خانه > اخبار > اخبار کتاب > مارتین از انتظار طولانی برای انتشار بادهای زمستان می‌گوید.

مارتین از انتظار طولانی برای انتشار بادهای زمستان می‌گوید.

همانطور که احتمالاً می‌دانید، بیش از یک دهه از زمان انتشار «رقصی با اژدهایان» می‌گذرد و همچنان خبری از انتشار «بادهای زمستان» نیست. چه چیزی باعث این تأخیر طولانی‌مدت شده است؟ حرف و حدیث در این مورد زیاد است اما به شما اطمینان می‌دهیم که خود مارتین هم به اندازه‌ی طرفداران از این انتظار خسته شده است.

طی گفت‌وگویی که چند روز قبل در «مجمع نویسندگان آکسفورد» برگزار شد، از مارتین پرسیده شد که اگر امکانش را داشت چه چیزی را در کتاب‌هاش تغییر می‌داد؟ و مارتین گفت اگر می‌توانستم چیزی را تغییر دهم، آن تغییر این بود که کتاب‌ها را تمام کرده باشم.

او دقیق توضیح نداد که چرا نوشتن «بادهای زمستان» این‌قدر طول کشیده است، اما ماجرای جالبی مطرح کرد که در ابتدا کمی بی‌ربط به نظر می‌رسید، اما احتمالاً همین حرفش بخشی از پاسخش درباره‌ی دلایل تأخیر زیاد در انتشار جلدی بعدی را در خود داشته باشد. مارتین از عضویت در یک گروه نویسندگان در شیکاگو در دهه‌ی هفتاد میلادی صحبت کرد. آن زمان تازه کار خود را شروع کرده بود. این گروه شامل نویسندگان جوانی مثل خودش بود، اما نویسندگانی باتجربه مانند جین وولف نیز در آن حضور داشتند. وولف نویسنده‌ای بود که چهارگانه‌ای به نام «کتاب خورشید نو» را نوشت. مجموعه‌ای حماسی علمی-تخیلی که در دهه‌ی هشتاد منتشر شد. مارتین از این مجموعه با عنوان «شکنجه‌گر» یاد می‌کند، که عنوان اولین کتاب این مجموعه است.

چیزی که همیشه بابت آن به جین [وولف] حسادت می‌کردم، یک مزیت بسیار کاربردی بود. جین، با وجود تمام بزرگی‌اش، یک نویسنده‌ی نیمه‌وقت بود. او شغلی تمام‌وقت به‌عنوان ویراستار یک مجله‌ی فنی به نام Plant Engineering داشت و حقوق خوبی از آنجا می‌گرفت… و با آن حقوق خانه خرید، فرزندانش را به دانشگاه فرستاد و خانواده‌اش را تأمین کرد. در چنین شرایطی بود که شب‌ها و آخر هفته‌ها کتاب‌هایش را می‌نوشت. او تمام چهار کتاب مجموعه‌ی «شکنجه‌گر» را قبل از این‌که حتی یکی از آن‌ها را به کسی نشان دهد نوشت. کتاب‌ها را به ویراستار نفرستاد، که معمولاً برای نوشتن کتاب چنین روندی طی می‌شود. او هیچ قراردادی یا هیچ ضرب‌العجلی نداشت؛ ابتدا کل چهار کتاب را تمام کرد. و البته که وقتی چهارمین کتاب را تمام می‌کرد (به یاد داشته باشید که قرار بود سه‌گانه باشد)، قادر بود چیزهایی را در کتاب اول ببیند که دیگر واقعاً مناسب مجموعه نبودند، جاهایی که کتاب از مسیر خارج شده بود، جایی که تغییر کرده بود… بنابراین می‌توانست به عقب برگردد و کتاب اول را بازنویسی کند. و تنها زمانی که هر چهار کتاب تمام شدند، آن‌ها را ارائه کرد و مجموعه خریداری و چاپ شد.

تا حدی بابت چنین آزادی‌ای که داشت به او حسادت می‌کردم. اما حتی در آن زمان هم می‌دانستم که من نمی‌توانم چنین کاری کنم چون من ویراستار مجله‌ی Plant Engineering نبودم یا هیچ منبع درآمد دیگری نداشتم و فقط با پولی که از نوشتن داستان‌ها و کتاب‌هایم به دست می‌آوردم زندگی‌ام را می‌گذراندم. نوشتن آن چهار کتاب برای جین حدود شش سال زمان برد. من نمی‌توانستم شش سال بدون درآمد برای کتاب نوشتن وقت بگذارم. در آن صورت بی‌خانمان می‌شدم. اما از نظر هنری چیزی که باعث حسادتم می‌شود این است که نگرانی مالی نداشته باشید، مثلاً سپرده‌ی مالی بزرگ یا یک قلعه یا از این قبیل چیزها به ارث ببرید و بتوانید کتاب‌های خودتان را در حالی بنویسید که مجبور نباشید آن را بفروشید یا نگران ضرب‌الاجل‌ها باشید. اما من هرگز چنین کاری نکرده‌ام و حتی حالا هم نمی‌توانم این کار را انجام دهم. نمی‌دانم باور می‌کنید یا نه، اما الان هم با این‌که فکر می‌کنم وضعیت جین را دارم تمام زمانم را برای نوشتن «بادهای زمستان» صرف نکرده‌ام. خیلی دوست داشتم که سال‌ها پیش مجموعه را تمام می‌کردم؛ و بله، این همان تغییری است که اگر قادر بودم اعمالش می‌کردم.

می‌دانیم که مارتین از تعریف کردن این ماجرا چه منظوری دارد. احتمالاً او در نوشتن جلدهای پایانی مجموعه با سختی‌های زیادی مواجه است و به این فکر می‌کند که اگر تمام مجموعه را قبل از انتشار می‌نوشت، دستش برای تغییر دادن کتاب‌های اول باز بود اما حالا چنین چیزی غیرممکن است. او باید جلدهای بعدی را با در نظر گرفتن تمام خطوط داستانی و جزئیات کتاب‌های قبل بنویسد و بتواند هم ایده‌های جدیدش برای داستان را به کار گیرد و هم انسجام مجموعه را از بین نبرد.

لازم است این نکته را هم اضافه کنیم که مارتین اولین نویسنده‌ای نیست که چنین شرایطی دارد و نمونه‌ی مشابه مشهور، رولینگ است که با وجود شهرت بی‌نظیر مجموعه‌ی هری پاتر، توانست کتاب‌ها را بدون تأخیر به پایان برساند.

۱ دیدگاه

  1. بنظر من که اصلا قصدی برای انتشارش نداره و بادهای زمستان هیچوقت منتشر نمیشه و این حرفا فقط بهانه بودن

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*