۸۳۱
ویرایش
King Robert (بحث | مشارکتها) |
King Robert (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
لایسا که شاهد بوسه ی بین پتایر و سانسا است، از جسادت خشمگین شده و تلاش می کند، با هل دادن سانسا از [[در ماه]] (Moon Door) به بیرون، او را بکشد. لیتل فینگر به موقع می رسد و مداخله می کند. او لایسار را از در ماه به بیرون پرت می کند، [[ماریلیون]] را قاتل معرفی می کند و سانسا را نیز به عنوان شاهد می گیرد.}} | لایسا که شاهد بوسه ی بین پتایر و سانسا است، از جسادت خشمگین شده و تلاش می کند، با هل دادن سانسا از [[در ماه]] (Moon Door) به بیرون، او را بکشد. لیتل فینگر به موقع می رسد و مداخله می کند. او لایسار را از در ماه به بیرون پرت می کند، [[ماریلیون]] را قاتل معرفی می کند و سانسا را نیز به عنوان شاهد می گیرد.}} | ||
==ضیافتی برای کلاغ ها== | |||
{{اسپویلر|[[برین]] (Brienne) از [[تارت]] (Tarth) جستجویش را برای پیدا کردن سانسا شروع می کند. | |||
در طی ملاقات [[سرسی لنیستر]] با اعضای شورای کوچک، جهت بحث به سمت سانسا، وارث ظاهری [[وینترفل]] و مخفیگاه او می رود. سرسی عنوان می کند که باید سانسا را به عنوان دختر یک خائن به سیاه چال می انداخته، اما به جایش او را در بین اعضای خانواده خود جای داده است. | |||
سرسی می گوید که سانسا خانه و آتش او را شریک بوده و با فرزندان او بازی می کرده. و او به سانسا غذا و لباس داده، و سعی کرده او را از بی اطلاعی مطلق از امور دنیا خارج کند. سرسی در آخر مدعی می شود که سانسا جواب محبت های او را با همکاری در قتل فرزند او داده است. او به شورا می گوید که زمانی که [[ایمپ|تیریون لنیستر]] (Imp) را پیدا کنند، سانسا نیز پیدا خواهد شد. او می گوید که سانسا نمرده... اما قول می دهد که پش از آن که کارش را با او تمام کند، "''برای [[بیگانه]] (Stranger) آواز خواهد خواند، برای بوسه اش التماس خواهد کرد.''" | |||
[[پرونده:Pojypojy_Petyr_and_Alayne.jpg|چپ|بندانگشتی|350px|پتایر و آلاینه اثر Pojypojy]] | |||
در همین هنگام و با مرگ لایسا، سانسا در زیر پوشش "آلاینه استون" بانوی حقیقی ایری شده، پسر خاله ی بیمار خود لرد [[رابرت ارن|رابرت]] را تسلی می دهد، در حالی که زیر نظر پتایر بیلیش نکات ظریفی از توطئه های درباری را می آموزد. | |||
[[ماریلیون]] که به جرم قتل بانوی خود به [[ایری#سلول های آسمان|سلول های آسمان]] انداخته شده، شبانه روز آواز می خواند و ناله می کند. با وجود صدای زیبایش، لحن نغمه اش سانسا را می آزارد. او از پتایر می خواهد که او را ساکت کند، ولی ببیلیش معتقد است که آن ها هنوز به ماریلیون نیاز دارند. با ترتیباتی که پتایر چیده، ماریلیون اقرار اعتراف کرده که بانویش را به قتل رسانده است. | |||
[[نستور رویس]] (Nestor Royce) به دیدار پتایر می آید و در آن جا آلاینه به آن ها می گوید که [[ماریلیون]] لایسا ارن را کشته است. ترس سانسا از بر ملا شدن دروغش و اشک هایش موجب می شود تا دروغش قانع کننده تر به نظر برسد. کمی بعد ماریلیون به داخل آورده می شود و در آن جا او اعتراف می کند که بانویش را کشته برای آن که از ازدواج او با پتایر بیلیش نا خشنود بوده است. | |||
[[نستور رویس|نستور]] به پتایر اطلاع می دهد که [[یان رویس|پسر عمویش]] سایر لرد ها را جمع کرده تا [[لیتل فینگر]] را از مقامش به عنوان لرد حامی ویل خلع کند. پتایر در ازای پاداشی برای خدماتش نستور را که قلعه بان [[دروازه های ماه]] (Gates of the Moon) است لرد این قلعه می کند. او اذعان می کند که همسرش [[لایسا تالی|لایسا]] نیز همچین تصمیمی داشته، ولی قبل از آن که بتواند فرمان را امضا کند به قتل رسده است. بعد از رفتن نستور پتایر به آلاینه می گوید که حال نستور در جناح آن هاست، برای آن که اگر پتایر کنار برود مقام لردی او نیز به چالش کشده می شود، زیرا امضا کننده ی فرمان پتایر بوده و نه [[رابرت ارن|رابرت کوچک]]. | |||
