جیمی لنیستر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
| محل_تولد =[[کسترلی راک]]
| محل_تولد =[[کسترلی راک]]
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|266}}
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|266}}
|کتابها =[[بازی تاج و تخت]](حظور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]](حظور دارد){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](شخصیت اصلی)
|کتابها =[[بازی تاج و تخت]](حضور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]](حضور دارد){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](شخصیت اصلی){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](شخصیت اصلی)
| بازیگر =[[نیکولیج کوستر والدائو]]
| بازیگر =[[نیکولای کاستر والدو]]
| سریال = فصل اول{{سخ}}فصل دوم{{سخ}}فصل سوم
| سریال = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]
}}
}}


''' جیمی لنیستر''' (Jaime Lannister) مشهور به شاه کش (kingslayer)، فرزند دوم و اولین پسرِ لرد [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) از [[کسترلی راک]] (Casterly Rock) و همسرش لیدی [[جوانا لنیستر]] (Joanna Lannister) است. جیمی در سن پانزده سالگی به عضویت [[گارد پادشاهیِ]] (kingsguard) [[ایریس تارگرین دوم]] (Aerys II Targaryen) در آمد، و تبدیل به جوان ترین عضو گارد در تاریخِ شکل گیری آن شد.{{رف|ضبک|16}} وقتی که او به شکل خائنانه ای شاه [[ایریس تارگرین دوم|ایریس]] را در پایانِ [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) کُشت، لقب ننگ آورِ «شاه کش» را به او دادند.{{رف|بتت|5}}{{رف|یش|37}} جیمی بیشتر عمرش را زنای با محرم، با خواهر دوقلویش [[سرسی]] (Cersei) داشت و از او صاحب سه بچه است: [[جافری براتیون|جافری]]، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و [[تامن براتیون|تامن]] (Joffrey, Myrcella and Tommen). هر چند بیشترِ مردم فکر می کنند پدرِ آن ها، همسر [[سرسی]] است، [[رابرت براتیون|شاه رابرت]] (King Robert). در [[طوفان شمشیرها]] (A Storm of Swords)، جیمی تبدیل به یکی از شخصیت هایی می شود که داستان از دید او بیان می شود (POV characters). در سریال تلویزیونی نقش او را [[نیکولیج کوستر والدائو]] (Nikolaj Coster Waldau) بازی می کند.<ref>[http://www.imdb.com/title/tt0944947/fullcredits#cast لیست بازیگران در سایت imdb]</ref>
''' جیمی لنیستر''' (Jaime Lannister) مشهور به شاه کش (kingslayer)، فرزند دوم و اولین پسرِ لرد [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) از [[کسترلی راک]] (Casterly Rock) و مادرش لیدی [[جوانا لنیستر]] (Joanna Lannister) است. جیمی در سن پانزده سالگی به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (kingsguard) [[ایریس تارگرین دوم]] (Aerys II Targaryen) در آمد، و تبدیل به جوان ترین عضو گارد در تاریخِ شکل گیری آن شد.{{رف|ضبک|16}} وقتی که او به شکل خائنانه ای شاه [[ایریس تارگرین دوم|ایریس]] را در پایانِ [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) کُشت، لقب ننگ آورِ «شاه کش» را به او دادند.{{رف|بتت|5}}{{رف|یش|37}} جیمی بیشتر عمرش را زنای با محرم، با خواهر دوقلویش [[سرسی]] (Cersei) داشت و از او صاحب سه بچه است: [[جافری براتیون|جافری]]، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و [[تامن براتیون|تامن]] (Joffrey, Myrcella and Tommen). هر چند بیشترِ مردم فکر می کنند پدرِ آن ها، همسر [[سرسی]] است، [[رابرت براتیون|شاه رابرت]] (King Robert). در [[طوفان شمشیرها]] (A Storm of Swords)، جیمی تبدیل به یکی از شخصیت هایی می شود که داستان از دید او بیان می شود (POV characters). در سریال تلویزیونی نقش او را [[نیکولیج کوستر والدائو]] (Nikolaj Coster Waldau) بازی می کند.<ref>[http://www.imdb.com/title/tt0944947/fullcredits#cast لیست بازیگران در سایت imdb]</ref>


==شخصیت و ظاهر ==
==شخصیت و ظاهر ==
خط ۳۰: خط ۳۰:
جیمی بزرگ ترین پسرِ لیدی [[جوانا لنیستر|جوانا]] (Joanna) و [[تایوین|لرد تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister)، حکمران [[خاندان لنیستر]] (House Lannister)، ثروتمندترین مرد [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms) و لردِ بالا دست [[سرزمین های غربی]] (Westerlands) است. جیمی و خواهر دوقلوی بزرگترش [[سرسی]] (Cersei) از همان ابتدای کودکیشان جدا نشدنی بودند، حتی تا آن جا پیش رفتند که در سنین جوانی، با هم رفتارهای جنسی را تجربه کردند. در یکی از همین دفعات، خدمتکاری مچ آن ها را گرفت و به مادرشان اطلاع داد. خوابگاه جیمی بلافاصله به سمت دیگرِ قلعه منتقل شد، و به هر دوی آن ها گفتند تا دیگر هیچ وقت چنین کاری نکنند.{{رف|یش|21}}{{رف|ضبک|3}}
جیمی بزرگ ترین پسرِ لیدی [[جوانا لنیستر|جوانا]] (Joanna) و [[تایوین|لرد تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister)، حکمران [[خاندان لنیستر]] (House Lannister)، ثروتمندترین مرد [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms) و لردِ بالا دست [[سرزمین های غربی]] (Westerlands) است. جیمی و خواهر دوقلوی بزرگترش [[سرسی]] (Cersei) از همان ابتدای کودکیشان جدا نشدنی بودند، حتی تا آن جا پیش رفتند که در سنین جوانی، با هم رفتارهای جنسی را تجربه کردند. در یکی از همین دفعات، خدمتکاری مچ آن ها را گرفت و به مادرشان اطلاع داد. خوابگاه جیمی بلافاصله به سمت دیگرِ قلعه منتقل شد، و به هر دوی آن ها گفتند تا دیگر هیچ وقت چنین کاری نکنند.{{رف|یش|21}}{{رف|ضبک|3}}


در سن نه سالگی، او مادرش را از دست داد. مادرش در حین زایمان برادر کوچک تر او، [[تیریون]] (Tyrion) در گذشت. حتی با این که [[تیریون]] یک کوتوله با ناقص ظاهری است، به نظر میاید که جیمی بر خلاف [[سرسی]] و [[تایوین]]، با محبت و احترام با او رفتار می کرده است.{{رف|بتت|9}}
در سن نه سالگی، او مادرش را از دست داد. مادرش در حین زایمان برادر کوچک تر او، [[تیریون]] (Tyrion) در گذشت. حتی با این که [[تیریون]] یک کوتوله با نقص ظاهری است، به نظر میاید که جیمی بر خلاف [[سرسی]] و [[تایوین]]، با محبت و احترام با او رفتار می کرده است.{{رف|بتت|9}}


در سن یازده سالگی، جیمی به [[کریک هال]] (Crakehall) فرستاده شد تا در کنار [[مِرِت فری]] (Merrett Frey)، ملازم لرد [[سامنر کریک هال]] پیر (Sumner Crakehall) باشد. دو سال بعد، در حالی که هنوز یک ملازم بود، برای اولین بار در مسابقات برنده شد.{{رف|یش|11}}{{رف|ضبک|30}}
در سن یازده سالگی، جیمی به [[کریک هال]] (Crakehall) فرستاده شد تا در کنار [[مِرِت فری]] (Merrett Frey)، ملازم لرد [[سامنر کریک هال]] پیر (Sumner Crakehall) باشد. دو سال بعد، در حالی که هنوز یک ملازم بود، برای اولین بار در مسابقات برنده شد.{{رف|یش|11}}{{رف|ضبک|30}}
خط ۳۶: خط ۳۶:
===شوالیه شدن===
===شوالیه شدن===


