رویاها و پیشگویی ها: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۴۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ترجمه|[[کاربر:جورامون|جورامون]]}}
{{در حال ترجمه|جورامون}}
'''پیشگویی ها، تصورات و رویاها''' که با گذشته، حال و آینده مرتبط هستند نقش مهمی در [[نغمه ای از یخ و آتش]] دارند. این مقاله به آنها میپردازد.
'''پیشگویی ها، تصورات و رویاها''' که با گذشته، حال و آینده مرتبط هستند نقش مهمی در [[نغمه ای از یخ و آتش]] دارند. این مقاله به آنها میپردازد.


خط ۱۶: خط ۱۶:
همچنین دیرون پیشگویی کرد که روزی اژدهاها باز میگردند. این پیشگویی به صورت مستقل توسط شاه [[ایریس تارگرین اول]] نیز انجام شده است.{{رف|شم}}
همچنین دیرون پیشگویی کرد که روزی اژدهاها باز میگردند. این پیشگویی به صورت مستقل توسط شاه [[ایریس تارگرین اول]] نیز انجام شده است.{{رف|شم}}
===رویای جان ویولون زن===
===رویای جان ویولون زن===
به طور مشابه در جلد سوم دانک و اگ، شوالیه مرموز، [[دیمون بلک فایر دوم|سر جان ویولون زن]](Ser John the Fiddler) نیز رویاهایی دارد که ادعا میکند کاملا قابل اعتماد هستند. رفتارهای اون نشان می دهد که خودش کاملا به این موضوع اعتقاد دارد، اما در نهایت مشخص می شود که رویای او نیز همانند دیرون نمادین بوده است. رویاهایی همانند مرگ برادر بزرگترش در اولین قیام بلک فایر در نبرد چمنزار خونین، عضویت [[دانک|سر دانکن بلند قد]] در [[گارد پادشاه]]ی و باز شدن یک تخم اژدها در قلعه ای سفید که او باور دارد همان [[وایت وال]]، قلعه [[خاندان باترول]] است.{{رف|شم}}
به طور مشابه در جلد سوم دانک و اگ، شوالیه مرموز، [[دیمون بلک فایر دوم|سر جان ویولون زن]](Ser John the Fiddler) نیز رویاهایی دارد که ادعا میکند کاملا قابل اعتماد هستند. رفتارهای اون نشان می دهد که خودش کاملا به این موضوع اعتقاد دارد، اما در نهایت مشخص می شود که رویای او نیز همانند دیرون نمادین بوده است. رویاهایی همانند مرگ برادر بزرگترش در اولین قیام بلک فایر در [[نبرد چمنزار سرخ]]، عضویت [[دانک|سر دانکن بلند قد]] در [[گارد پادشاه]]ی و باز شدن یک تخم اژدها در قلعه ای سفید که او باور دارد همان [[وایت وال]]، قلعه [[خاندان باترول]] است.{{رف|شم}}


==نغمه ای از یخ و آتش==
==نغمه ای از یخ و آتش==
===رویاهای برن===
===رویاهای برن===
 
