۵٬۹۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ابهام زدایی|ویگار}} | {{ابهام زدایی|ویگار (ابهام زدایی)}} | ||
{{اطلاعات اشخاص | {{اطلاعات اشخاص | ||
| نام_شخصیت ='''ویگار''' | | نام_شخصیت ='''ویگار''' | ||
| تصویر = [[پرونده:Visenya riding Vhagar.jpg|350px]] | | تصویر = [[پرونده:Visenya riding Vhagar.jpg|350px]] | ||
| توضیح_عکس = | | توضیح_عکس = ویـگار در حال به آتش کشیدن. © Fantasy Flight Games | ||
| القاب = | | القاب = | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| | | تابع =[[ویسنیا تارگرین]]{{سخ}}[[لینا ولاریون]]{{سخ}}[[ایموند تارگرین]] | ||
| نژاد =اژدها | | نژاد =اژدها | ||
| فرهنگ = | | فرهنگ = | ||
| همسر = | | همسر = | ||
| محل_تولد = [[دراگون استون]] | | محل_تولد = [[دراگون استون]] | ||
| تاریخ_تولد = | | تاریخ_تولد = {{تاریخ قبل|51}} | ||
| محل_مرگ =[[چشم خدایان]] | | محل_مرگ =[[چشم خدایان]] | ||
| تاریخ_مرگ ={{تاریخ|130}} | | تاریخ_مرگ ={{تاریخ|130}} | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| سریال = | | سریال = | ||
}} | }} | ||
'''ویگار''' | '''ویگار''' یکی از اژدهایانی بود که [[اگان فاتح]] و خواهرانش، [[رینیس تارگرین|رینیس]] و [[ویسنیا تارگرین|ویسنیا]]، در طول [[جنگ فتح]] از آنان استفاده میکردند. نام او را از روی یکی از خدایان [[والریا|والریای قدیم]] برداشتهاند.{{رف|یش|57}} ویگار در طول [[جنگ فتح]] توسط [[ویسنیا تارگرین|ویسنیا]] کنترل می شد.{{رف|نش|12}} | ||
== توصیفات == | |||
:''همچنین ببینید: [[:رده:تصاویر ویگار|تصاویر ویگار]]'' | |||
میتوان سوار بر اسب وارد گلوی ویگار شد.{{رف|بتت|13}} نفس آتشین ریگار چنان داغ است که میتواند زره یک شوالیه را ذوب کرده و او را در درونش بپزد.{{رف|نش|12}} رنگ فلسها، شاخها، استخوانهای بال، کاکلهای ستون فقرات و همچنین رنگ شعلههای نفس ویگار نامعلوم است. | |||
در زمان [[رقص اژدهایان]]، ویگار بازماندهی جانسخت هزاران نبرد بود که به اندازهی [[بالریون]] بزرگ شده بود و قدیمیترین و بزرگترین اژدهای [[وستروس]] بود. غرش او چنان سهمگین بود که پایههای مستحکم [[استورمز اند]] را میلرزاند. هیچ اژدهای زندهای نمی توانست در اندازه و درندهخویی با او رقابت کند.{{رف|شوم}} | |||
== تاریخچه == | |||
ویگار نام خود را از یکی از خدایان کهن [[ممالک مستقل والریا]] گرفته بود. او در [[دراگون استون]] از یک [[تخم اژدها]] متولد شد. | |||
در طول [[جنگ فتح|فتح]]، ملکه [[ویسنیا تارگرین]] بر پشت ویگار بر فراز دره پرواز کرد تا [[ایری]] را تسخیر کند. به محض ورودش، ملکهی وارث [[شارا ارن]] بیرون آمد تا پسرش را بیابد. پادشاه [[رونل ارن]]، آخرین [[پادشاه کوهستان و دره]]، برای سرواری بر پشت اژدها به مادرش التماس میکرد. پس از آنکه [[شارا ارن|مادرش]] زانو زده و تسلیم شد، رونل با ویسنیا بر ویگار سوار شدند.<ref>[http://asoiaf.westeros.org/index.php/topic/72313-reading-from-the-world-of-ice-and-fire/page-3#entry3588552 دنیایی از یخ و آتش.] یادداشتهایی از روخوانی جرج آر. آر. مارتین و پرسش و پاسخ در بوبونیکان 44 در آلباکورکی</ref> | |||