در سن پانزده سالگی، جیمی در نبرد در برابر [[انجمن برادریِ جنگل شاهی]] (Kingswood Brotherhood) شرکت کرد، و در ان لرد [[سامنر کریک هالِ|کریک هال]] را از دست [[بن شکم گنده]] (Big Belly Ben) نجات داد و با [[شوالیه ی خندان]] (Smiling Knight) دیوانه مبارزه کرد. او در میدان نبرد، به دست سر [[آرتور داین]] (Ser Arthur Dayne) شوالیه شد.{{رف|یش|11}}
در سن پانزده سالگی، جیمی در نبرد در برابر [[انجمن برادری جنگل شاهی]] (Kingswood Brotherhood) شرکت کرد، و در ان لرد [[سامنر کریک هالِ|کریک هال]] را از دست [[بن شکم گنده]] (Big Belly Ben) نجات داد و با [[شوالیه ی خندان]] (Smiling Knight) دیوانه مبارزه کرد. او در میدان نبرد، به دست سر [[آرتور داین]] (Ser Arthur Dayne) شوالیه شد.{{رف|یش|11}}


در بازگشت به [[کسترلی راک]] (Casterly Rock)، در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) توقف کرد تا خواهرش را ملاقات کند، خواهری که سال ها از او جدا افتاده بود.{{رف|یش|11}} آن جا بود که [[سرسی]] (Cersei) به او گفت لرد [[تایوین]] قصد دارد او را به ازدواجِ [[لایسا تالی]] (Lysa Tully)، دومین دخترِ لرد [[هاستر تالی]] (Lord Hoster Tully) از [[ریورران]] (Riverrun) در بیاورد. [[سرسی]] پیشنهاد کرد که جیمی به جای آن، به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در بیاید، و جای سر [[هارلان گرندیسون]] ( Ser Harlan Grandison) را که به تازگی مرده بود را بگیرد، تا به این وسیله به او نزدیک باشد و خودش را از ازدواج ناخواسته با [[لایسا تالی|لایسا]] رها کند. بعد از شبی پر حرارت که همراه با [[سرسی]] گذراند، او با نقشه ی خواهرش موافقت کرد، هر چند هر دو انتظار داشتند که پدرشان با آن مخالفت کند. [[سرسی]] قرارهای لازم را برای ماه بعد ترتیب داد و جیمی در [[کسترلی راک]] خبرهایی دریافت کرد مبتنی بر این که برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب شده است.{{رف|یش|11}}
در بازگشت به [[کسترلی راک]] (Casterly Rock)، در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) توقف کرد تا خواهرش را ملاقات کند، خواهری که سال ها از او جدا افتاده بود.{{رف|یش|11}} آن جا بود که [[سرسی]] (Cersei) به او گفت لرد [[تایوین]] قصد دارد او را به ازدواجِ [[لایسا تالی]] (Lysa Tully)، دومین دخترِ لرد [[هاستر تالی]] (Lord Hoster Tully) از [[ریورران]] (Riverrun) در بیاورد. [[سرسی]] پیشنهاد کرد که جیمی به جای آن، به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در بیاید، و جای سر [[هارلان گرندیسون]] ( Ser Harlan Grandison) را که به تازگی مرده بود را بگیرد، تا به این وسیله به او نزدیک باشد و خودش را از ازدواج ناخواسته با [[لایسا تالی|لایسا]] رها کند. بعد از شبی پر حرارت که همراه با [[سرسی]] گذراند، او با نقشه ی خواهرش موافقت کرد، هر چند هر دو انتظار داشتند که پدرشان با آن مخالفت کند. [[سرسی]] قرارهای لازم را برای ماه بعد ترتیب داد و جیمی در [[کسترلی راک]] خبرهایی دریافت کرد مبتنی بر این که برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب شده است.{{رف|یش|11}}


یک ماه بعد، در مراسمِ [[تورنومنت هارن هال]] ( Tourney at Harrenhal) [[جرالد های تاور|لرد فرمانده سر جرالد های تاور]] (Lord Commander Ser Gerold Hightower) او را به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در آورد. و به این صورت، او تبدیل به جوان ترین شوالیه ای شد که تا به حال به این مقام رسیده است.{{رف|ضبک|16}} به هر حال، آن شب شاه [[ایریس دوم|ایریس]] با فرستادن او به [[بارانداز پادشاه]] برای محافظت از ملکه [[رایلا]] (Queen Rhaella) و [[ویسریس تارگرین|شاهزاده ویسریس]] (Prince Viserys)، این افتخار را به کامش تلخ کرد و نگذاشت او از فرصت شرکت در مسابقاتِ لرد [[خاندان ونت|ونت]] (Whent) استفاده کند. بعد ها جیمی فهمید که پادشاه او را تنها به عنوان سپری در برابر لرد [[تایوین]] (Tywin) برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب کرده است. [[ایریس دوم|ایریس]] به طرز دیوانه واری به [[تایوین]] حسادت می کرد، و می خواست تا وارثش را از او بدزدد.{{رف|نش|44}} کمی پس ز آن، نقشه نزدیک شدن جیمی به [[سرسی]] (Cersei) شکست خورد، و آن طور که آن ها قصد داشتند پیش نرفت. لرد [[تایوین]] که از این حوادث عصبانی شده بود، بهانه ای آورد و از مقام [[دست پادشاه|دست]] استعفا داد و با [[سرسی]] به [[کسترلی راک]] بازگشت. جیمی در دربار باقی ماند، و به محافظت از شاه مشغول شد.{{رف|یش|11}}
یک ماه بعد، در مراسمِ [[تورنومنت هارن هال]] ( Tourney at Harrenhal) [[جرالد های تاور|لرد فرمانده سر جرالد های تاور]] (Lord Commander Ser Gerold Hightower) او را به عضویت [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard) در آورد. و به این صورت، او تبدیل به جوان ترین شوالیه ای شد که تا به حال به این مقام رسیده است.{{رف|ضبک|16}} به هر حال، آن شب شاه [[ایریس دوم|ایریس]] با فرستادن او به [[بارانداز پادشاه]] برای محافظت از ملکه [[ریلا]] (Queen Rhaella) و [[ویسریس تارگرین|شاهزاده ویسریس]] (Prince Viserys)، این افتخار را به کامش تلخ کرد و نگذاشت او از فرصت شرکت در مسابقاتِ لرد [[خاندان ونت|ونت]] (Whent) استفاده کند. بعد ها جیمی فهمید که پادشاه او را تنها به عنوان سپری در برابر لرد [[تایوین]] (Tywin) برای [[گارد پادشاه]]ی انتخاب کرده است. [[ایریس دوم|ایریس]] به طرز دیوانه واری به [[تایوین]] حسادت می کرد، و می خواست تا وارثش را از او بدزدد.{{رف|نش|44}} کمی پس ز آن، نقشه نزدیک شدن جیمی به [[سرسی]] (Cersei) شکست خورد، و آن طور که آن ها قصد داشتند پیش نرفت. لرد [[تایوین]] که از این حوادث عصبانی شده بود، بهانه ای آورد و از مقام [[دست پادشاه|دست]] استعفا داد و با [[سرسی]] به [[کسترلی راک]] بازگشت. جیمی در دربار باقی ماند، و به محافظت از شاه مشغول شد.{{رف|یش|11}}


===گارد پادشاهی===
===گارد پادشاهی===


در مدت خدمت جیمی در [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard)، دیوانگی و ظلمِ [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) روز به روز بیشتر می شد، و جیمی می دید که با خیلی از اعمال [[ایریس دوم|ایریس]] مخالف است و مشکل دارد. یک شب، او و [[جان دری]] (Jon Darry) بیرون خوابگاهِ [[رایلا تارگرین|ملکه رایلا]] (Queen Rhaella) به نگهبانی ایستاده بودند، در حالی که [[ایریس دوم|ایریس]] به او تجاوز می کرد. جیمی به [[جان دری|دری]] گفت که قسم آن ها شامل حفاظت از ملکه نیز می شود، [[جان دری|دری]] به او جواب داد:
در مدت خدمت جیمی در [[گارد پادشاه]]ی (Kingsguard)، دیوانگی و ظلمِ [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) روز به روز بیشتر می شد، و جیمی می دید که با خیلی از اعمال [[ایریس دوم|ایریس]] مخالف است و مشکل دارد. یک شب، او و [[جان دری]] (Jon Darry) بیرون خوابگاهِ [[ریلا تارگرین|ملکه ریلا]] (Queen Rhaella) به نگهبانی ایستاده بودند، در حالی که [[ایریس دوم|ایریس]] به او تجاوز می کرد. جیمی به [[جان دری|دری]] گفت که قسم آن ها شامل حفاظت از ملکه نیز می شود، [[جان دری|دری]] به او جواب داد:


