شیر و رز (سریال): تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
(صفحه‌ای جدید حاوی « {{اطلاعات فصل 4 |عنوان_قسمت = شیر و رز |شماره_قسمت = 2 |تصویر= |تاریخ پخش= |نویسنده...» ایجاد کرد)
 
خط ۹: خط ۹:
}}
}}
== موضوع اصلی ==
== موضوع اصلی ==
=== در دردفورت ===
[[رمسی اسنو]] (Ramsay Snow) با کمک خدمتکارش [[تیان گریجوی|ریک]] ( [[تیان گریجوی]] سابق ) و میراندا ، دختری را به طرزی سادیستی در جنگل شکار می کند. وقتی پدر رمسی ، [[روس بولتون]] به [[دردفورت]] می رسد ، در خواست دیدن ریک را می کند و رمسی را به خاطر شکنجه ی او توبیخ می کند. روس قصد داشت ریک را در اعزای [[موت کیلین]] (Moat Cailin) ، سنگری در مقابل بازگشت ارتش بوتون به شمال ، با [[آهن زاد]] (Ironborn) مبادله کند. رمسی در تلاش برای اینکه ثابت کند ریک را رام کرده از او می خواهد صورتش را اصلاح کند. در این حین رمسی به ریک می گوید که [[راب ستارک]] مرده است و ریک را وادار می کند به روس بگوید که [[برن استارک|برن]] و [[ریکان استارک]] زنده اند، و زمانی که [[وینترفل]] را در دست داشته ، چون نتوانسته آن ها را پیدا کند ، دو پسر روستایی را به جان آن ها آتش زده. روس لوک (Locke) را برای پیدا کردن و کشتن برن و ریکان اعزام می کند زیرا تا زمانی که زنده اند تهدیدی برای جایگاه جدیدش به عنوان نگهبان شمال هستند. روس همچنین رمسی را به همراه ریک به [[موت کیلین]] می فرستد تا با دستورالعمل آن را بگیرند. برای پاداش  ، روس مشروعیت رمسی را در نظر می گیرد تا او را یک بولتون حقیقی کند.
{{سخ}}=== آن سوی دیوار ===
شمال دیوار ، [[برن استارک|برن]] از قابلیت هایش به عنوان [[وارگ]] استفاده می کند ، در چشمان گرگش می بیند و گوزنی را شکار می کند. توسط [[هودور]] بیدار می شود و [[جوجن رید|جوجن]] و [[میرا رید|میرا]] به او یادآوری می کنند که در استفاده از قابلیت هایش زیاده روی نکند، زیرا که گذراندن زمان زیادی در گرگش ، او را از بدن انسانی اش جدا می کند. بعد از توقف در کنار یک درخت نیایش ، برن تصویری از کلاغ سه چشم دارد که به او اصرار می کند سفرش به شمال را ادامه دهد. برن به همراهانش می گوید که می داند کجا باید بروند.
{{سخ}}=== در دراگون استون ===
هنگام شب ، [[ملیساندر]] (Melisandre) دستور می دهد چندین نفر از افراد [[استنیس براتیون]] (Stannis Bratheon) شامل برادر بانو سلیس (Selyse) برای احترام به خدای نور ،  میخ شده به چوب سوزانده شوند. بعد از شام ، ملیساندر با [[شیرین براتیون]] (Shireen Bratheon) ، دختر استنیش و سلیس ،  درباره ی خدای  نور و اینکه خدایان قدیم دروغ اند ، صحبت می کند.


{{سریال}}
{{سریال}}
[[رده:سریال بازی تاج و تخت]]
[[رده:سریال بازی تاج و تخت]]
[[en:The_Lion_and_the_Rose]]
[[en:The_Lion_and_the_Rose]]

نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۵۲

شیر و رز
سریال بازی تاج و تخت
قسمت فصل 4، قسمت 2
قسمت ها (لیست)
→ بعدی قبلی ←
«شکننده ی زنجیر ها» «دو شمشیر»

موضوع اصلی

در دردفورت

رمسی اسنو (Ramsay Snow) با کمک خدمتکارش ریک ( تیان گریجوی سابق ) و میراندا ، دختری را به طرزی سادیستی در جنگل شکار می کند. وقتی پدر رمسی ، روس بولتون به دردفورت می رسد ، در خواست دیدن ریک را می کند و رمسی را به خاطر شکنجه ی او توبیخ می کند. روس قصد داشت ریک را در اعزای موت کیلین (Moat Cailin) ، سنگری در مقابل بازگشت ارتش بوتون به شمال ، با آهن زاد (Ironborn) مبادله کند. رمسی در تلاش برای اینکه ثابت کند ریک را رام کرده از او می خواهد صورتش را اصلاح کند. در این حین رمسی به ریک می گوید که راب ستارک مرده است و ریک را وادار می کند به روس بگوید که برن و ریکان استارک زنده اند، و زمانی که وینترفل را در دست داشته ، چون نتوانسته آن ها را پیدا کند ، دو پسر روستایی را به جان آن ها آتش زده. روس لوک (Locke) را برای پیدا کردن و کشتن برن و ریکان اعزام می کند زیرا تا زمانی که زنده اند تهدیدی برای جایگاه جدیدش به عنوان نگهبان شمال هستند. روس همچنین رمسی را به همراه ریک به موت کیلین می فرستد تا با دستورالعمل آن را بگیرند. برای پاداش ، روس مشروعیت رمسی را در نظر می گیرد تا او را یک بولتون حقیقی کند.

آن سوی دیوار

شمال دیوار ، برن از قابلیت هایش به عنوان وارگ استفاده می کند ، در چشمان گرگش می بیند و گوزنی را شکار می کند. توسط هودور بیدار می شود و جوجن و میرا به او یادآوری می کنند که در استفاده از قابلیت هایش زیاده روی نکند، زیرا که گذراندن زمان زیادی در گرگش ، او را از بدن انسانی اش جدا می کند. بعد از توقف در کنار یک درخت نیایش ، برن تصویری از کلاغ سه چشم دارد که به او اصرار می کند سفرش به شمال را ادامه دهد. برن به همراهانش می گوید که می داند کجا باید بروند.

در دراگون استون

هنگام شب ، ملیساندر (Melisandre) دستور می دهد چندین نفر از افراد استنیس براتیون (Stannis Bratheon) شامل برادر بانو سلیس (Selyse) برای احترام به خدای نور ، میخ شده به چوب سوزانده شوند. بعد از شام ، ملیساندر با شیرین براتیون (Shireen Bratheon) ، دختر استنیش و سلیس ، درباره ی خدای نور و اینکه خدایان قدیم دروغ اند ، صحبت می کند.