۵٬۹۰۷
ویرایش
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
پدر درگو [[کال بربو]] (Khal Bharbo) بود. [[کولو]] (Cohollo) به شخصی به نام کالاکا (khalakka) یا شاهزاده خدمت می کرد و وقتی که کودکی بیش نبود جان دروگو را نجات داد. | پدر درگو [[کال بربو]] (Khal Bharbo) بود. [[کولو]] (Cohollo) به شخصی به نام کالاکا (khalakka) یا شاهزاده خدمت می کرد و وقتی که کودکی بیش نبود جان دروگو را نجات داد.{{رف|بتت|36}} | ||
دروگو صاحب قصری در شهر مقدس | از همان کودکی دروگو دارای نیرویی ذاتی در مبارزه بود حتی در میان دلاوران قدرتمند دوتراکی؛ قبل از ۱۳ سالگی او یک [[کالسار]] (Khalasar) ۴۰۰۰۰ نفری را رهبری می کرد که بزرگترین در دریای دوتراکی بود. او هیچ وقت مغلوب نشده است. [[کولو]] (Cohollo)،[[کاتو]] (Qotho) و [[هاگو]] (Haggo) به عنوان [[خون سوار]]ان قسم خورده به او خدمت کردند. | ||
دروگو صاحب قصری در شهر مقدس دوتراکی به نام [[ویس دوتراک]] (Vaes Dothrak) بود. همچنین او صاحب خانه ای بزرگ با ۹ برج در [[پنتوس]] (Pentos) بود که توسط ولی شهر به عنوان هدیه به او داده شده بود تا او شهر را غارت نکند. | |||
== حوادث اخیر == | == حوادث اخیر == | ||
خط ۳۴: | خط ۳۶: | ||
دنی نام [[اژدها]]ی سیاه خود را به یاد شوهرش [[دروگون]] (Drogon) می گذارد. | دنی نام [[اژدها]]ی سیاه خود را به یاد شوهرش [[دروگون]] (Drogon) می گذارد. | ||
در [[ویس تولورو]] (Vaes Tolorro) بعد از صحبت کردن با [[جورا مورمونت|سر جورا]] (Ser Jorah) در مورد گذشته ی او و همسر قبلی اش، دنی متوجه میشود که سر جورا به او علاقه دارد. او همچنین متوجه می شود که به سر جورا علاقه ای ندارد و همچنان عاشق دروگو است.<br /> | در [[ویس تولورو]] (Vaes Tolorro) بعد از صحبت کردن با [[جورا مورمونت|سر جورا]] (Ser Jorah) در مورد گذشته ی او و همسر قبلی اش، دنی متوجه میشود که سر جورا به او علاقه دارد. او همچنین متوجه می شود که به سر جورا علاقه ای ندارد و همچنان عاشق دروگو است.<br /> | ||
{{نقل قول|کال دروگو خورشید و ستاره ی او بود، اولین عشقش و به همین دلیل احتمالا آخرین شوهرش. جادوگر [[میری ماز دور]] هم قسم خورده بود که او دیگر هرگز بچه | {{نقل قول|کال دروگو خورشید و ستاره ی او بود، اولین عشقش و به همین دلیل احتمالا آخرین شوهرش. جادوگر [[میری ماز دور]] هم قسم خورده بود که او دیگر هرگز بچه نخواهد داشت و در نتیجه کدام مردی زنی نازا را به همسری خود قبول میکند؟ و همچنین چه مردی می تواند جای دروگو، مردی که تا زمان مرگش هرگز شکست نخورد و اکنون در سرزمین تاریکی با اسب خود می تازد را پر کند ؟|[[دنریس]] با خودش فکر می کند.}} | ||
آن شب هیچ شبحی خواب دنی را پریشان نکرد. او خواب اولین سواری اش با دروگو را در شب عروسی اش می دید. در رویا آن ها نه سوار بر اسب بلکه سوار بر اژدها بودند. | آن شب هیچ شبحی خواب دنی را پریشان نکرد. او خواب اولین سواری اش با دروگو را در شب عروسی اش می دید. در رویا آن ها نه سوار بر اسب بلکه سوار بر اژدها بودند. |
ویرایش