شکی نیست که یک استراتژیست میتواند نتایج یک نبرد نابرابر را به شکلی دیگر رقم بزند. نبردی که گاه ممکن است در سخت ترین شرایط بر اوضاع یک کشور تاثیر گذار باشد و در این زمان است که فرماندهان نظامی میتوانند نقش یک «ناجی» را ایفا کنند. این موضوع برای دنیای فانتزی و صد البته خطرناک جورج آر.آر مارتین نیز صدق میکند و امروز نیز قرار است به اواسط سریال بازگردیم، یعنی زمانی که نبرد پنج پادشاهی در اوج خود به سر میبرد و هرکس در تلاش کنار زدن دیگری بود که گاهی با سیاست، نبرد و حتی جادو ادامه پیدا میکرد. در این میان یکی از کسانی که توانسته بود به خوبی در جبهه نظامی با موفقیت عمل کند پادشاه شمال راب استارک بود که شاید در سیاست ضعفهای عمیقی از خود نشان دادن اما در جبهه نبرد به برترین شکل عمل کرد. با بررسی سه دلیل که وی را تبدیل به موفق ترین فرمانده نظامی دوران خودش میکند همراهمان باشید. همچنین لازم به ذکر است که اشاره کنیم این تحلیل بر اساس سریال تلویزیونی بازی تاج و تخت تهیه شده و نه رمان های نغمه آتش و یخ.
۱٫ یک طراح متفاوت.
در خط داستانی فصل اول از همان ابتدا میتوانیم تفاوت فاحش راب و سایر فرماندهانش در اولین نبرد را ببینیم. زمانی که یکی از جاسوسان لنیستر توسط نیروهای شمالی دستگیر میشود برخلاف نظرات عمده فرماندهان نظامی راب تصمیم میگیرد وی را آزاد کرده و در عوض با دادن اطلاعات غلط به وی زمینه را برای حمله به جیمی لنیستر فراهم کند. در نبرد آکسکراس نیز راب تصمیم میگیرد قبل از حمله سپاهیان لنیستر از گری ویند برای ترساندن اسب ها استفاده کند تا هرگونه توان آمادگی رزمی را از دشمن بگیرد. همین موضوع باعث شد تا لرد استافورد به راحتی توسط کاراستارک کشته شود.
۲٫ استفاده از تاکتیکهای چریکی برای تلفات کمتر.
همه ما میدانیم که مؤثرترین و شاید تنها راه مقابله با یک سپاه بزرگ درحالی که از نیروهای کمتری برخوردار باشیم استفاده از تاکتیک های چریکی است. تاکتیک هایی که در دنیای خودمان باعث عقب نشینی بزرگترین ارتش جهان از ویتنام و یا شکست اسرائیل در لبنان شد. این موضوع در وستروس به شکلی خارق العاده شمال را از شکست حتمی در جبهه نبرد نجات میدهد. راب درحالی که از سپاهی نزدیک به ۲۰۰۰۰ نفر برخودار بود توانست قوای وابسته به تاج و تخت که تعدادشان به بیش از ۴۰۰۰۰ تنها در جبهه شمالی میرسد را فلج کند. اوج نبرد های چریکی راب استارک به نبرد کمپها ختم میشود که قوای لنیستر به شکلی گسترده تدارکات و نیروهای نظامی خودرا از دست دادند.
۳٫ عدم تاثیر سن در نحوه تصمیمگیری های نظامی.
همانطور که میدانیم راب استارک زمانی که رسما نبرد علیه پادشاهی را آغاز کرد در رمان ها ۱۴ و در مجموعه تلویزیونی ۱۷ سال سن داشت. برخلاف انتظارات لنیستر ها وی به خوبی توانست در میدان نبرد به موفقیت هایی چشمگیر برسد. این درحالی بود که تمامی فرماندهان پر آوازه دشمن نتوانستند در میدان نبرد به جایی برسند. هرچند تایوین لنیستر نیز در سنین نوجوانی خاندان های شورشی سرزمینهای غربی را از میان برداشت اما میزان قوای نظامی این دو شخص و موقعیت آنها قابل مقایسه نخواهد بود و بدون شک تایوین از حمایت پادشاهی و جایگاه بهتری در آن زمان برخودار بود.