پرش به محتوا

ضیافتی برای کلاغ ها: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۲۸۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۵
خط ۴۹: خط ۴۹:


ناوگان [[پکستر ردواین]] از [[آربر]] به [[دراگون استون]] می‌رسد و قلعه تحت محاصره قرار می‌گیرد. در همان حال میس تایرل ارتشش را به جنوب و به سوی [[استورمز اند]] هدایت می‌کند تا یک بار و برای همیشه به ادعای وفادارن استنیس در جنوب پایان دهد. سرسی [[سپتون اعظم]] را به قتل می‌رساند تا بتواند او را با فردی وفادار به خودش جایگزین کند، اما مشخص می‌شود که فرد تازه وارد فرد متعصب بسیار سختگیری است که از حمایت بازماندگان جنگ که اکنون در شهر ازدحام یافته اند، برخوردار است. او پیشنهاد می‌کند که تاج‌گذاری تامن را جلو بیاندازد و اگر سرسی [[محارب مذهب]] را مجددا بازسازی کند، بدهی‌های تاج و تخت به مذهب را فراموش کند. سرسی نیز می‌پذیرد.
ناوگان [[پکستر ردواین]] از [[آربر]] به [[دراگون استون]] می‌رسد و قلعه تحت محاصره قرار می‌گیرد. در همان حال میس تایرل ارتشش را به جنوب و به سوی [[استورمز اند]] هدایت می‌کند تا یک بار و برای همیشه به ادعای وفادارن استنیس در جنوب پایان دهد. سرسی [[سپتون اعظم]] را به قتل می‌رساند تا بتواند او را با فردی وفادار به خودش جایگزین کند، اما مشخص می‌شود که فرد تازه وارد فرد متعصب بسیار سختگیری است که از حمایت بازماندگان جنگ که اکنون در شهر ازدحام یافته اند، برخوردار است. او پیشنهاد می‌کند که تاج‌گذاری تامن را جلو بیاندازد و اگر سرسی [[محارب مذهب]] را مجددا بازسازی کند، بدهی‌های تاج و تخت به مذهب را فراموش کند. سرسی نیز می‌پذیرد.
در [[ایری]]، لیتل فینگر با تهدید چند لرد ناراضی [[دره]] مواجه می‌شود که از حاکمیت بالفعل او پس از مرگ لیدی لایسا ارن نارحت هستند. یکی از لردها که لیتل فینگر از قبل به او رشوه داده است، با بیرون کشیدن شمشیرش در طی مذاکره سنت شکنی می کند. لیتل فینگر از این توهین علیه لردها استفاده کرده و آن‌ها نیز در نهایت اجازه می‌دهند که او تا  سال آینده در مقام لرد محافظ لرد رابرت ارن کوچک باقی بماند. سپس، لیتل فینگر جزئیات حیله‌اش را با سانسا (که به عنوان دختر نامشروع او،آلایانه استون، جا زده شده) در میان می‌گذارد و از سرعت درک او از ظرافت و پیچیدگی‌های نقشه‌ تحت تاثیر قرار می‌گیرد. او به سانسا می گوید که اگر اتفاقی برای رابرت ارن خردسال بیافتد، ایری و اسم ارن به [[هارولد هاردینگ]]، که از برادرزاده‌های دور خاندان است، خواهد رسید و اگر هری و سانسا با هم ازدواج کنند، او به ارتشی دست می‌یابد که با آن می‌تواند مدعی وینترفل شود. ر مدتی که سانسا روی این مسئله فکر می‌کند، هوا رو به وخامت می‌رود، نشانه‌ی قابل اطمینانی که زمستان تقریبا به هفت پادشاهی رسیده است. خدمه‌ی ایری به [[دروازه های ماه|دروازه‌های ماه]] که در دامنه کوهی که ایری در آن قرار دارد نقل مکان می‌کنند. در طی حرکت سانسا با [[مایا استون]]، یکی از اولین دختران نامشروع شاه رابرت براتیون، دوست می‌شود. سانسا همچنین تبدیل به مادری جدید برای رابرت ارن بیمار می‌شود.