کمی بعد لشکریان لرد های ویل [[ایری]] را تحت محاصره قرار می دهند و مانع رسیدن تدارکات به آن جا می شوند. رابرت که زود رنج تنر و کج خلق تر از سابق شده به آلاینه می گوید هنوز صدای [[ماریلیون]] را در خواب می شنود ولی سانسا به او اطمینان می دهد که آوازه خوان مرده است، با آن که خود نیز جنازه ی ماریلیون را ندیده است. زمانی که [[لیتل فینگر]] که از ویل خارج شده بود می رسد، به آن ها اطلاع می دهد که لرد های مخالف در حال صفر به ایری برای مذاکره هستند. او به آلاینه می گوید که تعداد آن ها هشت نفر است و او از بین آن ها تنها نگران سر [[لین کوربرای]] (Lyn Corbray) است. سر لین بر خلاف برادر بزرگترش [[لیونل کوربرای]] (Lyonel Corbray)، لرد [[خاندان کوربرای]] (House Corbray) که از حامیان پتایر است، در جناح مخالفین او قرار دارد. | |||
در طی ملاقات، [[لین کوربرای]] که از زبان بازی های پتایر خسته شده، شمشیرش، [[لیدی فارلورن]] (Lady Forlorn) را از نیام می کشد و خواستار تمام کردن کار پتایر می شود. این امر موجبات خشم و نا رضایتی سایر لرد های مخالف را فراهم می آورد. [[یان رویس]] (Yohn Royce) از او می خواهد که شمشیرش را کنار و به حق میزبانی احترام بگذارد. این اقدام سر لین پوئنی برای پتایر به ارمغان می آورد. او ادعا می کند که لرد های ویل در حق او و لردشان [[رابرت ارن]] تعدی کرده اند. در نهایت او از آن ها یک سال وقت می خواهد تا امورات ویل را درست کند و در صورت درست نشدن امور از مقامش کناره گیری می کند. همان شب پتایر پیش آلاینه به طور غیر مستقیم اعتراف می کند که سر لین در خدمت او بوده است. می گوید که او را می شود "با پول و پسر بچه و قول خرید." | |||
با رسیدن زمستان و نا مساعد شدن هوا در [[ایری]]، خدمه و اعضای خاندان ایری رابه مقصد [[دروازه های ماه]] ترک می کنند. وظیفه ی بردن رابرت نیز به دوش آلاینه می افتد. در طی سفر [[میا استون]] (Mya Stone) و [[میراندا رویس]] (Myranda Royce)، دختر [[نستور رویس|نستور]] آن ها را همراهی می کنند. او از زبان میراندا خبر پیدا می کند که برادر ناتنی اش [[جان اسنو]] به مقام فرماندهی [[نگهبانان شب]] (Night's Watch) رسیده است. میراندا همچنین به او اطلاع می دهد که [[هارولد هاردینگ|هری وارث]] (Harry the Hair) تورنومنت کوچکی مخصوص ملازمین را برده و به تازگی شوالیه شده است. | |||
در دروازه های ماه آلاینه پی می برد که پتایر از سفر به شرق بازگشته است. پتایر به آلاینه می گوید که برای او سه هدیه آورده است. او از برنامه اش برای نامزدی آلاینه با [[هری وارث]] وارد [[آنیا وین وود|لید ی وین وود]] (Lady Wainwood) به او می گوید. زمانی که آلاینه می پرسد چطور [[هارولد هاردینگ]] (Harrold Hardyng) با آن که لیدی واین وود دو پسر دارد می تواند وارث او شود، پتایر با بر شمردن شجره ی خاندان ارن ها به او می فهماند که هری وارث [[ایری]] است و با وضعیت جسمانی بد رابرت جوان و با مرگ حتمی او در آینده لرد [[خاندان ارن]] می شود. و زمانی که در شب ازدواجشان، سانسا پوشیده شده در لباسی خاکستری و سفید با طرح یک دایرولف خود را آشکار می کند، تمام شوالیه های ایری بسیج خواهند شد تا حق مادر زادی سانسا را به او بازگردانند. بنا بر این هدایای پتایر برای سانسا به ترتیب هری، [[ایری]] و [[وینترفل]] هستند. | |||
}} | |||
==جملات سانسا== | |||
{{نقل قول|حق با [[تازی]] است...من تنها یک پرنده ی کوچکم که جملاتی که بهم یاد دادند را تکرار می کنم.}} | |||
{{نقل قول |هیچ کس یه خاطر عشق با من ازدواج نخواهد کرد.}} | |||
==جملات درباره ی سانسا== | |||
{{نقل قول|یه [[سپتا]] بهت خوب آمورش داده. تو شبیه یکی از پرنده های [[جزایر تابستان]]ی (Summer Isles). نیستی؟ یه پرنده ی خوشگل کوچولو، که کلمات خوشگل کوچولویی را که دادند از بر بخونی تکرار می کنی.|[[سندور کلگان]]، خطاب به سانسا}} | |||
{{نقل قول|بهش یه سگ بده. باهاش خوشحال تر خواهد بود.|رابرت براتیون}} | |||
{{نقل قول|او [[لیدی(دایرولف)|گرگش]] رو از دست داده.|[[برن]] خطاب به [[راب]]}} | |||
{{نقل قول|سانسای نرم سخ خوش بو، کسی که عاشق ابریشم، آواز، جوانمردی و شوالیه های رشید شجاع با قیافه های زیباست.|تیریون در حال اندیشیدن به عروس آینده اش سانسا استارک}} | |||
{{نقل قول|او اگه وظیفه شناس نباشه هیچ چیزی نیست، این همسر من|تیریون در حال اندیشیدن به همسرش سانسا}} | |||
==خانواده== | |||
{{شجره نامه استارک}} | |||
{{الگو:شخصیت های اصلی}} | |||
==منابع== | |||
{{منابع|2}} | |||
رده:شخصیت های اصلی رده:خاندان استارک رده:خاندان لنیستر [[رده:زنان اشرافی]] [[رده:شخصیت های شمالی]] | |||
[[en:Sansa Stark]] | [[en:Sansa Stark]] |
ویرایش