[[برن استارک]] پس از سقوطش شروع به دیدن رویا میکند. راهنمای معنوی او [[کلاغ سه چشم]] است.(به نظر میرسد این رویاها، رویاهای سبزی باشد که [[سبزبین|سبزبین ها]] میبینند)
{{نقل قول|او مادرش را دید که تنها در کابین نشسته است و به خنجری خونین که روی میز در مقابلش قرار دارد می نگرد، در حالی که پاروزنان در حال پارو زدن هستن و [[رودریک کسل|سر رودریک]] به نرده تکیه داده و میلرزد. طوفان در مقابل آنها داشت شکل میگرفت، ابرهای تاریک و وسیع که توسط رعد و برق شلاق زده میشدند، اما آنها متوجه نبودند.|}}
این رویا سفر [[کتلین تالی|لیدی کتلین]] و سر رودریک به [[بارانداز پادشاه]] را نشان می دهد{{رف|بتت|14}}. در آن زمان اطلاعات غلطی در مورد صاحب خنجری که قاتل برای کشتن برن استفاده کرده بود، به آنها داده شده بود.{{رف|یش|60}} بر اساس این اطلاعات غلط آنها [[تیریون لنیستر]] را اسیر کردند{{رف|بتت|28}} و به [[ایری]] بردند تا به اتهام قتل محاکمه شود{{رف|بتت|34}}. [[جیمی لنیستر]] پس از شنیدن خبر اسارت برادرش به [[ادارد استارک]] حمله کرد و خواستار بازگشت برادرش شد{{رف|بتت|35}}. [[تایوین لنیستر|لرد تایوین]] راه دیگری در پیش گرفت و پرچمدارانش را فراخواند و به جنگ در ترایدنت پرداخت{{رف|بتت|56}}.
{{نقل قول|او پدرش را دید که نزد شاه شفاعت میکرد، صورتش را سایه ای از غم در بر گرفته بود. او سنسا را دید که شبها گریه می کند و آریا را دید که در سکوت نگاه میکند و رازهایش را سخت نزد خود نگاه میدارد. سایه ها آنها را احاطه کرده بودند. یک سایه مانند خاکستر تاریک بود، با صورتی همانند تازی. دومی زرهی همانند خورشید داشت، طلایی و زیبا. بر فزار آن دو غولی بود با زرهی از سنگ، اما زمانی که نقاب کلاهخودش را باز کرد، چیزی در داخلش نبود جز تاریکی و خونی تیره و غلیظ.|}}
این خواب ناراحتی ادارد استارک از دست [[رابرت براتیون|شاه رابرت]] را در مورد فرستادن آدمکش برای کشتن [[دنریس تارگرین]] را نشان میدهد{{رف|بتت|33}}. رفتار [[سنسا استارک|سنسا]] و [[آریا]] در برابر مرگ [[لیدی (دایرولف)|لیدی]] و [[مایکا]] به تصویر کشیده شده است{{رف|بتت|20}}. سایه با صورت تازی همان [[سندور کلگان]] است. سایه با زره مانند خورشید ممکن است جیمی لنیستر با زره زر اندودش باشد{{رف|بتت|30}}، اما ممکن است [[اوبراین مارتل]] با زره مسی نیز باشد{{رف|یش|70}}. {{اسپویلر|سایه با زره سنگی احتمالا [[رابرت استرانگ]] است، زهری که اوبراین مارتل استفاده کرده بود خون [[گرگور کلگان]] را غلیظ و تیره کرده بود{{رف|ضبک|7}}.}}
{{نقل قول|در نهایت او به شمال نگاه کرد. دیوار را دید که مانند کریستالی میدرخشد، و برادر حرامزاده اش، جان، تنها بر تختی سرد آرمیده است و پوستش سخت و بی رنگ میشود، گویی تمام گرمی از او خارج شده است|}}
{{اسپویلر|ممکن است پیشگویی در مورد فصل آخر [[جان اسنو|جان]] در [[رقصی با اژدهایان]] باشد و این احتمال را تقویت کند که او مرده است. همچنین ممکن است به زندانی شدن جان در سلول یخی اشاره داشته باشد.}}
{{نقل قول|کلاغ روی شانه اش نشست و زمزمه کرد: حالا تو میدونی که چرا باید زنده بمانی.{{سخ}}برن گفت: «چرا؟» در حالی که متوجه نمیشد و سقوط میکرد، سقوط میکرد{{سخ}}چون زمستان داره میاد.{{رف|بتت|17}}|}}
اشاره به نقش مهم برن در حوادث آینده دارد.
===دنریس===
اولین رویای پیشگویی [[دنریس تارگرین]] چند روز قبل از ازدواجش با [[کال دروگو]](Khal Drogo) اتفاق افتاد. رویا با [[ویسریس تارگرین]] شروع شد که او را میزد اما به سرعت به پیشگویی تبدیل شد و او شاهد از تخم در آمدن اژدها شد.
{{نقل قول|ران هایش از خون لیز شده بود. چشمانش را بست و گریه کرد. گویی در جواب صدای مهیبی از پاره شدن و ترق و تروق آتشی بزرگ شنید. وقتی چشمانش را باز کرد ویسریس رفته بود و ستونهایی از آتش دور او را فرا گرفته بود و در میانه آنها اژدها بود.{{رف|بتت|11}}|}}
بعدا زمانی که باردار بود، عجوزه های [[دوش کالین]] پیشگویی کردند که او مادر [[نریانی که دنیا را در مینوردد]] خواهد بود.{{رف|بتت|46}}
====میری ماز دور====
در هنگام زایمان بچه مرده دنریس، [[میری ماز دور]](Mirri Maz Duur) از رهایی دورگو از زندگی نباتی میگوید:
{{نقل قول|وقتی خورشید از غرب طلوع کند و در شرق غروب کند. وقتی دریاها خشک شوند و کوه ها مانند برگ در باد پراکنده شوند، وقتی رحم تو زنده شود و بتوانی فرزند زنده ای داشته باشی، در آن زمان او برمیگردد و نه زودتر.{{رف|بتت|68}}|}}
====کوایته====
==منابع==
==منابع==
{{منابع|2}}
{{منابع|2}}


[[en:Dreams and prophecies]]
[[en:Dreams and prophecies]]