جیمی بارانداز پادشاه را ترک می‌کند تا در پایان دادن به [[محاصره ریورران|محاصره‌ی ریورران]] کمک کند، جایی که محاصره کنندگان [[خاندان فری|فری]] و [[خاندان لنیستر|لنیستر]] همچنان با مقاومت  عموی لرد ادمور تالی و قلعه‌بان ریورران، [[بریندن تالی|بریندن]] «بلک فیش» مواجه هستند. جیمی ادمور اسیر را از [[دوقلوها]] می‌آورد و قول می‌دهد در صورتی که بریندن تسلیم شود به او و ساکنان قلعه آسیبی نرسد. پس از یک محاصره‌ی طولانی و تلاش ناموفق فری‌ها با تهدید به اعدام ادمور، بریندن شرایطتسلیم جیمی را نمی‌پذیرد. جیمی ادمور را پایین آورده و با او برای تسلیم مذاکره می‌کند، چرا که او لرد واقعی قلعه است. ادمور به ریورران بازگردانده می‌شود، اما تسلیم قلعه را به مدت نصف روز به تعویق می‌اندازد و عمویش را از طریق دروازه‌های آبی ریورران فراری می‌دهد. جیمی با عصبانیت ادمور را تحت حفاظت سنگین به کسترلی راک می‌فرستد. [[امون فری]] جایگاه به عنوان لرد ریورران را در اختیار می‌گیرد. مدت کوتاهی پس از پایان محاصره، برف در سرزمین های رودخانه شروع به باریدن می‌کند. زمستان آمده است. جیمی همانجا متوجه می‌شود که دیگر زمانی برای برداشت محصول باقی نمانده است. هفت پادشاهی با چیزی که در راه است با سختی زیادی رو به رو خواهد شد.
[[آهن زادگان]] با تمام قوا به امتداد ساحل ریچ حمله می‌کنند، جزایر سپر را فتح کرده و در نهایت دهانه [[هانی واین]] و راه ورودی به اولد تاون را می‌بندند. [[مارجری تایرل]] و برادرش [[لوراس تایرل|لوراس]] با عصبانیت از سرسی کمک می‌خواهند، اما سرسی تمایلی نشان نمی‌دهد. او تنها درصورتی که دراگون استون در اختیارش باشد به لرد ردواین اجازه می‌دهد که با ناوگانش به محل زندگی‌اش رفته و آهن‌زادگان را نابود کند. لوراس حمله‌ای را به قلعه رهبری کرده و آن را تصرف می‌کند، اما گزارش شده که در طی حمله به شدت زخمی شده است. اعتراضات مارجری سرسی را عصبانی می‌کند، و باعث می‌شود که سرسی به نقشآینده‌ی او به  عنوان همسر تامن شک کند. او نقشه‌ای طرح می‌کند تا نشان دهد مارجری با یکی ازنگهبانان او خوابیده و به این ترتیب وجهه‌ی مارجری را در دید [[مذهب هفت|مذهب]] تخریب کند. اما از بخت بد زمانی که سپتون اعظم جدید برای فهمیدن واقعیت مسئله، نگهبان را شلاق می‌زند نقشه نتیجه معکوس می‌دهد، و او درباره کارهای ناشایست بسیار سرسی نیز اعتراف می‌کند. مذهب هم مارجری و هم سرسی را دستگیر می‌کند. کوان لنیستر به عنوان نایب السلطنه و دست فراخوانده می‌شود. درخواست سرسی برای بازگشت جیمی و دفاع از او بی پاسخ می‌ماند. با وجود آنکه مدت زمان کوتاهی از آغاز محاصره‌ی استورمز اند نگذشته بود میس تایرل به آن پایان داده و به پایتخت بازمی‌گردد تا از سرنوشت دخترش مطلع شود و در همین زمان که رندیل تارلی از شمال به سمت شهر می‌آید. در عین حال آئورانه واترز با ناوگان سلطنتی تازه‌ساز می گریزد.
کشتی سم که به سختی از مهاجمان آهن‌زاده دوری کرده، به اولدتاون می‌رسد. آن‌ها متوجه می‌شوند که آهن زادگان به مناطقی در آربر حمله کرده و آن ها را تحت اختیار گرفته‌اند و در تلاشی ناموفق سعی در به آتش کشیدن لنگرگاه اولد تاون داشته‌اند. سم به سیتادل می‌رود اما استاد اعظم [[ماروین]] جلویش را می‌گیرد. ماروین به او می‌گوید که دیگر استادان اعظم با حرف‌های او راجع به دنریس تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند. وقتی سم می‌پرسد که ماروین از کجا می‌دانسته که او می‌آید، ماروین می‌گوید که سیتادل چندین شمع آبسیدین باستانی والریایی در اختیار دارد، که از طریق آن می‌توانند چیزهایی از دوردست را ببینند. ماروین می‌گوید که نزدیک دو قرن پیش استادان در کشتن آخرین اژدهایان دست داشتند تا دنیا را برای همیشه از شر جادو رهایی دهند، اما جادو مجددا در حال بازگشت است. ماروین به سرعت آنجا را به مقصد [[خلیج برده داران]] ترک می‌کند و به سم می‌گوید که سخت و سریع درس بخواند چرا که دیوار به خدماتش نیاز خواهد داشت. سم با دو دانش آموز به نام [[آلراس]] ابوالهول و پیت همراه می‌شود.


=== در شهر آزاد براووس ===
=== در شهر آزاد براووس ===
۵٬۹۰۷

ویرایش