مارتین در پستی در وبلاگ شخصیاش نارضایتی خود را از خوانندگانی ابراز کرد که فکر میکنند جلد ششم این مجموعه، یعنی «بادهای زمستان» هرگز به پایان نخواهد رسید.
او روز چهارشنبه در پستی در وبلاگ رسمیاش، در ابتدا در حال معرفی همکاریاش با یک پروژه انیمیشنی بود که ارتباطی با دنیای فانتزی مشهورش نداشت. اما در ادامه، فرصتی پیدا کرد تا خطاب به طرفداران شکاک «نغمهای از یخ و آتش» صحبت کند:
بعضی از شما از این حرفها ناراحت خواهید شد، درست مثل همیشه که از هر چیزی که اینجا مینویسم و مربوط به وستروس یا «بادهای زمستان» نیست عصبانی میشوید. شما از من یا از این کتاب قطع امید کردهاید. میگویید که من هیچوقت «بادهای زمستان» را تمام نمیکنم. و اگر هم تمام کنم، هیچوقت «رویای بهار» را نخواهم نوشت. و اگر هم بنویسم، ارزش خواندن نخواهد داشت. باید یک نویسندهی دیگر را بیاورم تا بهجایم کار را ادامه دهد… بههرحال بهزودی خواهم مرد، چون خیلی پیر شدهام. من علاقهام را به «نغمهای از یخ و آتش» سالها پیش از دست دادهام. دیگر برای نوشتن اهمیتی قائل نیستم، فقط نشستهام و پولم را خرج میکنم.
من مجموعه کتابهای Wild Cards را هم ویرایش میکنم، ولی شما از آنها نیز متنفر هستید. شاید از همهی چیزهایی که تا حالا نوشتهام نفرت داشته باشید؛ از آنهایی که جایزهی هوگو بردهاند یا نبردهاند، از داستانهایی مثل آوازی برای لیا، مرگ در روشنایی، پادشاهان شن، دیو و دلبر، این برج خاکستر، شهر سنگی و همچنین آنتولوژیهایی مثل مریخ کهن، زهرهی کهن، یاغیان، جنگجویان، و زنان خطرناک که با دوستم گاردنر دوزوا ویرایش کردهام.
وی ادامه داد:
میدانم که برایتان هیچکدام از اینها مهم نیست. فقط «بادهای زمستان» برایتان مهم است. بارها و بارها به من گفتهاید.
اما موضوع این است که برای من همهی آنها اهمیت دارند. و وستروس و «بادهای زمستان» هم برایم مهماند. استارکها و لنیسترها و تارگرینها، تیریون و آشا، دنی و دنریس، اژدهایان و دایروُلفها… همهی آنها برایم مهماند. بیشتر از آنچه که تصورش میکنید.