{{نقل قول|خورده ایم، ولی نه در برابر [[ایریس دوم|ایریس]]{{رف|ضبک|16}}}}
{{نقل قول|خورده ایم، ولی نه در برابر [[ایریس دوم|ایریس]]{{رف|ضبک|16}}}}
خط ۵۳: خط ۵۳:
همان طور که [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) رشد میافت، [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) نمی گذاشت تا جیمی به لشکرِ سلطنتی ملحق شود، به جایش او را در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) نگه می داشت، تا از او به عنوان گروگان در برابر تهدید احتمالی لرد [[تایوین]] (Tywin) استفاده کند، زیرا که او هنوز به هیچ یک طرفین پاسخ مثبت نداده بود. [[ایریس دوم|ایریس]] در زمان جنگ چندین [[دست پادشاه|دست]] (Hand) را منصوب کرد، ولی هرگز از [[تایوین]] دعوت نکرد تا عنوان قدیمی اش را پس بگیرد. در آخر، جیمی تنها [[گارد پادشاه|رداسفیدی]] (White Cloak) بود که در پایتخت باقی ماند.
همان طور که [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) رشد میافت، [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) نمی گذاشت تا جیمی به لشکرِ سلطنتی ملحق شود، به جایش او را در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) نگه می داشت، تا از او به عنوان گروگان در برابر تهدید احتمالی لرد [[تایوین]] (Tywin) استفاده کند، زیرا که او هنوز به هیچ یک طرفین پاسخ مثبت نداده بود. [[ایریس دوم|ایریس]] در زمان جنگ چندین [[دست پادشاه|دست]] (Hand) را منصوب کرد، ولی هرگز از [[تایوین]] دعوت نکرد تا عنوان قدیمی اش را پس بگیرد. در آخر، جیمی تنها [[گارد پادشاه|رداسفیدی]] (White Cloak) بود که در پایتخت باقی ماند.


پس از [[جنگ ناقوس ها]] (Battle of Bells)، برای [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) مصلم شده بود که شورش ممکن است به موفقیت برسد و [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) از دست برود. [[ایریس دوم|ایریس]] به همراه رئیسِ آتش کارهایش (pyromancer) نقشه ای ریخت که شامل گذاشتن مخزن هایی از آتش وحشی در سرتاسر شهر بود. نقشه اش این بود که تمام شهر را با خاک یکسان کند، ولی آن را به [[رابرا براتیون|رابرت]] تحویل ندهد. [[دست پادشاه|دست]] جدیدش، لرد [[کارلتون چلستد]] (Qarlton Chelsted) که بعد از تبعید دو [[دست پادشاه|دست]] قبلی (لرد [[اوون مری ودر]] (Owen Merryweather) و [[جان کانینگتون]] (Jon Connington)) به این مقام رسیده بود در مورد این نقشه با [[ایریس دوم|ایریس]] مخالفت کرد، زنجیر عنوانش را در آورد و آن را روی زمین پرت کرد. [[ایریس دوم|ایریس]] به خاطر این کار او را زنده زنده سوراند و آتش کار مجبوبش، [[روزارت]] (Rossart) را به مقام [[دست پادشاه|دست]] ترفیع داد. تمام این مدت، جیمی از شاه محافظت می کرد، جزئیات نقشه اش را رعایت می کرد و رازهایش را نگه می داشت.{{رف|یش|37}}
پس از [[جنگ ناقوس ها]] (Battle of Bells)، برای [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) مسلم شده بود که شورش ممکن است به موفقیت برسد و [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) از دست برود. [[ایریس دوم|ایریس]] به همراه رئیسِ آتش کارهایش (pyromancer) نقشه ای ریخت که شامل گذاشتن مخزن‌هایی از آتش وحشی در سرتاسر شهر بود. نقشه‌اش این بود که تمام شهر را با خاک یکسان کند، ولی آن را به [[رابرا براتیون|رابرت]] تحویل ندهد. [[دست پادشاه|دست]] جدیدش، لرد [[کارلتون چلستد]] (Qarlton Chelsted) که بعد از تبعید دو [[دست پادشاه|دست]] قبلی (لرد [[اوون مری ودر]] (Owen Merryweather) و [[جان کانینگتون]] (Jon Connington)) به این مقام رسیده بود در مورد این نقشه با [[ایریس دوم|ایریس]] مخالفت کرد، زنجیر عنوانش را درآورد و آن را روی زمین پرت کرد. [[ایریس دوم|ایریس]] به خاطر این کار او را زنده زنده سوراند و آتش کار مجبوبش، [[روزارت]] (Rossart) را به مقام [[دست پادشاه|دست]] ترفیع داد. تمام این مدت، جیمی از شاه محافظت می کرد، جزئیات نقشه‌اش را رعایت می کرد و رازهایش را نگه می‌داشت.{{رف|یش|37}}


وقتی [[ریگار|پرنس ریگار]] (Prince Rhaegar) [[قلعه سرخ]] (Red Keep) را ترک کرد تا در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]] (Trident) با شورشی ها رو به رو شود، جیمی به او التماس کرد تا او را هم با خود ببرد و سر [[باریستان سلمی]] (Barristan Selmy) یا [[جان دری]] را برای حفاظت از شاه در پایتخت بگذارد. [[ریگار]] این پیشنهاد را نپذیرفت، و تائید کرد که شاه [[ایریس دوم|ایریس]] قصد دارد جیمی را نزدیک خود نگه دارد، چون بیشتر از هر کسی از [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) می هراسد. به هر حال، [[ریگار]] به جیمیِ خشمگین و ناامید قول داد که بعد از بازگشتش از میدان جنگ، تغییراتی ایجاد خواهد شد.{{رف|یش|8}} ولی [[ریگار]] در [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) کشته شد و نتیجه ی شکست لشکرش، پیروزیِ شورشیان بود. در نتیجه [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) [[رایلا تارگرین|ملکه ی باردار]] و پسرش [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) را به [[دراگن استون]] (Dragonestone) فرستاد.
وقتی [[ریگار|پرنس ریگار]] (Prince Rhaegar) [[قلعه سرخ]] (Red Keep) را ترک کرد تا در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]] (Trident) با شورشی ها رو به رو شود، جیمی به او التماس کرد تا او را هم با خود ببرد و سر [[باریستان سلمی]] (Barristan Selmy) یا [[جان دری]] را برای حفاظت از شاه در پایتخت بگذارد. [[ریگار]] این پیشنهاد را نپذیرفت، و تائید کرد که شاه [[ایریس دوم|ایریس]] قصد دارد جیمی را نزدیک خود نگه دارد، چون بیشتر از هر کسی از [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) می هراسد. به هر حال، [[ریگار]] به جیمیِ خشمگین و ناامید قول داد که بعد از بازگشتش از میدان جنگ، تغییراتی ایجاد خواهد شد.{{رف|یش|8}} ولی [[ریگار]] در [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) کشته شد و نتیجه ی شکست لشکرش، پیروزیِ شورشیان بود. در نتیجه [[ایریس دوم|ایریس]] (Aerys) [[ریلا تارگرین|ملکه ی باردار]] و پسرش [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) را به [[دراگون استون]] (Dragonestone) فرستاد.


===شاه کش ===
===شاه کش ===
خط ۷۴: خط ۷۴:
===در خدمت شاه رابرت ===
===در خدمت شاه رابرت ===


[[پرونده:424px-Lannister_twins_by_arkoniel.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|دو قلو های لنیستر اثر [[Mathia Arkoniel]]]]
اگر چه که [[سرسی]] (Cersei) خواهر جیمی با [[رابرت براتیون|رابرت]] (Robert) ازدواج کرده و ملکه شده بود، او و جیمی هنوز رابطه ی نامشروع شان را حفظ کرده بودند و در زمان سلطنت [[رابرت براتیون|رابرت]] هم آن را ادامه می دادند. در طی سال ها، [[سرسی]] سه کودک به دنیا آورد: [[جافری براتیون|جافری]]، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و [[تامن براتیون|تامن]] (Joffrey, Myrcella, and Tommen). هر چند مردم کشور باور دارند که آن ها فرزندان [[رابرت براتیون|رابرت]] هستند، جیمی پدرِ هر سه ی آن هاست و هر سه به والدینِ واقعی شان شباهت دارند.
اگر چه که [[سرسی]] (Cersei) خواهر جیمی با [[رابرت براتیون|رابرت]] (Robert) ازدواج کرده و ملکه شده بود، او و جیمی هنوز رابطه ی نامشروع شان را حفظ کرده بودند و در زمان سلطنت [[رابرت براتیون|رابرت]] هم آن را ادامه می دادند. در طی سال ها، [[سرسی]] سه کودک به دنیا آورد: [[جافری براتیون|جافری]]، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و [[تامن براتیون|تامن]] (Joffrey, Myrcella, and Tommen). هر چند مردم کشور باور دارند که آن ها فرزندان [[رابرت براتیون|رابرت]] هستند، جیمی پدرِ هر سه ی آن هاست و هر سه به والدینِ واقعی شان شباهت دارند.


