❌ خطر اسپویل ❌
سیراکس «مرکب ملکه رینیرا»: ماده اژدهایی عظیمالجثه و ترسناک بود و در یورش به چالهی اژدها کشته شد. نام او از یکی از الهههای والریا برگرفته شده است. سیراکس فلسهای زرد داشت. او بزرگ و ترسناک بود ولی نه اندازهی کاراکسس ترسناک و باتجربه در جنگ. او را در زنجیر نگه میداشتند و تا زمان رقص اژدهایان شکار نکرده بود.
کاراکسس «مرکب شاهزاده دیمون تارگرین»: ملقب به ویرم خونین، قرمز رنگ، بزرگ و باریکاندام بود. در نبرد ترسناک و باتجربه بود. در طول رقص اژدهایان کاراکسس تقریباً نصف جثهی ویگار را داشت و در همین حال ویگار سه برابر اژدهایان جوانتر تزاریون و سی اسموک بود.
در نبرد با ویگار بر فراز چشم خدایان کشته شد.
ورمکس «مرکب شاهزاده جاکریس ولاریون»: جوان ولی قدرتمند بود و در نبرد تنگه همراه با سوارش کشته شد.
آراکس «مرکب شاهزاده لوکریس ولاریون»: جوان ولی قدرتمند بود و همراه سوارش بر فراز خلیج کشتیشکن توسط ویگار کشته شد.
رنگ آراکس در متون منتشر شده ذکر نشده اما طبق گفتههای تیم جرج آر آر مارتین رنگ آراکس «سفید مرواریدی با شعلهی زرد، چشمهای طلایی و سینهای طلایی» است.
در آغاز رقص، او به اندازهی کافی بالغ بود که بتواند سوار داشته باشد، اما هنوز جوان و در حال رشد بود. او پنج برابر کوچکتر از ویگار بود.
تیراکسس «مرکب شاهزاده جافری ولاریون»: جوان ولی قدرتمند بود و در یورش به چالهی اژدها کشته شد.
تیراکسس در طول رقص اژدهایان هنوز جوان بود، کمی کوچکتر از ورمکس یا آراکس. او میتوانست مسافتهای طولانی را با سوار خود پرواز کند اما برای نبرد به اندازهی کافی بزرگ نبود. جافری بارها به مادرش التماس کرد که سوار بر تیراکسس به جنگ برود اما او این را ممنوع کرده بود، اگرچه او با تیراکسس از دراگوناستون به ویل پرواز کرد و دخترعمهی خود رینا از پنتوس را نیز حمل کرد.
استورم کلود «مرکب شاهزاده اگان جوان تر»: یک اژدهای نر جوان بود که تخم آن در زمان تولد شاهزاده اگان تارگرین در گهوارهی او قرار گرفت. در آغاز رقص اژدهایان اگان نه ساله هنوز سوار اژدهای جوان خود نشده بود.
در طول جنگ داخلی، شاهزاده جاکریس ولاریون تصمیم گرفت که برادران ناتنیاش اگان و ویسریس تارگرین باید به پنتوس فرستاده شوند تا بهخاطر امنیت خودشان توسط شاهزاده پنتوس پرورش یابند. در اواخر سال ۱۲۹ شاهزادههای جوان در دراگوناستون سوار بر کشتی پنتوسی شدند. اگان استورم کلود را با خود برد و ویسریس تخم اژدهایش را برد. در تنگه، کشتی و کشتیهای اسکورتش توسط کشتیهای جنگی که زیر پرچمهای سه دختر حرکت میکردند، مورد حمله قرار گرفتند. اگان با پرواز با استورم کلود از مهلکه فرار کرد و اولین پرواز خود را تجربه کرد.
استورم کلود موقع فرار زخمهایی مهلک برداشته بود، تعداد بیشماری تیر در شکمش فرو رفته بود و پیکان یک اسکورپیون به گردنش اصابت کرده بود. استورم کلود در عرض یک ساعت مرد، در حالی که خون داغ سیاهی از زخمهایش فوران میکرد و از زخمهایش دود بیرون میآمد.
میلیس «مرکب شاهزاده رینیس»: میلیس فلسهای سرخرنگ با پردههای صورتی روی بالهایش داشت که به همین دلیل لقب خود یعنی ملکهی سرخ را بهدست آورد. تاج، شاخ و پنجههای او مانند مس درخشان بود.
میلیس در زمان رقص اژدهایان تنبل شده بود، اما هنوز موقع برانگیختهشدن رعبانگیز بود. همراه با سوارش، ملکهای که هیچگاه نبود، در نبرد روکس رست کشته شد.
مون دنسر «مرکب بانو بیلا تارگرین»: ماده اژدهایی ظریف و زیبا، به اندازهای بزرگ بود که بتواند دختری را حمل کند، او بسیار سریع بود هم روی زمین و هم در آسمان هر چند در اوایل رقص اژدهایان یعنی در سال ۱۲۹ بعد از فتح آنقدر بزرگ نبود که بیلا تارگرین ۱۳ ساله را حمل کند، یک سال بعد بیلا توانست سوار او شود، در آن زمان مون دنسر بزرگتر از یک اسب جنگی نبود و وزنش کمتر بود. رنگ او سبز کمرنگ وصف شده، فلس، شاخ و غشای بال او به رنگ مروارید بود.
