بازی تاج و تخت درحالی تمام شد که دنریس تارگرین تقریباً توانسته بود هدف اصلی خود یعنی تسخیر هفت پادشاهی را عملی کند. البته با آتش و خونی که جدا از شعار، یکی از عوامل اصلی مشخص کننده خاندانش بود. اما دنریس به همین مقدار هم بسنده نکرد و مقابل قوای خود یک سوگند خورد. از وینترفل تا دورن، از لنیسپورت تا کارث همه و همه مقابل آخرین اژدها زانو خواهند زد و به زودی مردم کل جهان زیر پرچم اژدهای سرخ زندگی میکنند. اما آیا این هدف دنریس حتی درصورت عدم مرگش قابل محقق شدن بود؟ باما همراه باشید.
۱- تعداد محدود نیروی انسانی
دنریس از زمان ورود به دراگون استون تا دوران پسا فتح تعداد بسیار زیادی از افرادش را از دست داد. اکثر آنها در نبرد وینترفل مقابل قوای شاه شب درهم کوبیده شدند و عدهای دیگر در سایر نبردها از جمله شبیخون گریجویها، نبرد جاده طلایی و حمله به پایتخت از بین رفتند. با این حال در اپیزود پایانی میبینم که تعداد قوای باقی مانده وی به چند هزار نفر میرسد. درهمین حال هنوز هم از بین خاندانهای مهم وستروس میتوانیم متحدین قابل توجهی برای وی پیدا کنیم. همانند گریجویهای وابسته به یارا و احتمالاً پرنس جدید دورن. با این ارقام احتمالاً به تعدادی کمتر از ۲۰ هزار سرباز برسیم که مسلماً حتی برای فتح وینترفل، ایری و ریورران کافی نیست اما وجود اژدها میتواند تمام بازی را به نفع دنریس تغییر دهد. هرچند یک اژدها میتواند بسیار آسیب پذیر باشد و تصرف تمام شهرهای آنسوی دریای باریک همانند کارث،براووس و ولانتیس غیر قابل باور است.
۲- چادر فرماندهان خالیست
دنریس ممکن است یک سلاح اتمی زنده، چند هزار دوتراکی، آنسالید و حمایت برخی لردها را داشته باشد اما با این حال وی چه در سناریوی نبرد وینترفل، جاده طلایی و حمله به پایتخت نشان داد که بدون استراتژی خاصی و تنها با تکیه با اژدهای خود توانسته پیروز شود. حال درصورت رخ دادن اتفاقی غیر قابل پیش بینی برای اژدها و با توجه به میزان نفرات وی تنها برگ برنده باقی مانده وی فرمانده نظامی خوب است که متأسفانه و یا خوشبختانه بجز گری ورم (حتی وی را نمیتوان یک تاکتیشن خوب قلمداد کرد) فرد دیگری به عنوان استراتژیست برای دنریس خدمت نکرده. چنین نقطه ضعفی میتوانست مشکلی جدی برای ملکه اژدها باشد زیرا اگر به گذشته نگاه کنیم میتوان دید همیشه استراتژی و تاکتیک برتر بر تعداد بالای نیروها غلبه کرده است. شاید سر جورا مورمونت و داریو به نوعی فرماندهان و مشاوران نظامی وی به شمار میرفتند اما تجربه رهبری یک قوا با ریختن طرح جنگی کاملا متفاوت است. همچین با مرگ سر جورا گزینه های دنریس نیز محدودتر شد.
۳- درهم کوبیدن فئودالیسم و برپایی یک امپراتوری مطلقه
شاید بزرگترین تغییری که با پیروزی دنریس به وجود میآمد را بتوان نابودی کلی سیستم فئودالیسم در وستروس و بخشهایی از اسوس دانست. سیستمی که از هزاران سال قبل وجود داشت اما با آمدن اگان و برپایی پادشاهی به نوعی منظمتر شد اما همچنان با قدرت ادامه داشت. همانطور که دیدیم بارها دنریس به موضوع شکستن چرخهای قدرت اشاره میکند. از دید وی خاندانهای مختلف با در اختیار داشتن قدرت سعی در تثبیت جایگاه خود دارند که دنریس با برچیدن تمام آنها سعی داشت خودش را به عنوان یک ناجی نشان دهد. البته سیستمی که دنریس قصد داشت پس از فتح اجرایی کند یعنی یک امپراتوری نظامی گرا با سیستم فئودالیسم تنها در تغییر جایگاه اربابان و یکپارچگی وستروس تفاوت دارد. در این میان ممکن بود لردهای زیادی به دلیل جایگاه خودشان تصمیم به مقابله با ملکه اژدهایان بگیرند که درنوع خود چالشی جدی محسوب میشد.
ممنون بسیار عالی بود
لطفا در قالب یک مقاله تمامی اطلاعاتی که از اولین پیش درآمد BloodMoon منتشر شده رو قرار بدید و میخواستم بدونم که این اسپین آف تک قسمتی هستش یا بصورت سریال میاد ؟