یک روز که جیمی و برادرش [[تیریون]] (Tyrion)، که آن زمان سیزده سال داشت، شبانه در حال حرکت از [[لنیسپورت]] (Lannisport) به سمت [[کسترلی راک]] (Casterly Rock) بودند و در راه دختری چهارده ساله به نام [[تایشا]] (Tysha) را از دست یاغیان نجات دادند. در حالی که جیمی به دنبال آن مردان می رفت، [[تیریون]] دختر را به یک مهمان خانه می برد. سرانجام این اتفاق هم خوابه شدن آن دو می شود، که برای هر دو نفرشان اولین بار بود. [[تیریون]] که عاشق شده بود، پنهانی با او که دخترِ یتیمِ یک کشاورز بود ازدواج می کند. به هر حال، لرد [[تایوین]] (Tywin) از این اتفاق مطلع می شود و تصمیم می گیرد به ازدواجِ پسرش با دختری عامی را پایان دهد. او به جیمی دستور می دهد تا به دروغ به [[تیریون]] بگوید که او تمام این ماجرا را ساخته بوده، از جمله یاغی ها، چون فکر کرده بود که برادرش بالاخره به یک زن نیاز دارد. همچنین، به جیمی دستور می دهد تا به [[تیریون]] بگوید که [[تایشا]] در واقع یک فاحشه بوده، و جیمی برایش دو برابر پول پرداخته بود چون هنوز یک دوشیزه بوده. لرد [[تایوین]] به جیمی می گوید که تمام چیزی که [[تایشا]] می خواهد، طلای [[خاندان لنیستر|لنیسترهاست]]، که او را بهتر از یک فاحشه نمی کند و این طوری حرف او حتی دروغ هم محسوب نمی شود، و پیش بینی می کند که [[تیریون]] (Tyrion) در آینده از او تشکر خواهد کرد. جیمی همان کار را انجام می دهد. سپس، لرد [[تایوین]] برای این که درسی به پسرِ کوچک ترش بدهد، [[تایشا]] را می آورد و به اعضای گارد محافظینش اجازه می دهد تا در حضور [[تیریون]] از او استفاده کنند، و در ازای هر یک از آنان به [[تایشا]] یک سکه نقره می دهد، در آخر [[تیریون]] را نیز مجبور کرمی سازد نزد او برود و از او استفاده کند. این تجربه [[تیریون]] را دچار ناراحتی روحی می کند و بد گمانی نسبت به عشق در او به وجود می آید و همچنین او را با پدرش دشمن می کند.{{رف|بتت|42}}{{رف|یش|77}} جیمی هرگز حقیقت را به [[تیریون]] نمی گوید و بعد ها، نقشش را برای به هم زدنِ ازدواج برادرش، فقط به حساب لحظه ای از نامهربانی نسبت به [[تیریون]] می گذارد.{{رف|یش|62}}
یک روز که جیمی و برادرش [[تیریون]] (Tyrion)، که آن زمان سیزده سال داشت، شبانه در حال حرکت از [[لنیسپورت]] (Lannisport) به سمت [[کسترلی راک]] (Casterly Rock) بودند و در راه دختری چهارده ساله به نام [[تایشا]] (Tysha) را از دست یاغیان نجات دادند. در حالی که جیمی به دنبال آن مردان می رفت، [[تیریون]] دختر را به یک مهمان خانه می برد. سرانجام این اتفاق هم خوابه شدن آن دو می شود، که برای هر دو نفرشان اولین بار بود. [[تیریون]] که عاشق شده بود، پنهانی با او که دخترِ یتیمِ یک کشاورز بود ازدواج می کند. به هر حال، لرد [[تایوین]] (Tywin) از این اتفاق مطلع می شود و تصمیم می گیرد به ازدواجِ پسرش با دختری عامی را پایان دهد. او به جیمی دستور می دهد تا به دروغ به [[تیریون]] بگوید که او تمام این ماجرا را ساخته بوده، از جمله یاغی ها، چون فکر کرده بود که برادرش بالاخره به یک زن نیاز دارد. همچنین، به جیمی دستور می دهد تا به [[تیریون]] بگوید که [[تایشا]] در واقع یک فاحشه بوده، و جیمی برایش دو برابر پول پرداخته بود چون هنوز یک دوشیزه بوده. لرد [[تایوین]] به جیمی می گوید که تمام چیزی که [[تایشا]] می خواهد، طلای [[خاندان لنیستر|لنیسترهاست]]، که او را بهتر از یک فاحشه نمی کند و این طوری حرف او حتی دروغ هم محسوب نمی شود، و پیش بینی می کند که [[تیریون]] (Tyrion) در آینده از او تشکر خواهد کرد. جیمی همان کار را انجام می دهد. سپس، لرد [[تایوین]] برای این که درسی به پسرِ کوچک ترش بدهد، [[تایشا]] را می آورد و به اعضای گارد محافظینش اجازه می دهد تا در حضور [[تیریون]] از او استفاده کنند، و در ازای هر یک از آنان به [[تایشا]] یک سکه نقره می دهد، در آخر [[تیریون]] را نیز مجبور می سازد نزد او برود و از او استفاده کند. این تجربه [[تیریون]] را دچار ناراحتی روحی می کند و بد گمانی نسبت به عشق در او به وجود می آید و همچنین او را با پدرش دشمن می کند.{{رف|بتت|42}}{{رف|یش|77}} جیمی هرگز حقیقت را به [[تیریون]] نمی گوید و بعد ها، نقشش را برای به هم زدنِ ازدواج برادرش، فقط به حساب لحظه ای از نامهربانی نسبت به [[تیریون]] می گذارد.{{رف|یش|62}}


==وقایع اخیر==
==وقایع اخیر==


===بازی تاج و تخت===
===بازی تاج و تخت===
[[پرونده:600px-Jaime_and_Bran_HBO.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|«کار هایی که برای عشق انجام می دهم» جیمی لنیستر، [[برن]] را از پنجره به بیرون پرت می کند. [[سریال تلویزیونی]]]]
[[پرونده:Jaime_and_Bran_HBO.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|«کار هایی که برای عشق انجام می دهم» جیمی لنیستر، [[برن]] را از پنجره به بیرون پرت می کند. [[سریال بازی تاج و تخت|سریال تلویزیونی]]]]
پس از مرگ [[جان ارن]] (Jon Arryn)، شاه [[رابرت اول|رابرت]] (Robert) به [[شمال]] سفر می کند تا [[ند استارک]] (Ned Stark) را در [[وینترفل]] (Winterfell) ملاقات کند و متقاعدش کند تا جانشین لرد [[جان ارن|ارن]] به عنوان [[دست پادشاه]] (Hand of the King) شود. جیمی نیز جانشین [[جان ارن|جان]] به عنوان [[محافظ شرق]] (Warden of the East) شد، مقامی که به صورت سنتی میبایستی به [[رابرت ارن]] (Robert Arryn) اعطا میشد. افراد زیادی از دربار، شاه را همراهی می کردند، که شامل جیمی، [[سرسی]] (Cersei) و برادرشان [[تیریون]] (Tyrion) نیز می شود. {{رف|بتت|4}}
پس از مرگ [[جان ارن]] (Jon Arryn)، شاه [[رابرت اول|رابرت]] (Robert) به [[شمال]] سفر می کند تا [[ند استارک]] (Ned Stark) را در [[وینترفل]] (Winterfell) ملاقات کند و متقاعدش کند تا جانشین لرد [[جان ارن|ارن]] به عنوان [[دست پادشاه]] (Hand of the King) شود. جیمی نیز جانشین [[جان ارن|جان]] به عنوان [[محافظ شرق]] (Warden of the East) شد، مقامی که به صورت سنتی میبایستی به [[رابرت ارن]] (Robert Arryn) اعطا میشد. افراد زیادی از دربار، شاه را همراهی می کردند، که شامل جیمی، [[سرسی]] (Cersei) و برادرشان [[تیریون]] (Tyrion) نیز می شود. {{رف|بتت|4}}


