرفت؛ جنگ‌هایی که والریا با اژدهایان خود پیروز شدند.[۳] گیسکاری در چند درگیری پیروز شد، همچنان که پرده منقش بزرگی در قلب هرم بزرگ میرین وجود دارد که واپسین بازماندگان یک ارتش شکست خورده‌ی والرین را نشان می‌دهد که که از زیر یوغ بندگی عبور کرده و در غل و زنجیرند.[۴] در آخرین جنگ بزرگ والرین‌ها هنگ‌های گیسکاری را در هم شکستند و با استفاده از اژدهایان خود گیس و اهرام بزرگش را سوزاندند. پس از سوختن گیس، والرین‌ها به زمین‌ها نمک و گوگرد پاشیدند تا از بازگشت بازماندگان جلوگیری کنند.

با تخریب گیس، امپراطوری گیسکاری نیز سقوط کرد و بیشتر خط خونی اصیل گیسکاری از بین رفت. جمعیت بازمانده‌ی امپراطوری هر‌ آنچه در توان داشتند از خرابه‌ها ساختند. در این میان مستعمرات دورافتاده‌ی خلیج برده داران: آستاپور، یونکای و میرین، خوش درخشیدند. این شهرها خود را به عنوان قطب جهانی تجارت برده معرفی کرده و بسیار ثروتمند شدند. شهر جزیره‌ای گیس جدید نیز بنا شد.[۱]

پس از سرنوشت شوم والریا و در طول سده خون، دوتراکی مستعمرات شمالی گیسکاری را نابود کرد که امروزه خرابه‌هایشان به نام‌های کرازاج هاس، ویس مژا، و ویس افه شناخته می‌شوند.[۵]

مردم

مردم گیسکاری در واقع دورگه‌هایی از نژادها و مردمانی هستند که به واسطه‌ی امپراطوری و سقوطش گرد هم جمع شده‌اند. آن‌ها در سراسر منطقه‌ی وسیعی اطراف خلیج برده داران و غرب خلیج اندوه گسترده شده‌اند.

مردم گیسکاری پوست تیره و کهربایی رنگ و موهای ضخیم با رگه‌های سرخ دارند. معروف است که مردان شهرهای برده‌دار موهای خود را پوش داده‌، روغن زده و به اشکال شگرف می‌پیچند. آن‌ها رداهایی زرد رنگی به تن می‌کنند که صفحات مسی بر رویشان دوخته شده است. بالاپوش‌هایشان کتانی است و از کمر به پایین دامن‌های کتانی پرچین و صندل می‌پوشند. طبقات ثروتمند که عمدتأ از برده‌دارن تشکیل می‌شود، توکار می‌پوشند و شیفته غذاهای گرانبها همچون سگ، خوراک هشت‌پا، و تخم اردک هستند.[۱]

میراث

بخش عمده‌ای از فرهنگ، خدایان و زبان گیسکاری در طول زمان فراموش شده و مردم گیسکاری زبان فاتحان والریایی خود را اتخاذ کرده‌اند. امروزه آن‌ها به لهجه‌ای از والریایی اصیل سخن می‌گویند.[۱] دیوارهای فروریخته، اهرام پلکانی و مجسمه‌های هارپی تمام آن چیزی است که از روزهای پرشکوه امپراطوری باقی مانده است.

تکنیک‌های آویژه‌ها باقی‌مانده‌ای از گیس قدیم است. آن‌ها برای جنگیدن به همان شیوه‌ی منضبط قدم‌رو آموزش می‌بینند، گویی که هنگ‌های گیس قدیم دوباره بازگشته است.

تمام شهرهای برده‌دار هارپی را نماد خود قرار داده‌اند و سکه‌های نقره‌ی خود را با هارپی ضرب می‌کنند. اربابان خوب آستاپور، اربابان دانای یونکای و اربابان بزرگ میرین برای نسل‌ها برده تربیت کرده‌اند، آنچنان که اجدادشان می‌کردند و در آن مهارت داشتند.[۱]

آیین‌ها و باورها

مردم گیس مردگانشان را در گوردخمه‌های در زیر محل اقامتشان می‌گذاشتند.[۶]

عبارات

  • میسا - مادر[۷]

منابع و یادداشت‌ها