در حال ترجمه این موضوع توسط کاربر:استاد آمون در حال ترجمه است. این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.
شاهزاده کوینتین مارتل دومین فرزند و بزرگترین پسر شاهزاده دوران مارتل (Doran Martell) است.
کوینتین کوتاه و درشت اندام است و صورتی ساده دارد. او بسیار جدی است و به سادگی لبخند نمی زند. سر باریستان (Barristan) اظهار داشت که به نظر می رسد او جوانی محجوب، هوشیار، معقول، وظیفه شناس، ... است اما از آن دسته پسر هایی نیست که قلب دختران با دیدنش به تپش در آید.
تاریخ
او در سنین جوانی اش، برای تربیت شدن به پیش لرد آندرس وایرونوود (Anders Yronwood) فرستاده شد، کسی که او مانند یک غلام و ارباب به او خدمت کرد. در آن جا به پیشنهاد شاهزاده ابراین مارتل (Oberyn Martell)، لرد وایرونوود به او آموزش شوالیه گری داد.
ارجاعات در کتاب
ضیافتی برای کلاغ ها
کوینتین در راه استخوان (Boneway) به میزبانی لرد وایرونوود حضور داشت. سپس او مخفیانه از دریای باریک (Narrow Sea) عبور کرد. آریانه مارتل (Arriane Martell) می دانست که او از دریای باریک عبور کرده است و معتقد بود که کوینتین با اجازه ی پدرشان، مزدورانی را استخدام کرده است تا او را از دورن رد کنند.
رقصی با اژدهایان
شعله های ریگال کوینتین را می بلعد اثر Marc Fishman
کوینتین به همراه کلتوس وایرونوود (Cletus Yronwood)، سر گریس درینکواتر (Gerris Drinkwater)، سر ویلام ولس (Willam Wells)، سر آرچیبال وایرونوود (Archibahd Yronwood) و استاد کدری (Maester Kedry) به آن سوی دریای باریک فرستاده شدند تا دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen) را به دورن (Dorne) بیاورند. هنگامی که کشتی آن ها میدولارک (Meadowlark) توسط کشتی دزدان دریایی مورد حمله قرار گرفت و آنان به اجبار برای نجات جان خود جنگیدند، کلتوس، ویلام و استاد کدری کشته شدند. هنگامی که کوینتین و همراهانش به ولانتیس (Volantis) رسیدند، گریس وانمود کرد که یک تاجر شراب است و بدنبال یک کشتی می گردد که او و دو خدمتکارش را به میرین (Meereen) ببرد. هر ناخدایی که آن ها سعی در متقاعد کردنش داشتند، از بردن آن ها به میرین امتناع کرد، سرانجام آن ها مجبور شدند با کشتی ادونچر (Adventure) به طرف میرین بروند. هیچ کشتی تجاری در این زمان به سمت میرین نمی رفت زیرا چاله های مبارزه بسته شده بود و تجارت برده نیز در آن جا متوقف شده بود. کوینتین و همراهانش به گروهی از سربازان مزدور به نام بادزده (Windblow) که توسط یونکای (Yunkai) اجیر شده بودند پیوستند، و به این ترتیب می توانستند به ملکه برسند.
کوینتین و همراهانش در طی محاصره آستاپور (Astapor) در کنار گروه بادزده جنگیدند و در آن جنگ پیروز شدند. دیگر اعضای بادزده به کوینتین لقب " قورباغه " را دادند. زمانی که کوینتین و همراهانش برنامه داشتند تا از طریق بیابان از مزدوران جدا شوند، فرمانده بادزده شاهزاده ژنده پوش، آن ها را احضار کرد. اول آن ها فکر کردند که شناخته شده اند اما سپس دریافتند که فرمانده کار دیگری با آنان دارد. آن ها به گروهی دیگر از وستروسی ها پیوستند و نقشه آنان این بود که به پیش دنریس بروند و ادعا کنند که از شاهزاده ژنده پوش روی برگردانده و می خواهند به دنریس ملحق شوند. شاهزاده ژنده پوش قصد داشت که با این کار مطمئن شود که جریان جنگ بیشتر به نفع کدام طرف است و به این ترتیب در جناح پیروز جنگ قرار بگیرد.
زمانی که به میرین رسیدند در حضور دنریس خودشان را سربازان تازه ی کلاغ های سنگی معرفی کردند، سپس کوینتین و همراهانش هویتشان را آشکار کردند. آن ها به دنریس درباره پیمان مخفی ای که پانزده سال پیش بین سر ویلم دری و ابراین مارتل و با حضور لرد دریاهای براووس بسته شده بود گفتند. طبق این پیمان ویسریس تارگرین در عوض پشتیبانی دورن برای بازپس گیری تخت آهنین، باید با آریانه مارتل ازدواج می کرد. اکنون با مرگ ویسریس، کوینتین خود پیشنهاد ازدواجش با دنریس را برای پشتیبانی دورن از او مطرح کرد. داریو نهاریس کوینتین را مسخره کرد و به او گفت که دنریس به یک مرد احتیاج دارد نه یک پسر بچه، این حرف او خشم همراهان کوینتین را برانگیخت. کوینتین سعی کرد تا دنریس را متقاعد کند که هنوز هم برای رد کردن پیشنهاد ازدواجش با هیزارد زو لوراک و برگشتنش به وستروس دیر نشده است.
هرچند دنریس پیشنهاد کوینتین را نپذیرفت و مودبانه از آنان خواست که به دورن بازگردند. بعدا سر باریستان سلمی یاداشت کرد که اگر گریس شاهزاده دورن بود ممکن بود حوادث جور دیگری تمام شوند زیرا او خیلی از کوینتین جذاب تر بود.
پس از آن که دنریس بر پشت دروگون ناپدید شد، سر باریستان به سه دورنی توصیه کرد که پیمان را فراموش کرده و به وستروس بازگردند، اما کوینتین نصیحت دوستانه ی سر باریستان را نپذیرفت زیرا نمی خواست دست خالی به دورن باز گردد.