خط ۱۰۲: خط ۱۰۱:


[[کتلین]] به تنهایی عمل می کند، جیمی را آزاد می کند تا بتواند مبادله ای غیر رسمی برای دخترهایش انجام دهد. جیمی به همراه پسر عمه و اسیرِ همراهش، سر [[کلیوس فری]] (Cleos Frey) و سرباز قسم خورده ی لیدی [[کتلین]]، [[برین از تارت]] (Brienne of Tarth) به سمت [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می روند. جیمی به خاطر یک سال زندانی بودن در [[ریورران]]، وزن زیادی از دست داده و با موهای صورتِ اصلاح نشده اش، شبیه به یک شیر شده است. در حین سفرشان به [[بارانداز پادشاه]] به همراه [[برین از تارت|برین]] و [[کلیوس فری|کلیوس]]، او تصمیم می گیرد موهایش را بزند تا با آن موهای طلایی شناخته نشود، هر چند که ریشش را نگه می دارد. با تاکتیک هوشمندانه ی [[برین از تارت|برین]]، انداختن تخته سنگ بر روی قایقی که آن ها را دنبال می کرد، آن سه توانستند از اسارت مجددشان به دست سر [[رابین رایجر]] (Ser Robin Ryger) بگریزند.{{رف|یش|1}} جیمی هم با تصمیمِ [[برین از تارت|برین]] برای بی اعتنایی به نصیحت های مهمانخانه دارِ، [[مهمان خانه مرد زانو زده]] (Inn of the Kneeling Man) در مورد سفر موافق است، چرا که به او مشکوک است که با راهزن ها متحد باشد.{{رف|یش|11}} سپس، در جاده ی میان [[میدن پول]] (Maidenpool) و [[داسکن دیل]] (Duskendale) [[کلیوس فری|کلیوس]] در کمینِ راهزن ها کشته می شود و هیچ کس برایش عزاداری نمی کند. پس از آن، جیمی شمشیر او را بر می دارد و مدت کوتاهی برای فرار با [[برین از تارت|برین]] (Brienne) مبارزه می کند، ولی هر دوی آن ها بی خبر از اطرافشان دستگیر می شوند و توسط گروه مزدور [[یاران دلیر]] (Brave Companions) به فرمانده ای [[وارگو هوت]] (Vargo Hoat) اسیر می شوند، کسی که به لرد [[تایوین]] (Tywin) خیانت کرده است و به شاه [[راب استارک|رابِ]] تازه تاج گذاری کرده پیوسته است.
[[کتلین]] به تنهایی عمل می کند، جیمی را آزاد می کند تا بتواند مبادله ای غیر رسمی برای دخترهایش انجام دهد. جیمی به همراه پسر عمه و اسیرِ همراهش، سر [[کلیوس فری]] (Cleos Frey) و سرباز قسم خورده ی لیدی [[کتلین]]، [[برین از تارت]] (Brienne of Tarth) به سمت [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می روند. جیمی به خاطر یک سال زندانی بودن در [[ریورران]]، وزن زیادی از دست داده و با موهای صورتِ اصلاح نشده اش، شبیه به یک شیر شده است. در حین سفرشان به [[بارانداز پادشاه]] به همراه [[برین از تارت|برین]] و [[کلیوس فری|کلیوس]]، او تصمیم می گیرد موهایش را بزند تا با آن موهای طلایی شناخته نشود، هر چند که ریشش را نگه می دارد. با تاکتیک هوشمندانه ی [[برین از تارت|برین]]، انداختن تخته سنگ بر روی قایقی که آن ها را دنبال می کرد، آن سه توانستند از اسارت مجددشان به دست سر [[رابین رایجر]] (Ser Robin Ryger) بگریزند.{{رف|یش|1}} جیمی هم با تصمیمِ [[برین از تارت|برین]] برای بی اعتنایی به نصیحت های مهمانخانه دارِ، [[مهمان خانه مرد زانو زده]] (Inn of the Kneeling Man) در مورد سفر موافق است، چرا که به او مشکوک است که با راهزن ها متحد باشد.{{رف|یش|11}} سپس، در جاده ی میان [[میدن پول]] (Maidenpool) و [[داسکن دیل]] (Duskendale) [[کلیوس فری|کلیوس]] در کمینِ راهزن ها کشته می شود و هیچ کس برایش عزاداری نمی کند. پس از آن، جیمی شمشیر او را بر می دارد و مدت کوتاهی برای فرار با [[برین از تارت|برین]] (Brienne) مبارزه می کند، ولی هر دوی آن ها بی خبر از اطرافشان دستگیر می شوند و توسط گروه مزدور [[یاران دلیر]] (Brave Companions) به فرمانده ای [[وارگو هوت]] (Vargo Hoat) اسیر می شوند، کسی که به لرد [[تایوین]] (Tywin) خیانت کرده است و به شاه [[راب استارک|رابِ]] تازه تاج گذاری کرده پیوسته است.
[[پرونده:346px-Jaime_Lannister.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|[[نیکولیج کوستر والدائو]] در نقش جیمی لنیستر-سریال شبکه HBO]]
[[پرونده:Jaime_Lannister.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|[[نیکولیج کوستر والدائو]] در نقش جیمی لنیستر-سریال شبکه HBO]]
[[وارگو هوت]] مشکوک است، که مافوقش، لرد [[روس بولتون]] (Roose Bolton)، پس از پیروزی [[لنیستر]]ها بر [[استنیس براتیون]] (Stannis Baratheon) در [[نبرد بلک واتر]] (Battle of the Blackwater)، و اتحادشان با [[خاندان تایرل]] (House Tyrell)، در فکر پیوستن به [[لنیستر|لنیسترهاست]]. او برای جلوگیری از این کار، به [[زولو|یکی از مردانش]] دستور می دهد تا دست شمشیرزنی جیمی را قطع کند، و تصور می کند که گناه آن به گردن [[روس بولتون|بولتون]] می افتد.{{رف|یش|21}}
[[وارگو هوت]] مشکوک است، که مافوقش، لرد [[روس بولتون]] (Roose Bolton)، پس از پیروزی [[لنیستر]]ها بر [[استنیس براتیون]] (Stannis Baratheon) در [[نبرد بلک واتر]] (Battle of the Blackwater)، و اتحادشان با [[خاندان تایرل]] (House Tyrell)، در فکر پیوستن به [[لنیستر|لنیسترهاست]]. او برای جلوگیری از این کار، به [[زولو|یکی از مردانش]] دستور می دهد تا دست شمشیرزنی جیمی را قطع کند، و تصور می کند که گناه آن به گردن [[روس بولتون|بولتون]] می افتد.{{رف|یش|21}}


خط ۱۱۳: خط ۱۱۲:
[[روس بولتون|بولتون]] می رود تا به شاه [[راب استارک|راب]] ملحق شود و جیمی به همراه [[والتون پا فولادی|والتون]] و استاد رانده شده [[کیبورن]] (Qyburn)، سفرش را به [[بارانداز پادشاه]] آغاز می کند. وظیفه ی [[کیبرن]] این است که جیمی را سلامت نگه دارد. وقتی جیمی روی کنده ی یک [[درخت نیایش]] (weirwood stump) می خوابد، رویایی در مورد [[برین از تارت|برین]] می بیند. او که از این رویا شوکه شده است، به [[هارن هال]] باز می گردد و [[برین از تارت|برین]] (Brienne) را از دست [[وارگو هوت]] نجات می دهد.{{رف|یش|44}}
[[روس بولتون|بولتون]] می رود تا به شاه [[راب استارک|راب]] ملحق شود و جیمی به همراه [[والتون پا فولادی|والتون]] و استاد رانده شده [[کیبورن]] (Qyburn)، سفرش را به [[بارانداز پادشاه]] آغاز می کند. وظیفه ی [[کیبرن]] این است که جیمی را سلامت نگه دارد. وقتی جیمی روی کنده ی یک [[درخت نیایش]] (weirwood stump) می خوابد، رویایی در مورد [[برین از تارت|برین]] می بیند. او که از این رویا شوکه شده است، به [[هارن هال]] باز می گردد و [[برین از تارت|برین]] (Brienne) را از دست [[وارگو هوت]] نجات می دهد.{{رف|یش|44}}


