در ادامه اسپویل قسمت هفتم فصل دوم را خواهیم داشت.
در قسمت هفتم از فصل دوم خاندان اژدها دیدیم که رینریا توانست سه سوار برای سه اژدهای بی سواری که در دراگونمونت میچرخیدند، پیدا کند. موفقیتی که جان تازهای به جناح سیاه داد. در ابتدای این قسمت، آدام از هال که انتخاب سیاسموک بود، بدون هیچ چک و چانهای به رینریا میپیوندد. رینریا با دیدن آدام و درنظر گرفتن احتمالی که ایدهاش را میساریا داد، فراخوانی برای جمع کردن حرامزادهگان تارگرین میدهد.
نتیجهی کشتار بیرحمانهای که ورمیتور در جمع حرامزادههای تارگرین در دراگونمونت رقم میزند، دو اژدهاسوار است. ورمیتور هیو و سیلوروینگ اولف را میپذیرد. تا این قسمت از سریال سه اژدها سوار جدید سریال را تاحدودی میشناختیم. اما در این قسمت هیو جزئیات جدیدی از خودش فاش میکند که هم بینندگان سریال و هم کسانی که کتاب را خواندهاند شوکه کرد.
با رسیدن خبر فراخوان رینیرا به کینگزلندینگ، از طرفی اولف را میبینیم. اولف فرد محبوب فلیباتم است و ادعای این را داشت که حرامزاده بیلور (پدر ویسریس و دیمون) است، اما در این قسمت اعتراف میکند از صحت این داستان کشدار اطمینان کامل ندارد. اما از طرف دیگر، هیو را داریم که به زنش اعتراف میکند که میدانسته مادرش یک تارگرین است و برای مخفی کردن این واقعیت دلایل کافی دارد. هیو به کت (همسرش) گفت:
من هیچ وقت پدرم رو نشناختم. این درسته!
اما مادرم رو میشناختم.
این چیزیه که ازت پنهان کردم و بابتش خیلی ناراحتم.
در ادامه هیو اطلاعات بیشتری از مادر تارگرینش میدهد:
او (مادرم) تو یه فاحشه خونه کار میکرد.
اون از بقیه آزادی بیشتری داشت. یا به خاطر اصل و نسبش بود یا واسه این بود که آدمای پولدار، برای خوابیدن با یه زنی که موی نقرهای داره پول بیشتری میدادن.
تا این قسمت از صحبتهای هیو، هنوز کامل واضح نیست که مادر هیو یک حرامزادهی تارگرین است یا یک تارگرین واقعی. البته جایی که هیو میگوید “به خاطر اصل و نسبش” شکها را بیشترکرد. اما ادامهی صحبتهای هیو ما را از این شکها درآورد و هیو خودش عنوان میکند که پسر یکی از معروفترین تارگرینها (برای خوانندگان کتاب) است:
او (مادرم) به من میگفت که خیلی شبیه پسرای برادرش، ویسریس و دیمون هستم. اما من ازش خجالت میکشیدم.
این جمله، جملهی WTF است! چون این اشارهها تنها معطوف به یک نفر میشود. سِرا تارگرین (Saera: سارا یا سِیرا) دخترِ سرکش کینگ جهریس اول. هم بازیگر نقش هیو، کیران بیو، و هم رایان کندال این را تایید کردند! کیران بیو با اشاره به اینکه سرنوشت سِرا در کتاب برای تفسیرهای متعدد باز است، گفت:
او (کندال) به من گفت که مادرم کیه و یهو شروع کرد یه بکاستوری سنگین رو برام تعریف کرد!
من کتاب رو برای پیدا کردن اطلاعات بیشتر خوندم و چیزهای زیادی در مورد خودش و بچههاش یاد گرفتم چون برام مهم بود خودم رو توی این داستان جا بدم. از طرفی اینکه سِرا کجاست و چیکار میکنه خیلی ذهن رو مشغول میکنه!
حق با بیو است، سِرا واقعا زندگی و سرنوشت عجیبی دارد که برای خوانندگان کتاب بسیار جذاب است. در یک پست به صورت کامل با سِرا تارگرین آشنا خواهیم شد. منتظر باشید.