سیریو فورل

نسخهٔ تاریخ ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۰۰ توسط Ser Duncan The Tall (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه ایجاد و تکمیل شد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سیریو فورل یک براوو اهل براووس ، استاد شمشیربازی و نخستین شمشیر براووس سابق است.[۱] در اقتباس تلوزیونی، سریال بازی تاج و تخت نقش او توسط میلتوس یروملو بازی می شود.[۲]

سیریو فورل
Syrio Forel
سیریو فورل اثر Roman Papsuev

عنوان نخستین شمشیر دریاسالار براووس
رقاص آب
فرهنگ براووسی
تولد در براووس
مرگ در 298 ب.ف در بارانداز پادشاه
کتاب(ها) بازی تاج و تخت(حضور دارد)

نزاع شاهان(اشاره شده)
یورش شمشیرها(اشاره شده)
ضیافتی برای کلاغ ها(اشاره شده)

رقصی با اژدهایان(اشاره شده)

بازیگر میلتوس یروملو(Miltos Yeromelou)
سریال فصل اول

ظاهر

همچنین ببینید: تصاویر سیریو فورل

سیریو جثه ای کوچک و دماغی منقار مانند داشت و کچل بود.[۳]

تاریخچه

روزی که نخستین شمشیر سابق مرد، دریاسالار براووس به دنبال سیریو فرستاد. پس از اینکه سیریو را به حضور دریاسالار بردند، از او پرسیده شد گربه ای که روی ران های دریاسالار نشسته، و ادعا می شد از سرزمینی بسیار دور است، چه ویژگی خاصی دارد. سیریو جوابش را با صداقت داد، و گفت که گربه نر هایی مثل این را هزار بار در کوچه های براووس دیده است. به خاطر اینکه حقیقت گربه را دیده بود، اینکه معمولی است و نه خاص و اینکه نر است نه ماده، به عنوان نخستین شمشیر نامیده شد.[۱]

اتفاقات اخیر

بازی تاج و تخت

ادارد استارک سیریو را به خدمت گرفت تا به دخترش آریا استارک نحوه استفاده از شمشیرش، نیدل را بیاموزد، با این عقیده که شمشیر باریک مناسب سبک رقاص آب براووسی است. سیریو با شمشیرهای چوبی پر شده از سرب آریا را اموزش می دهد. همینطور به او می آموزد چگونه مثل یک جنگجو فکر و حرکت کند: اینکه هوشمند باشد، با متانت راه برود و ترسش را کنترل کند.[۳] سیریو به آریا می آموزد که با بینی، پوست و گوش هایش ببیند، و چشمانش را با پارچه ای سیاه می پوشاند و او را به چرخیدن و پشتک زدن وا می دارد.[۴]

پس از تورنمنت دست ، ادارد و خانواده اش در ضیافت هستند. و بالاخره دخترهایش با یکدیگر خوشرو هستند، و سانسا از آریا می پرسد که آموزش رقصش چگونه پیش می رود. آریا با خوشحالی جواب می دهد که تمام بدنش زخم شده، و کبودی زشتی روی پایش را نشانش می دهد. سانسا جواب می دهد که آریا باید رقاص افتضاحی باشد. بعدا، وقتی که سانسا مشغول است، ادارد خودش کبودی های آریا را بازرسی می کند، در حالی که روی یک پا ایستاده است، که در این کار پیشرفت کرده بود. از او میپرسد که آیا سیریو زیادی سخت می گیرد، و آریا جواب میدهد که: سیریو میگه هر دردی یک درسه و هر درسی تو رو بهتر میکنه. با وجود اینکه سیریو شهرت فراوانی داشت و سبک براووسی به شمشیر آریا می خورد، ادارد کماکان نگران بود. ادارد پیشنهاد می دهد که جوری کسل را مامور کند که جای سیریو را بگیرد، یا شخص دیگری را پیدا کند، اما آریا با اطمینان می گوید که آنها را نمی خواهد، و فقط سیریو را می خواهد. ادارد می دانست که هر استاد شمشیر زنی قابل قبولی می تواند قوائد پایه مبارزه با شمشیر را بدون چشم بند و غلتک زدن و روی یک پا راه رفتن به آریا بیاموزد، ولی می داند که نمی شود با او بحث کرد. به او آفرین می گوید و می خواهد که مواظب باشد.[۴]

وقتی که سرسی لنیستر دستور می دهد که تمام استارک های درون قلعه سرخ اسیر و یا کشته شوند، سیریو افراد لنیستر را معطل می کند و به آریا دستور می دهد که فرار کند. تنها با شمشیر چوبی اش، پنج تن از محافظان لنیستر را شکست داده و یا می کشد سپس به سر مرین ترانت از اعضای گارد پادشاه حمله می کند. سیریو ضربه های پشت سر هم بی تاثیری را بر صفحه فلزی زره مرین نازل می کند تا اینکه شمشیر چوبی اش دو تکه می شود. آریا از دستور سیریو اطاعت کرده و فرار می کند.[۱]

ضیافتی برای کلاغ ها

در سال های واپسین، آریا اغلب حرف های سیریو را به یاد می اورد و می گزارد که در شرایط سخت در اعمالش راهنماییش کنند.[۵]

نقل قول های سیریو

پسر یا دختر، تو یه شمشیری، فقط همین.[۳]

سیریو فورل به آریا استارک

کلمات دروغ گفتن. چشمام و بازوهام حقیقت رو فریاد زدن، ولی تو نمی دیدی.[۱]

سیریو فورل به آریا استارک

مردای دیگه قوی تر، سریع تر، جوان تر بودن، چرا سیریو فورل بهترین بود؟ الان بهت می گم چرا. بینایی، بینایی واقعی، اصل موضوع همینه.[۱]

سیریو فورل به آریا استارک

نخستین شمشیر براووس فرار نمی کنه.[۱]

سیریو فورل به آریا استارک

نقل قول های راجب سیریو

سیریو میگه هر دردی یه درسه، و هر درسی تو رو بهتر می کنه.[۴]

آریا استارک به ادارد استارک

تو سریعی، به عنوان یه استاد رقص.[۱]

مرین ترانت به سیریو فورل

هرگز کاری که انتظار دارن رو انجام نده.[۱]

—تفکرات آریا استارک

منابع و یادداشت ها