{{اسپویلر|وقتی گروه آن ها به [[قلعه سرخ]] (Red Keep) در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می رسد، آن ها نزد سر [[لوراس تایرل]] (Loras Tyrell) می روند، که حالا عضوی از [[گارد پادشاه]]ی است. [[لوراس تایرل|لوراس]]، [[برین از تارت|برین]] را به خاطر قتلِ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) متهم می کند. دوباره جیمی او را نجات می دهد و [[برین از تارت|برین]] را دستگیر می کند، تا اجازه ندهد [[لوراس تایرل|لوراس]] او را بکشد. سپس او به سمت [[سپت اعظمِ بیلور]] (Great Sept of Baelor) می رود تا [[سرسی]] را ببیند. [[سرسی]] در حال عزاداری برای پسرشان [[جافری براتیون|جافری]] است که مُرده، و جنازه اش در حال آماده سازی برای مراسم ختم است. [[سرسی]] و جیمی که از این ماجرا ها درس نگرفته اند، جلوی جنازه ی جافری با یک دیگر معاشقه می کنند.{{رف|یش|62}}
وقتی گروه آن ها به [[قلعه سرخ]] (Red Keep) در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می رسد، آن ها نزد سر [[لوراس تایرل]] (Loras Tyrell) می روند، که حالا عضوی از [[گارد پادشاه]]ی است. [[لوراس تایرل|لوراس]]، [[برین از تارت|برین]] را به خاطر قتلِ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) متهم می کند. دوباره جیمی او را نجات می دهد و [[برین از تارت|برین]] را دستگیر می کند، تا اجازه ندهد [[لوراس تایرل|لوراس]] او را بکشد. سپس او به سمت [[سپت اعظمِ بیلور]] (Great Sept of Baelor) می رود تا [[سرسی]] را ببیند. [[سرسی]] در حال عزاداری برای پسرشان [[جافری براتیون|جافری]] است که مُرده، و جنازه اش در حال آماده سازی برای مراسم ختم است. [[سرسی]] و جیمی که از این ماجرا ها درس نگرفته اند، جلوی جنازه ی جافری با یک دیگر معاشقه می کنند.{{رف|یش|62}}


این آخرین باری است که آن ها رابطه ای صمیمی دارند، چرا که رابطه شان شروع به سرد شدن می کند و جیمی نیز به خاطر تجربه هایی که بدست آورده تغییر کرده است. [[تایوین]] (Tywin) به او یک شمشیر از فولاد والریائی (Valaryian steel blade) هدیه می دهد، شمشیری که از شمشیر بزرگ [[ند استارک|ند]]، [[آیس]] (Ice) درست شده است، اما جیمی از هدیه ی پدرش که یک شمشیر است، در حالی که او می داند بدون دست شمشیرزنی این هدیه چه قدر غیر قابل استفاده است، حس حقارت می کند و تصور می کند که مورد توهین قرار گرفته است. به علاوه، عنوان [[محافظ شرق]] نیز از او گرفته می شود و به [[خاندان ارن]] (House arryn) باز می گردد، تا کارهای مهمِ [[لیتل فینگر]] (Littlefinger) در شرق برجسته تر نشان داده شود. جیمی با پدرش مشاجره می کند و نمی پذیرد که از [[گارد پادشاه]]ی استعفا دهد.{{رف|یش|62}} او ملاقاتی را برای اعضای [[گارد پادشاه|گارد]] در [[برج شمشیر سفید]] (White Sword Tower) ترتیب می دهد تا برادران قسم خورده اش را بسنجد و وظایف واقعی شان را به آن ها یادآوری کند.{{رف|یش|67}}
این آخرین باری است که آن ها رابطه ای صمیمی دارند، چرا که رابطه شان شروع به سرد شدن می کند و جیمی نیز به خاطر تجربه هایی که بدست آورده تغییر کرده است. [[تایوین]] (Tywin) به او یک شمشیر از فولاد والریائی (Valaryian steel blade) هدیه می دهد، شمشیری که از شمشیر بزرگ [[ند استارک|ند]]، [[آیس]] (Ice) درست شده است، اما جیمی از هدیه ی پدرش که یک شمشیر است، در حالی که او می داند بدون دست شمشیرزنی این هدیه چه قدر غیر قابل استفاده است، حس حقارت می کند و تصور می کند که مورد توهین قرار گرفته است. به علاوه، عنوان [[محافظ شرق]] نیز از او گرفته می شود و به [[خاندان ارن]] (House arryn) باز می گردد، تا کارهای مهمِ [[لیتل فینگر]] (Littlefinger) در شرق برجسته تر نشان داده شود. جیمی با پدرش مشاجره می کند و نمی پذیرد که از [[گارد پادشاه]]ی استعفا دهد.{{رف|یش|62}} او ملاقاتی را برای اعضای [[گارد پادشاه|گارد]] در [[برج شمشیر سفید]] (White Sword Tower) ترتیب می دهد تا برادران قسم خورده اش را بسنجد و وظایف واقعی شان را به آن ها یادآوری کند.{{رف|یش|67}}
خط ۱۲۳: خط ۱۲۲:
سال ها پیش، جیمی به او گفته بود که [[تایشا]]، زنی که [[تیریون]] در خفا با او ازدواج کرده بود، در واقع روسپی ای بوده که جیمی او را استخدام کرده بود و در نتیجه پدرشان کاری کرده بود که سربازانش از آن زن استفاده کنند و بعد هم خود [[تیریون]] را به آن کار وادار کرده بود، به این خاطر که به او درسی بیاموزد. ولی در واقع [[تایشا]] همان طور که ادعا کرده بود، دختر یک کشاورز و واقعاً عاشق [[تیریون]] بوده.
سال ها پیش، جیمی به او گفته بود که [[تایشا]]، زنی که [[تیریون]] در خفا با او ازدواج کرده بود، در واقع روسپی ای بوده که جیمی او را استخدام کرده بود و در نتیجه پدرشان کاری کرده بود که سربازانش از آن زن استفاده کنند و بعد هم خود [[تیریون]] را به آن کار وادار کرده بود، به این خاطر که به او درسی بیاموزد. ولی در واقع [[تایشا]] همان طور که ادعا کرده بود، دختر یک کشاورز و واقعاً عاشق [[تیریون]] بوده.


تیریون که از این افشاگری خشمگین می شود، جیمی را می زند، و با این که می داند [[جافری براتیون|جافری]] پسر حقیقی جیمی بوده و نه [[رابرت براتیون|رابرت]]، به دروغ مسئولیت قتل او را به گردن می گیرد. و به عنوان آخرین انتقام، او حقیقت را در مورد روابط [[سرسی]] با [[لنسل لنیستر|لنسل]] و [[اوسموند کتل بلک]] (Osmund Kettleblack) افشا می کند.{{رف|یش|77}} سپس [[تیریون]]، جیمی را ترک می کند و به دلایلی که جیمی نمی داند، به ملاقات [[تایوین]] رفته و او را می کشد.{{رف|یش|77}}}}
تیریون که از این افشاگری خشمگین می شود، جیمی را می زند، و با این که می داند [[جافری براتیون|جافری]] پسر حقیقی جیمی بوده و نه [[رابرت براتیون|رابرت]]، به دروغ مسئولیت قتل او را به گردن می گیرد. و به عنوان آخرین انتقام، او حقیقت را در مورد روابط [[سرسی]] با [[لنسل لنیستر|لنسل]] و [[اوسموند کتل بلک]] (Osmund Kettleblack) افشا می کند.{{رف|یش|77}} سپس [[تیریون]]، جیمی را ترک می کند و به دلایلی که جیمی نمی داند، به ملاقات [[تایوین]] رفته و او را می کشد.{{رف|یش|77}}


