پرش به محتوا

رویاها و پیشگویی ها: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
{{نقل قول|وقتی خورشید از غرب طلوع کند و در شرق غروب کند. وقتی دریاها خشک شوند و کوه ها مانند برگ در باد پراکنده شوند، وقتی رحم تو زنده شود و بتوانی فرزند زنده ای داشته باشی، در آن زمان او برمیگردد و نه زودتر.{{رف|بتت|68}}|}}
{{نقل قول|وقتی خورشید از غرب طلوع کند و در شرق غروب کند. وقتی دریاها خشک شوند و کوه ها مانند برگ در باد پراکنده شوند، وقتی رحم تو زنده شود و بتوانی فرزند زنده ای داشته باشی، در آن زمان او برمیگردد و نه زودتر.{{رف|بتت|68}}|}}
====کوایته====
====کوایته====
[[کوایته]] نیز دو مورد پیشگویی در مورد دنریس داشته است. اولی در واقع در خواستی از دنریس بود که او به [[آشایی]] برود:
{{نقل قول|«برای رفتن به شمال باید به جنوب بروی، برای رسیدن به غرب باید به شرق بروی. برای جلو رفتن باید به عقب بروی و برای لمس کردن روشنایی باید از زیر سایه ها عبور کنی.»
دنی با خودش فکر کرد، آشایی. اون میخواد من به آشایی برم. دنی پرسید: «آیا آشایی به من ارتش میده؟ طلایی برای من در آشایی وجود داره؟ کشتی داره؟ چه چیزی در آشایی هست که من در کارت نمیتونم پیدا کنم؟». زن نقاب دار جواب داد:«حقیقت».{{رف|یش|40}}|}}
{{اسپویلر|دومی هشدارهای دقیقی در مورد خطراتی که برای دنریس اتفاق میافتد است. به نظر میرسد در این پیشگویی تنها شبهی از کوایته حضور دارد و نه خود او و حتی ممکن است از خود دنریس نشات گرفته باشد:
{{نقل قول|نه، به من گوش بده دنریس تارگرین، شمع های شیشه ای میسوزند.
به زودی [[طاعون مرگبار|مادیان رنگ پریده]] از راه میرسد و پس از آن بقیه می آیند. [[ویکتاریون گریجوی|کراکن]] و [[موروکو|شعله تاریک]]، [[تیریون لنیستر|شیر]] و [[جان کانینگتون|گریفین]]، [[کوئنتین مارتل|پسر]] [[دوران مارتل|خورشید]] و [[اگان تارگرین ششم|اژدهای]] [[واریس|هنرپیشه]]، به هیچ کدام اعتماد نکن. [[نامیراها]] را به خاطر بسپار. مراقب مباشر عطرآگین باش.{{رف|ربا|11}}|}}
بعدها او در توهمات دنریس به او یک هشدار می دهد:
{{نقل قول|«برای رفتن به شمال باید به جنوب بروی، برای رسیدن به غرب باید به شرق بروی. برای جلو رفتن باید به عقب بروی و برای لمس کردن روشنایی باید از زیر سایه ها عبور کنی». دنی پرسید:«کوایته؟ کجایی؟» سپس او دید. نقابش از نور ستارگان بود. با صدای زنانه در گوشش زمزمه کرد: «به یاد داشته باش چه کسی هستی دنریس. اژدهاها میدانند، تو چطور؟»{{رف|ربا|71}}|}}}}
====خانه نامیرایان====
==منابع==
==منابع==
{{منابع|2}}
{{منابع|2}}


[[en:Dreams and prophecies]]
[[en:Dreams and prophecies]]