توسط سانفایر در دراگون استون کشته شد، دپولی پس از اینکه زخم کاری به حریف وارد آورد.
سیلوروینگ «مرکب سر اولف وایت»: اژدهای ملکه الیسان نیک، یک بذر اژدهای خائن سوارش میشد، از سوارش و رقص جان سالم به در برد، ولی وحشی شد و یک جزیره در دریاچهی سرخ را کنام خود نمود.
رنگ سیلور وینگ نقرهای وصف شده و رفتار او را با غریبهها نسبتاً دوستانه میدانستند، همچنین او جفت ورمیتور بود.
سی اسموک «مرکب سر آدام از هال»: زمانی اژدهای سر لینور ولاریون بود و بعد مرکب آدام شد و در دومین نبرد تامبلتون به دست ورمیتور کشته شد.
رنگ سی اسموک نقرهای مایل به خاکستری کمرنگ بود، در طول رقص اژدهایان در اندازهای بود که بجنگد اما هنوز یک اژدهای جوان و چالاک در آسمان بود. اندازهی او با تزاریون که تقریباً سه برابر کوچکتر از ورمیتور بود برابر بود.
ورمیتور «مرکب سر هیو همر»: پیر و سالخورده بود، مرکب پادشاه پیر، یک بذر اژدهای خائن سوارش شد، همراه با تساریون و سی اسموک در نبرد دوم تامبلتون کشته شد.
ورمیتور یک اژدهای عظیمالجثهی برنزی رنگ با بالهای برنزی بود و فقط بالریون و ویگار از او بزرگتر بودند.
شیپ استیلر «مرکب نتلز»: یک اژدهای نر وحشی که توسط نتلز که یک بذر اژدها بود رام شد و در پایان جنگ ناپدید شد. اسمش را از عادتش به دزدیدن گوسفندان و حمله به گلههای گوسفند به دست آورده بود. در پشت دراگون مونت زندگی میکرد و پشت و در بین دریفت مارک و وندواتر شکار میکرد.
ظاهر او زشت و رنگ او قهوهای گلی توصیف شده است، او نسبت به انسانها پرخاشگر نبود مگر اینکه تحریک میشد اما میتوانست شرور و بدخلق باشد، او گهگاه گوسفند یا سگی را میکشت و میخورد اما هرگز به چوپانان آسیبی نمیرساند.
شیپ استیلر بیشتر از هر سه اژدهای وحشی دراگون استون بذرها را کشت. یکی از کسانی که امید داشت او را تصاحب کند «بعد از اینکه جستوجویش برای گری گوست بینتیجه ماند» آلین از هال بود که وقتی وارد لانهی شیپ استیلر شد شیپ استیلر شنل او را آتش زد. برادرش آدام از شنل خود برای خاموش کردن شعله استفاده کرد و اگر فداکاری او نبود معلوم نبود چه اتفاقی میافتاد. گرچه آدام برای همیشه این سوختگی را بهعنوان یادگاری داشت، استاد اعظم مونکان نتلز و اژدهایش شیپ استیلر را دختری قهوهای لاغر بر روی یک اژدهای قهوهای لاغر توصیف کرده، اگر چه اشاره شده است که مونکان هرگز نتلز را ندیده بود.
شیپ استیلر در زمانی که نتلز با او پیوند برقرار کرد اژدهای جوانی نبود و بیش از پنجاه سال سن داشت. از سوی دیگر دریم فایر حتی از شیپ استیلر هم مسنتر بود اما به طور پیوسته لاغر توصیف میشد، بنابراین ممکن است شیپ استیلر دارای اندازهی بزرگ و ساختار بدنی لاغر بوده باشد.
شیپ استیلر از رقص جان سالم به در برد، نتلز و شیپ استیلر آخرین بار در کوهستان ماه دیده شدند.
گری گوست: اژدهایی وحشی که از انسانها دوری میکرد و هیچگاه رام نشد، در دراگون استون به دست سانفایر کشته شد.
گری گوست اژدهایی خاکستری رنگ و خجالتی بود که سالها از مردم دوری میکرد. گری گوست در مغارهای پردود و مرتفع در شرق دراگون مونت منزل داشت، ماهی را ترجیح میداد، و اغلب در هنگام پرواز در ارتفاع پایین بر فراز دریای باریک، و در حال صید کردن مشاهده میشد. یک جانور روشن سفید_ خاکستری به رنگ مه صبحگاهی بود. او هرگز هیچ سواری نداشت و یکی از سه اژدهای وحشی بود.
آلین از هال ابتدا قبل از تلاشش برای تصاحب شیپ استیلر و شکست این تلاش به دنبال گری گوست بود. سن گری گوست در هنگام رقص نامعلوم است اما او در آن زمان اژدهای جوانی بود.
کانیبال: کانیبال یا همنوع خوار بزرگترین و پیرترین اژدهای وحشی کانیبال بود، و چون معروف بود که از لاشهی اژدهایان مرده تغذیه میکند چنین نامیده شد؛ و به محل تخمریزی اژدهایان در دراگون استون حمله میکرد تا با جوجههای نوزاد و تخمها از خود پذیرایی کند. اژدها سواران آینده بارها تلاش کرده بودند تا او را برانند، لانهاش آکنده از استخوانهای آنان بود.
مورنینگ «مرکب بانو رینا تارگرین»: برای جنگیدن جوان بود و از رقص جان سالم به در برد.
کتاب جهان یخ و آتش