نگاهی به چند موضوع که جافری درمورد انجام آنها کاملا حق داشت!

شاید در نگاه اول کاملا احمقانه بنظر برسد که فردی به کند ذهنی جافری که در تمام چهار فصل حضورش در سریال بجز عذاب دادن مخاطبین و قرار دادن مشکل بر سرراه پروتاگونیست ها ایجاد نکرده بود و به نوعی وی را میتوان دلیل آغاز یکی از خانمان سوز ترین جنگهایی که وستروس تاکنون به خود دیده دانست اما جالب است بدانید همین کرکتر نیز برسر بعضی موضوعات مهم هرچند شاید براساس وجود غرایز سادیسمی اما درکل ایده های جالبی را درنظر داشت که به آنها خواهیم پرداخت.

• ۱٫تشکیل ارتشی واحد برای وستروس

اگر به فصل اول بازگردیم زمانی که ملکه سرسی لنیستر از فرزندش جافری یک راه حل مناسب برای مقابله علیه آزادی بیش از حد شمالی ها میخواهد جافری در پاسخ به آن تأسیس یک نیروی نظامی واحد را پیشنهاد میدهد که در آن هر لرد در هر نقطه ای از وستروس مجبور میشود به تعداد معینی برای سپاه سلطنتی قوا بفرستد. با کمی تفکر به درستی میتوان دریافت که این اقدام به تنهایی میتواند زمینه ساز رنسانس وستروسی شود که در آن علاوه بر رشد نظامی وستروس و کنترل مطلق آنها توسط شاه بجای حاکمان محلی میتواند از تنش های قابل ایجاد بکاهد و حتی در بعضی مواقع باعث خنثی شدن توطئه های آنها علیه شخص شاه شود. در چنین وضعیتی احتمالا تعداد قوای واحد وستروس به بیش از ۲۰۰۰۰۰ تن میرسید و درمقابل حمله دنریس تارگرین از اسوس توانایی اعمال واکنش های لازم را داشتند. هرچند از این موضوع نیز نباید گذشت که برای اجرای چنین قانونی علاوه بر اضافه شدن مقامات نظامی بیشتری به دربار ممکن بود در سالهای ابتدایی شاهد عدم عمل کردن لردهای محلی به این قانون باشیم.

• ۲٫ لزوم آمادگی برای مقابله با جریان دنریس-اسوسی ها در شرق

در اواسط فصل سوم هنگامی که تایوین لنیستر به دیدار جافری میرود با این سوال از سوی پادشاه روبرو میشود که با وجود حضور دنریس و قوای چندین هزار نفره اش درکنار سه اژدها آیا نباید فکری برای مقابله با آنها ارائه داد. متاسفانه در این زمان تایوین بیشتر بر روی سرکوب شورش پادشاه راب استارک متمرکز شده بود بود و نسبت به شرق تقریبا جدیتی از خود نشان نمیداد. اما موضوعی که در این بین جالب است نحوه روبرو شدن جافری با این موضوع بود که با احتمال دادن به بزرگ شدن اژدهایان سعی در پیشگیری راه حل قابل قبولی در مقابلشان داشت که توسط سایر درباریان به جدیت گرفته نشد. اگر از همان فصل اول شاهد بروز اقداماتی خاص درخصوص دنریس صورت میگرفت احتمالا اژدهای جوان برای ورود به وستروس با مشکل بیشتری روبرو میشد.

• ۳٫ ازدواج با مارجری و سرازیر شدن آذوقه به جبهه جنگ

مطمعنا هیچ دلیل قانع کننده ای حداقل پس از شورش ادارد و در نتیجه مرگش مبنی بر ازدواج سانسا و جافری وجود نداشت. از یک طرف خیزش شمال علیه جنوب و از طرف دیگر وجود شورش های کوچک و بزرگ در اکثر نقاط وستروس مخصوصا پایتخت باعث میشد تا ازدواج این دو شخص تاحد زیادی احمقانه بنظر برسد. اما پس از مرگ رنلی و در نتیجه ازدواج مارجری تایرل با پادشاه جافری توانست با ایجاد یک محور اتحاد بزرگ بین پایتخت-هایگاردن به وجود آید و طی آن مقدار زیادی تدارکات و اذوقه به سمت پایتخت سرازیر شود که در نهایت منجر به دفع شورش های محلی و حتی کمک در سرکوب نیروهای مهاجم شمالی شد. اگر چه استراتژی ازدواج این دو شخص دراصل متعلق به اشخاص دیگری بود اما درکل جافری با قبول کردن آن نقشی مهم را ایفا کرد.