===ضیافتی برای کلاغ ها===
===ضیافتی برای کلاغ ها===
[[پرونده:Harrenhal_bath_by_cabepfir.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|[[برین از تارت]]: جیمی در حمام نیمی جسد نیمی خدا]]
[[پرونده:Harrenhal_bath_by_cabepfir.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|[[برین از تارت]]: جیمی در حمام نیمی جسد نیمی خدا]]
{{اسپویلر|پس از قتل پدرش به دست برادرش [[تیریون]] (Tyrion)، جیمی در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می ماند و برای [[تایوین]] (Tywin) شب زنده داری می کند. همان شب، [[سرسی]] (Cersei) نزد او می آید و از او می خواهد که [[دست پادشاه]] (Hand of The King) شود. اما او نمی پذیرد و [[سرسی]] خشمگین او را ترک می کند، و می گوید او یک احمق بوده که تا به حال جیمی را دوست می داشته.{{رف|ضبک|3}}
پس از قتل پدرش به دست برادرش [[تیریون]] (Tyrion)، جیمی در [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می ماند و برای [[تایوین]] (Tywin) شب زنده داری می کند. همان شب، [[سرسی]] (Cersei) نزد او می آید و از او می خواهد که [[دست پادشاه]] (Hand of The King) شود. اما او نمی پذیرد و [[سرسی]] خشمگین او را ترک می کند، و می گوید او یک احمق بوده که تا به حال جیمی را دوست می داشته.{{رف|ضبک|3}}


به پیشنهاد جیمی،{{رف|ضبک|8}} [[تامن براتیون|تامن]] و [[مارجری تایرل]] ( Margaery Tyrell) ازدواج می کنند، و [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) را از قولش که تا زمان ازدواج [[مارجری تایرل|مارجری]]، [[بارانداز پادشاه]] را ترک نخواهد کرد، آزاد می کند.{{رف|ضبک|12}} در چند روز بعد در [[بارانداز پادشاه]]، جیمی به طور افزاینده ای خودش را در تضاد با عمویش [[کوان لنیستر|کوان]] (Kevan) و خواهرش [[سرسی]] می بیند. او سعی می کند تا به هر دو آن ها بهترین مشاوره را بدهد، همانطور که در مورد سر [[لوراس تایرل]] در [[گارد پادشاه]]ی، تلاش می کند.{{رف|ضبک|16}}
به پیشنهاد جیمی،{{رف|ضبک|8}} [[تامن براتیون|تامن]] و [[مارجری تایرل]] ( Margaery Tyrell) ازدواج می کنند، و [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) را از قولش که تا زمان ازدواج [[مارجری تایرل|مارجری]]، [[بارانداز پادشاه]] را ترک نخواهد کرد، آزاد می کند.{{رف|ضبک|12}} در چند روز بعد در [[بارانداز پادشاه]]، جیمی به طور افزاینده ای خودش را در تضاد با عمویش [[کوان لنیستر|کوان]] (Kevan) و خواهرش [[سرسی]] می بیند. او سعی می کند تا به هر دو آن ها بهترین مشاوره را بدهد، همانطور که در مورد سر [[لوراس تایرل]] در [[گارد پادشاه]]ی، تلاش می کند.{{رف|ضبک|16}}
خط ۱۴۴: خط ۱۴۳:




مدتی پس از گرفتن قلعه، جیمی نامه ای از [[سرسی]] دریافت می کند که در آن از او تقاضای کمک کرده است. [[سرسی]] توسط [[های اسپارو|سپتون اعظم]] (High Septon) زندانی شده است و قرار است در محاکمه از طریق مبارزه شرکت کند. [[سرسی]] از جیمی می خواهد تا به عنوان جانشین او، در مبارزه ای که احتمالاً در می گیرد شرکت کند. جیمی به نامه پاسخی نمی دهد و دستور می دهد آن را بسوزانند.{{رف|ضبک|43}}}}
مدتی پس از گرفتن قلعه، جیمی نامه ای از [[سرسی]] دریافت می کند که در آن از او تقاضای کمک کرده است. [[سرسی]] توسط [[های اسپارو|سپتون اعظم]] (High Septon) زندانی شده است و قرار است در محاکمه از طریق مبارزه شرکت کند. [[سرسی]] از جیمی می خواهد تا به عنوان جانشین او، در مبارزه ای که احتمالاً در می گیرد شرکت کند. جیمی به نامه پاسخی نمی دهد و دستور می دهد آن را بسوزانند.{{رف|ضبک|43}}
 
===رقصی با اژدهایان ===
===رقصی با اژدهایان ===


{{اسپویلر|جیمی به [[ریون تری هال]] (Raventree Hall)، آخرین مقر باقی مانده ی حامیان [[راب استارک]] (Rob Stark)، وارد می شود. قلعه تحت محاصره ی لرد [[جونوس برکن]] (Jonos Bracken) می باشد. جیمی می بیند که وضعیت محاصره ملال آور است، و امیدوار است که بتواند به سرعت آن خاتمه دهد. ورود او به طور غیر منتظره ای از راه می رسد، و در حالی که [[جونوس برکن|برکن]] با یک فاحشه است، وارد چادر او می شود. [[جونوس برکن|برکن]]، جیمی را در جریان وضعیت قرار می دهد، و جیمی در میابد که این ماجرا ریشه در دشمنیِ قدیمی بین [[خاندان برکن|برکن ها]] و [[خاندان بلک وود|بلک وود ها]] (Blackwood) دارد.
{{اسپویلر|جیمی به [[ریون تری هال]] (Raventree Hall)، آخرین مقر باقی مانده‌ی حامیان [[راب استارک]] (Rob Stark)، وارد می شود. قلعه تحت محاصره‌ی لرد [[جونوس برکن]] (Jonos Bracken) می باشد. جیمی می بیند که وضعیت محاصره ملال‌آور است، و امیدوار است که بتواند به سرعت به آن خاتمه دهد. ورود او به طور غیر منتظره‌ای از راه می رسد، و در حالی که [[جونوس برکن|برکن]] با یک فاحشه است، وارد چادر او می شود. [[جونوس برکن|برکن]]، جیمی را در جریان وضعیت قرار می دهد، و جیمی در می‌یابد که این ماجرا ریشه در دشمنیِ قدیمی بین [[خاندان برکن|برکن ها]] و [[خاندان بلک وود|بلک وود ها]] (Blackwood) دارد.


سپس جیمی با [[تایتوس بلک وود]] (Tytos Blackwood) مذاکره می کند. لرد [[تایتوس|تایتوس]] قانع می شود که جلوی شاه [[تامن براتیون|تامن]] زانو زده و حمایتش از [[استارک]] (Stark) و [[تالی]] (Tully) را لغو کند و همچنین، مقداری از زمین هایش را به [[جونوس برکن]] بدهد و پسرش [[هاستر بلک وود|هاستر]] را نیز به عنوان گروگان به [[قلعه سرخ]] (Red Keep) بفرستد. به علاوه، به خاطر حمایت اولیه ی [[خاندان برکن|برکن ها]] از [[راب استارک]]، جیمی از [[جونوس برکن|جونوس]] نیز می خواهد که یکی از دخترانش را به عنوان گروگان به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) بفرستد.
سپس جیمی با [[تایتوس بلک وود]] (Tytos Blackwood) مذاکره می کند. لرد [[تایتوس|تایتوس]] قانع می شود که جلوی شاه [[تامن براتیون|تامن]] زانو زده و حمایتش از [[استارک]] (Stark) و [[تالی]] (Tully) را لغو کند و همچنین، مقداری از زمین هایش را به [[جونوس برکن]] بدهد و پسرش [[هاستر بلک وود|هاستر]] را نیز به عنوان گروگان به [[قلعه‌ی سرخ]] (Red Keep) بفرستد. به علاوه، به خاطر حمایت اولیه‌ی [[خاندان برکن|برکن ها]] از [[راب استارک]]، جیمی از [[جونوس برکن|جونوس]] می خواهد که یکی از دخترانش را به عنوان گروگان به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) بفرستد.