[[میدان آتش]] تنها نبردی بود که هر سه اژدهای اصیل تارگرینها همزمان به پرواز درآمدند. ویگار، [[مراکسس]] و [[بالریون]]، همزمان بیش از چهار هزار مرد را کشته و زنده سوزاندند. پادشاه [[مرن گاردنر نهم|مرن]] و [[خاندان گاردنر]] همگی مردند. ارتش از هم پاشید و اگان اول پیروز شد.{{رف|بتت|13}} | |||
در طول دوران سلطنت [[ویسریس تارگرین اول|ویسریس اول]]، سوار ویگار لیدی [[لینا ولاریون]] بود که از دوازده سالگی بر او سوار میشد. وقتی لیدی لینا و همسرش پرنس [[دیمون تارگرین (همسر رینیرا)|دیمون]] با هم ازدواج کردند، با هم برفراز [[دریای باریک]] به طرف [[پنتوس]]، [[ولانتیس]]، [[کوهور]]، و [[نورووس]] پرواز کردند. در هر شهر جمعیت برای تماشای ویگار و [[کراکسس]] پرنس دیمون هجوم میآورد. پس از بازگشت از [[دریفت مارک]]، ویگار، کراکسس و [[سیراکس]]، معمولا با یکدیگر و به همراه سوارانشان، لینا، دیمون، و پرنسس [[رینیرا تارگرین|رینیرا]]، پرواز میکردند.<ref>[[شاهزاده رذل]]</ref> | |||
پس از مرگ لیدی لینا و در جریان [[رقص اژدهایان]]، پرنس [[ایموند تارگرین]] بر ویگار سوار میشد.{{رف|ربا|8}} ویگار و [[سان فایر]]، [[ملیس]] را در جریان [[نبرد روکس رست]] کشتند. پس از [[نبرد کنار ساحل دریاچه]]، ایموند و ویگار [[سرزمین های رودخانه]] را مورد تاختوتاز قرار دادند. پرنس [[دیمون تارگرین]] ایموند را به چالش کشید و با [[کراکسس]] سیزده روز در [[هارنهال]] منتظر ماند تا ایموند از سوزاندن سرزمینهای رودخانه دست کشیده و با او روبهرو شود. [[رقص بر فراز هارن هال]] با مرگ هر دو سوار و هر دو اژدهای بر فراز [[چشم خدایان]] به پایان رسید. ویگار در هنگام مرگ صد و هشتاد و یک ساله بود.{{رف|شوم}} | |||
جمجمهی ویگار به همراه هجده [[جمجه های اژدها (تارگرین)|جمجمهی]] دیگر بر دیوارهای تالار تاج و تخت [[قلعه سرخ]] آویزان میشد. پس از [[قیام رابرت]]، پادشاه [[رابرت براتیون]] جمجمهی ویگار را برداشت و به همراه دیگر جمجمهها در سلولی نمناک انبار کرد. | |||
== اژدهاسواران شناخته شده == | |||
* ملکه [[ویسنیا تارگرین]] | |||
* لیدی [[لینا ولاریون]] | |||
* پرنس [[ایموند تارگرین]] | |||
== نقلقولها درباره ویگار == | |||
{{نقل قول|خطری که از مرکب ملکه [[ویسنیا تارگرین|ویسنیا]] میآمد، انکارناپذیر بود.{{رف|شوم}}|[[گایلدین]]}} | |||
{{نقل قول|اون فاحشهی پیر خاکستری.{{رف|شوم}}|[[جاکیریس ولاریون]]}} | |||
{{نقل قول|اژدهای مهیب [[ایموند تارگرین|پرنس ایموند]] پیش از همه آمدن [[لوکریس ولاریون|او]] را حس کرد. نگهبانانی که بر فراز باروهای پرابهت قلعه راه میرفتند، زمانی که او بیدار شد، و غرشی کرد که پایههای [[استورمز اند|تمرد دوران]] را لرزاند، در وحشتی ناگهانی نیزههایشان را چنگ زدند.{{رف|شوم}}}} | |||
{{نقل قول|در چهاردهمین روز اقامت [[ایمون تارگرین (شوهر رینیرا)|پرنس]]، سایهای سیاهتر از هر ابر گذرا، بر قلعه گذر کرد. تمام پرندگان جنگل خدایان از ترس به هوا برخواستند، و بادی داغ بر برگهای افتاده بر کف حیاط تازیانه زد. ویگار بالاخره آمده بود، بر پشتش پرنس [[ایموند تارگرین]] یک چشم، در زرهی به سیاهی شب، پوشیده شده با طلا، میراند.{{رف|شوم}}}} | |||
==منابع و ارجاعات== | ==منابع و ارجاعات== |
ویرایش