جیمی پس از درست کردن اوضاع در [[ریون تری هال|ریون تری]]، به همراه افرادش به [[ریورران]] (Riverraun) باز می گردد. در راه، آنان در [[پنی تری]] (Pennytree) اردو می زنند، جایی که هنوز بومی ها از مسافران و «افراد پادشاه» می ترسند و به افراد جیمی اجازه نمی دهند که وارد قلعه شوند. جیمی تصمیم می گیرد به نصحیت سر [[کنوس از کایس]] (Ser Kennos of Kayce)، که به او می گوید ناگهانی قلعه را بگیرد، گوش ندهد. در مدتی که جیمی در [[پنی تری]] است، [[برین از تارت]] (Brienne of Tarth)، به طور غیر منتظره ای به دیدنش می آید. او به جیمی می گوید که [[سانسا]] (Sansa) را پیدا کرده، و فاصله اش از آن ها به اندازه یک روز سواری است. با این حال، او ادعا می کند که جیمی باید تنها با او برود، و گرنه [[سندور کلگان|تازی]] (Hound)، [[سانسا]] را خواهد کشت.{{رف|ربا|48}}}}
جیمی پس از درست کردن اوضاع در [[ریون تری هال|ریون تری]]، به همراه افرادش به [[ریورران]] (Riverraun) باز می گردد. در راه، آنان در [[پنی تری]] (Pennytree) اردو می زنند، جایی که هنوز بومی ها از مسافران و «افراد پادشاه» می ترسند و به افراد جیمی اجازه نمی دهند که وارد قلعه شوند. جیمی تصمیم می گیرد به نصیحت سر [[کنوس از کایس]] (Ser Kennos of Kayce)، که به او می گوید ناگهانی قلعه را بگیرد، گوش ندهد. در مدتی که جیمی در [[پنی تری]] است، [[برین از تارت]] (Brienne of Tarth)، به طور غیر منتظره‌ای به دیدنش می‌آید. او به جیمی می‌گوید که [[سانسا]] (Sansa) را پیدا کرده، و فاصله‌اش از آن ها به اندازه‌ی یک روز سواری است. با این حال، او ادعا می کند که جیمی باید تنها با او برود، و گرنه [[سندور کلگان|تازی]] (Hound)، [[سانسا]] را خواهد کشت.{{رف|ربا|48}}}}


== نقل قول های جیمی ==
== نقل قول های جیمی ==
خط ۱۶۶: خط ۱۶۴:
{{نقل قول|[[ادارد استارک|گرگ]] به چه حقی در مورد شیر قضاوت می کنه؟ به چه حقی؟{{رف|یش|37}}|جیمی به [[برین]]}}
{{نقل قول|[[ادارد استارک|گرگ]] به چه حقی در مورد شیر قضاوت می کنه؟ به چه حقی؟{{رف|یش|37}}|جیمی به [[برین]]}}


{{اسپویلر|
 
{{نقل قول|چرا سرسی باید به جنگجو نیاز داشته باشه؟ اون منو داره.{{رف|ضبک16}}}}
{{نقل قول|چرا سرسی باید به جنگجو نیاز داشته باشه؟ اون منو داره.{{رف|ضبک|16}}}}


{{نقل قول|اون پسر می خواست سر [[آرتور داین]] باشه، ولی یه جایی بین راهش، به جاش تبدیل به [[شوالیه خندان]] شد{{رف|یش|67}}|جیمی که در مورد خودش فکر می کند.}}
{{نقل قول|اون پسر می خواست سر [[آرتور داین]] باشه، ولی یه جایی بین راهش، به جاش تبدیل به [[شوالیه خندان]] شد{{رف|یش|67}}|جیمی که در مورد خودش فکر می کند.}}
خط ۱۷۶: خط ۱۷۴:
{{نقل قول|'''جیمی''':سر، شما در آموزش دادن وظایف برادران جدیدمان بی دقتی کردی.{{سخ}}
{{نقل قول|'''جیمی''':سر، شما در آموزش دادن وظایف برادران جدیدمان بی دقتی کردی.{{سخ}}
'''مرین''':چه وظایفی؟{{سخ}}
'''مرین''':چه وظایفی؟{{سخ}}
'''جیمی''':زنده نگه داشتن پادشاه. از زمانی که من شهر رو ترک کردم چند پادشاه از دست دادید؟دوتا، درسته؟{{رف|یش62}}|جیمی به [[مرین ترنت]]}}
'''جیمی''':زنده نگه داشتن پادشاه. از زمانی که من شهر رو ترک کردم چند پادشاه از دست دادید؟دوتا، درسته؟{{رف|یش|62}}|جیمی به [[مرین ترنت]]}}
 
{{نقل قول|حالا شما شمشیر خونینتون رو غلاف میکنید، وگرنه من می گیرمش و جایی فرو اش می کنم که حتی [[رنلی براتیون|رنلی]] هم هرگز پیداش نکرده بود.{{رف|یش62}}|جیمی به سر [[لوراس تایرل]]}}}}
 


{{نقل قول|حالا شما شمشیر خونینتون رو غلاف میکنید، وگرنه من می گیرمش و جایی فرو اش می کنم که حتی [[رنلی براتیون|رنلی]] هم هرگز پیداش نکرده بود.{{رف|یش|62}}|جیمی به سر [[لوراس تایرل]]}}


==نقل قول های در مورد جیمی ==
==نقل قول های در مورد جیمی ==
خط ۱۹۰: خط ۱۸۶:
{{نقل قول|[[واریس|خواجه]] هیچ وقت نباید بخشیده می شد. نه بیشتر از شاه کش. حداقلش [[رابرت اول|رابرت]] باید [[گارد پادشاه|ردای سفید]] رو از تنش در می آورد و همون جور که لرد [[ادارد استارک|استارک]] اصرار داشت، اونو به [[دیوار]] می فرستاد.{{رف|یش|36}}|[[استنیس براتیون]]}}
{{نقل قول|[[واریس|خواجه]] هیچ وقت نباید بخشیده می شد. نه بیشتر از شاه کش. حداقلش [[رابرت اول|رابرت]] باید [[گارد پادشاه|ردای سفید]] رو از تنش در می آورد و همون جور که لرد [[ادارد استارک|استارک]] اصرار داشت، اونو به [[دیوار]] می فرستاد.{{رف|یش|36}}|[[استنیس براتیون]]}}


{{نقل قول|[[باریستان سلمی|سلمی]] هیچ وقت موافق حضور جیمی توی اون [[گارد پادشاه]]یِ باارزشش نبود. قبل از [[قیام رابرت|شورش]]، اون شوالیه ی پیر فکر می کرد که اون خیلی جوون و بی تجربه است؛ بعد از اون، مشهوره که می گفت شاه کش باید [[ردای سفید]] رو با یه سیاهش عوض کنه.|تیریون لنیستر، هنگامی که در مورد تحقیر برادرش توسط [[باریستان سلمی]] فکر می کند }}
{{نقل قول|[[باریستان سلمی|سلمی]] هیچ وقت موافق حضور جیمی توی اون [[گارد پادشاه]]یِ باارزشش نبود. قبل از [[قیام رابرت|شورش]]، اون شوالیه ی پیر فکر می کرد که اون خیلی جوون و بی تجربه است؛ بعد از اون، مشهوره که می گفت شاه کش باید [[ردای سفید]] رو با یه سیاهش عوض کنه.{{رف|ربا|57}}|تیریون لنیستر، هنگامی که در مورد تحقیر برادرش توسط [[باریستان سلمی]] فکر می کند }}
{{اسپویلر|
{{نقل قول|'''جیمی''':تو منو ترسو صدا می کنی؟{{سخ}}
{{نقل قول|'''جیمی''':تو منو ترسو صدا می کنی؟{{سخ}}
'''بلک فیش''':نه، من تو رو افلیج صدا می کنم.{{رف|ضبک|27}}|[[بریندن تالی|بلک فیش]]}}}}
'''بلک فیش''':نه، من تو رو افلیج صدا می کنم.{{رف|ضبک|27}}|[[بریندن تالی|بلک فیش]]}}


==خانواده==
==خانواده==
خط ۲۰۱: خط ۱۹۶:
==منابع==
==منابع==


{{منابع|2}}
{{منابع|3}}
{{الگو:شخصیت های اصلی}}
{{الگو:شخصیت های اصلی}}
{{الگو:گارد پادشاه}}
[[en:Jaime Lannister]]
[[en:Jaime Lannister]]
[[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های سرزمین های غربی]][[رده:خاندان لنیستر]][[رده:اعضای گارد پادشاه]][[رده:اعضای شورای کوچک]][[رده:شخصیت های اصلی]][[رده:ملازمین]]
[[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های سرزمین های غربی]][[رده:خاندان لنیستر]][[رده:اعضای گارد پادشاه]][[رده:اعضای شورای کوچک]][[رده:شخصیت های اصلی]][[رده:ملازمین]]